پاورپوینت امامت صاحب الزمان
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت امامت صاحب الزمان دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت امامت صاحب الزمان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت امامت صاحب الزمان :
امامت امام مهدی
امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) (ولادت ۲۵۵ ه.ق)، فرزند امام حسن عسکری (علیهالسلام) و مادرش نرجس خاتون، دوازدهمین امام شیعیان اثاعشری است. حضرت مهدی بعد از شهادت امام حسن عسکری (علیهالسلام)، در پنج سالگی به امامت رسید ولی در غیبت صغری بهسر میبرد و از طریق نمایندگان با مردم ارتباط داشتند و بعد از غیبت صغری تا عصر حاضر در غیبت کبری هستند.
برای اثبات امامت آن حضرت دلایل مختلفی ارائه شده که مهمترین آن احادیث وارده از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که شیعیان و اهلسنت ذکر کردهاند و همچنین احادیث بسیاری از امامان معصوم (علیهمالسلام) وارد شده است. برای اثبات امامت کودک هم به دلایلی از قرآن و روایات تمسک شده است که در این نوشتار آن دلایل را ذکر کرده و بررسی خواهیم نمود.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی
۲ – معنای امامت
۲.۱ – ریشه لغوی
۲.۲ – معنای اصطلاحی
۲.۳ – دیدگاه شیخ طبرسی
۳ – امامت از دیدگاه متکلمان
۳.۱ – اهلسنت
۳.۱.۱ – قاضی ایجی
۳.۱.۲ – ابنخلدون
۳.۱.۳ – تفتازانی
۳.۱.۴ – سیدشریف جرجانی
۳.۲ – شیعیان
۴ – امامت و نبوت در کودکی
۴.۱ – نبوت عیسی در قرآن
۴.۲ – نبوت عیسی در روایات
۴.۳ – نبوت یحیی در قرآن
۴.۴ – امامت امام جواد
۴.۵ – کلام امام صادق
۴.۶ – انسانهای نابغه
۵ – دلایل امامت امام مهدی
۵.۱ – احادیث دال بر ضرورت امام
۵.۲ – نصوص
۵.۲.۱ – قول پیامبر
۵.۲.۲ – قول ائمه
۵.۲.۲.۱ – امام علی
۵.۲.۲.۲ – امام حسن
۵.۲.۲.۳ – امام حسین
۵.۲.۲.۴ – امام سجاد
۵.۲.۲.۵ – امام محمدباقر
۵.۲.۲.۶ – امام صادق
۵.۲.۲.۷ – امام کاظم
۵.۲.۲.۸ – امام رضا
۵.۲.۲.۹ – امام جواد
۵.۲.۲.۱۰ – امام هادی
۵.۲.۲.۱۱ – امام حسن عسکری
۵.۳ – قاعده سبر و تقسیم
۵.۴ – عمومیت دلایل وجود امام
۵.۵ – توقیعات
۶ – آغاز امامت
۷ – امامت در غیبت
۸ – نتیجهگیری
۹ – فهرست منابع
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
معرفی اجمالی
امام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) فرزند امام حسن عسکری (علیهالسلام)، نام حضرت مهدی، همنام جدش رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
[۱] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۳، ص۳۸۶.
است. این نامگذاری از قبل، توسط خود پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
[۲] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۳، ص۳۸۶.
اعلام شده است.
[۳] ابنشهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ابن شهر آشوب، ج۲، ص۶۷.
[۴] ابنبطریق، یحیی بن حسن، عمده عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، ج۱، ص۴۳۳.
مادر حضرت، کنیزی است از تبار حواریون عیسی (علیهالسلام)، موسوم به نرجس خاتون است.
امام مهدی صبحگاه جمعه، پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری، در شهر سامرا، چشم به جهان گشود.
[۵] صدوق، محمد بن علی، کمال الدین وتمام النعمه، ج۱، ص۴۲۴.
[۶] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد من معرفه حجج اللّه علی العباد، ج۲، ص۳۳۹.
[۷] نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ج۱، ص۱۴۱.
ولادت حضرت مهدی (علیهالسلام) نه تنها در میان شیعیان یک امر مسلم و قطعی است، بلکه بیش از یکصد و سی نفر از علمای تاریخ، فقه، حدیث، انساب و برخی از علمای اهلسنت در کتابهای خود نیز به ولادت حضرت مهدی (علیهالسلام) در سال ۲۵۵ اذعان و یا تصریح کردهاند.
و بیش از ۶۵ نفر از آنان در خصوص زندگی حضرت مهدی (علیهالسلام)، کتابهای مستقلی نگاشتهاند.
[۸] عمیدی، سیدثامر هاشم حبیب، در انتظار ققنوس، ص ۱۸۹ـ ۱۹۹.
[۹] حکیمی، محمدرضا، خورشید مغرب، ج۱، ص۷۵ـ ۱۳۶.
معنای امامت
امامت، به معنای پیشوایی، پیشروی و رهبری است. امام نیز به معنای پیشوا، پیشرو، مقتدا،
[۱۰] جوهری، إسماعیل بن حماد، صحاح اللغه، ج۵، ص۱۸۶۵.
[۱۱] ابنفارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۸.
[۱۲] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۴۲۸.
قیم، مصلح، الگو، راه اصلی و راهنما است. کسی یا چیزی که از آن پیروی شود، انسان باشد یا کتاب یا چیزی دیگر، به حق باشد یا بر باطل، امام است.
[۱۳] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴.
ریشه لغوی
ریشه واژه امام «ام م» و به معنای قصد یا قصد با توجه خاص است. این معنا در همه مشتقات آن محفوظ است.
امام نیز کسی است که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد، گرچه با اختلاف موارد و قصدکنندگان و جهات و اعتبارات، گوناگون میشود؛ مانند امام جمعه و امام جماعت، امام هدایت و امام ضلالت.
بر این اساس، دیگر معانی این واژه و مشتقات آن، از لوازم معنای ریشه است. واژه امام بر زن و مرد اطلاق میشود و جمع آن «ائمه» و «ایمه» است.
معنای اصطلاحی
در اصطلاح کلامی معانی متعددی از واژه امام ارائه شده که شایعترین معنای آن، ریاست عمومی در امور دین و دنیا است و برخی جانشینی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حفظ دین و سیاست دنیا را در تعریف اصطلاحی آن آوردهاند.
برخی کاملترین تعریف را ریاست بالاصاله عمومی در امر دین و دنیا در دار تکلیف میدانند که عموم مردم را به حفظ مصالح دین و دنیایشان ترغیب و از آنچه به حال آنان زیانبار است منع کنند.
دیدگاه شیخ طبرسی
طبرسی با ژرفنگری در عبارات لغتدانان کوشیده است دایر معنای امام را گستردهتر تعریف کند. وی به جایگاه امام و پیروی مردم از امام توجه کرده و در اینباره نوشته است:
از لفظ امام دو چیز را میتوان استفاده کرد:
۱. امام کسی است که به کارها و گفتههای وی اقتدا میشود.
۲. امام کسی است که به اداره کردن و برنامهریزی کار مردم اقدام میورزد و دارای جایگاهی چون مجازات تجاوزکاران به حقوق دیگران، سرپرستی کارگزاران، اقام حدود الهی، جنگیدن با جنگ افروزان و اختلاف برانگیزان میباشد…
بر پای معنای نخست، هیچ پیامبری نیست، مگر آن که امام بوده است؛ اما بر اساس معنای دوم، هر پیامبری لازم نیست امام باشد، زیرا امکان دارد پیامبری از ناحی خدای متعال ماموریت مجازات جنایتکاران و جنگیدن با دشمنان و دفاع از دین و مبارزه با کافران را نداشته باشد.
[۱۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۳۷۶.
از این عبارت مرحوم طبرسی و برداشت وی از لفظ امام به دست میآید که نوع ماموریت و جایگاه امام به دلیل آن که مردم لازم است از افعالش و گفتارش پیروی کنند، با نوع ماموریت نبی و رسول متفاوت است، زیرا لازم اقتدا به امام، اطاعت از فرامین او در به اجرا درآوردن دستورالعملهای اجرایی است. با این تعریف، امام به کسی گفته میشود که رهبری جامعهای کوچک یا بزرگ را بر عهده دارد و به ادار امور زندگی آنها میپردازد و مردم از اقدامات و دستور العملهای وی پیروی میکنند.
امامت از دیدگاه متکلمان
امروزه در حوز علم کلام، امام و امامت، دارای بار معنایی خاصی است که تفسیرهای گوناگونی از آن ارائه شده است. متکلمان اسلامی- شیعه و اهلسنت – امام و به دنبال آن، خلیفه را دربار کسی به کار میبرند که از ناحی پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیابت و ریاست یافته است، تا امور دینی و دنیوی مردم را بر عهده گیرد و دین و دنیای آنان را سامان داده، آباد سازد، ازاینرو بر مردم است تا از دستورات وی پیروی کنند.
اهلسنت
متکلمان اهلسنت، امامت را جانشینی پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معنا کردهاند.
قاضی ایجی
قاضی ایجی (م ۷۵۶ ق) از متکلمان نامور اهلسنت در المواقف، امامت را عبارت از «ریاست عمومی در امور دین و دنیای مردم» دانسته است.
[۱۵] قاضی ایجی، میرسیدشریف، شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵.
و همو نوشته است:
امامت، جانشینی رسول (صلیاللهعلیهوسلّم) در برپایی (امور) دین است، به گونهای که بر هم امت اسلامی پیروی از او واجب میباشد.»
[۱۶] قاضی ایجی، میرسیدشریف، شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵.
ابنخلدون
ابنخلدون (م ۸۰۸ ق) دیگر چهر معروف دانشمندان اهل سنت، امامت را اینگونه تفسیر کرده است:
امامت، جانشینی از صاحب شریعت در حفظ دین و سیاستگذاری و اداره امور دنیایی مردم است.
[۱۷] ابنخلدون، عبدالرحمان بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۲۳۹.
تفتازانی
سعدالدین تفتازانی (م ۷۹۲ ق) در شرح المقاصد نوشته است:
امامت، ریاست عمومی در امور دین و دنیای مردم به هدف خلافت از ناحیه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
[۱۸] سعدالدین تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۴.
سیدشریف جرجانی
سیدشریف جرجانی (م ۸۱۶ ق) در شرح المواقف نوشته است:
امامت، جانشینی رسول گرامی در برپایی دین و حفظ اسلام است؛ به گونهای که بر همه امت اسلامی پیروی از امام واجب است. و خلیفه، امام نامیده میشود.
[۱۹] قاضی ایجی، میرسیدشریف، شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵.
شیعیان
چون امامت دارای جایگاه والایی است، شیعه آنرا همانند نبوت به نص و امر الهی و از اصول دین (مذهب) میداند؛ در حالی که در دیدگاه اهلسنت، از فروع دین شمرده شده و از این جهت، از افعال مکلفان به شمار میآید.
[۲۰] جمعی از نویسندگان، دائره المعارف قرآن کریم، ج۴، ص۲۲۰.
شیعه، بر این باور است که پیامبران چون از جهت عمر و امکانات محدودند، برای محقق ساختن اهداف خود به امر الهی، جانشین خود را به مردم معرفی و مردم را به اطاعت از آنان سفارش میکنند. بر این اساس اگر پیامبر خلیفه و امام معرفی نکند، رسالتش را به انجام نرسانده است.
[۲۱] مائده/سوره۵، آیه۶۷.
دیگر آنکه، وجود امام در هر عصر و زمان و در هر جامعهای برای هدایت انسانها به سوی کمال و برقراری نظم در جامعه ضرورت دارد.
خداوند در اینباره فرمود: «انما انت منذر و لکل قوم هاد؛
[۲۲] رعد/سوره۱۳، آیه۷.
همانا تو انذار دهندهای و برای هر قومی هدایتگری است.»
روایات تفسیری این آیه نیز این حقیقت را تایید میکند که امامی زنده تا روز قیامت میان انسانها حضور دارد. همچنین بر اساس روایاتی دربار سوره قدر، در شب قدر هرسال تا روز قیامت، فرشتگان بر امام آن زمان نازل میشوند و این سوره دلیل روشنی بر وجود امام در همه زمانها است.
افزون بر آیات، از روایات فراوانی نیز استفاده میشود که زمین، هیچگاه از حجت الهی تهی نخواهد بود و هرگاه از حجت الهی تهی باشد، اهلش را فرو خواهد برد، به گونهای که حتی اگر دو نفر بر روی زمین زندگی کنند، یکی از آنان حجت و امام خواهد بود.
[۲۳] جمعی از نویسندگان، دائره المعارف قرآن کریم، ج۴، ص۲۲۵.
بنابراین، امامت، به معنای ریاست عمومی فردی خاص بر امور دین و دنیای مردم در دنیا بالاصاله یا به جانشینی از پیامبر است؛ زیرا امامت، دارای شانهایی همچون رهبری سیاسی و زعامت اجتماعی و مرجعیت دینی و تبیین و تفسیر وحی و ولایت باطنی و معنوی است که از این جهت، امام حجت خدا در زمان، ولی الله، انسان کامل حامل معنویت کلی انسانیت و قطب است.
امامت و نبوت در کودکی
یکی از دانشوران معاصر، امامت در سنین کم را پدیدهای واقعی دانسته، چنین استدلال کرده است:
… امامی که در کودکی به پیشوایی روحی و فکری مردم رسیده، و مسلمانان -حتی در کشاکش آن همه موج ویرانگر- باز خویشتن خویش را به پیروی و دوستی او گماشتند، بهطور مسلم باید از دانش و آگاهی و گستردگی دید و دانا بودن به فقه و تفسیر و عقاید، بهرهای آشکار و چشمگیر داشته باشد؛ چون در غیر این صورت، نمیتوانست مردم را به پیروی از خویش وادارد….
به فرض محال که مردم نتوانستند حقیقت و واقعیت امر را دریابند، دستگاه خلافت و نیروی حاکم که آن همه دشمنی علنی با امام داشته، چرا برنخاسته و پرده از رخسار حقیقت نینداخته است؟
اگر امام خردسال، از دانش و سطح تفکر عالی برخوردار نبود، خلفای معاصر، خیلی خوب میتوانستند جنجال به پا کنند؛ اما سکوت آنها و سکوت تاریخ، گواه است که امامت در سنین کم، پدیدهای حقیقی بوده است، نه ساختگی.
[۲۴] صدر، سیدمحمدباقر، جستوجو و گفتوگو پیرامون امام مهدی (علیهالسلام)، ص۴۷-۴۸.
البته پیش از آنکه در مسیر هدایت جامعه، نوبت به پیشوایی جانشینان آخرین فرستاده الهی برسد، خداوند سبحانه و تعالی، پیامبرانی را در کودکی به مقام نبوت مفتخر ساخته بود. از میان پیامبران اولوالعزم، یگانه پیامبری که از هنگام ولادت، به نبوت خویش بهطور آشکار تصریح کرده، حضرت عیسی بن مریم (علیهالسّلام) است.
نبوت عیسی در قرآن
خداوند سبحانه و تعالی در آیات قرآن، در بخشی از داستان حضرت مسیح (علیهالسّلام)از زبان پیامبر خود در پاسخ منکران چنین میفرماید:
«قال انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا؛
[۲۵] مریم/سوره۱۹، آیه۳۰.
(کودک) گفت: من بنده خدا هستم، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.»
نبوت عیسی در روایات
یزید کناسی از امام باقر (علیهالسّلام) پرسید: «آیا عیسی بن مریم (علیهماالسلام) هنگامی که در گهواره سخن گفت، حجت خدا بر اهل زمان خود بود؟» حضرت فرمود:
او آن زمان پیغمبر و حجت غیر مرسل خدا بود (در آن زمان، به تبلیغ و دعوت مامور نبود). مگر نمیشنوی گفته خود او را که میگوید: «من بند خدایم. خدا به من کتاب داده و پیغمبر ساخته و هرجا باشم، پر برکتم قرار داده و تا زنده باشم، مرا به نماز و زکات سفارش کرده است.
عرض کردم: «در آن زمان و در همان حالی که در گهواره بود، حجت خدا بود بر زکریا؟»
فرمود: … چون عیسی هفت ساله شد و خدای سبحانه و تعالی به او وحی فرستاد، از نبوت و رسالت خود سخن گفت و بر یحیی و همه مردم حجت شد…
[۲۶] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۸۲، باب حالات الائمه علیهمالسّلام فی السن.
نبوت یحیی در قرآن
حضرت یحیی (علیهالسّلام) یکی دیگر از پیامبرانی است که در کودکی به مقام نبوت رسید. خداوند سبحانه و تعالی در اینباره خطاب به وی فرمود: «یا یحیی خذ الکتاب بقوه و آتیناه الحکم صبیا؛
[۲۷] مریم/سوره۱۹، آیه۱۲.
ای یحیی! کتاب خدا را به جد و جهد بگیر. ما از کودکی به وی حکم (نبوت) دادیم.»
یکی از مفسران اهلسنت، حکمی را که خداوند سبحانه و تعالی به حضرت یحیی (علیهالسّلام) داد، همان نبوت دانسته، بر این باور است که خداوند سبحانه و تعالی، عقل او را در سنین کودکی محکم و کامل کرد و به او وحی فرستاد.
[۲۸] فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر فخر رازی، ج۲۱، ص۱۹۱.
در یکی از تفسیرهای معاصر، پس از آیه پیشین چنین آمده است:
درست است که دوران شکوفایی عقل انسان به صورت معمول حد و مرز خاصی دارد؛ ولی میدانیم همیشه در انسانها افرادی استثنایی وجود داشتهاند. چه مانعی دارد که خداوند سبحانه و تعالی این دوران را برای بعضی از بندگانش به خاطر مصالحی فشردهتر کند و در سالهای کمتری چکیده نماید؟ همانگونه که برای سخنگفتن، به صورت معمول گذشتن یکی دو سال از تولد لازم است؛ در حالی که میدانیم حضرت عیسی (علیهالسّلام) در همان روزهای نخست زبان به سخن گشود؛ آنهم سخنی پر محتوا که طبق روال عادی در شان انسانهای بزرگسال بود.
[۲۹] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۲۷.
این تفسیر ، در ادامه، این آیه را دلیل روشنی بر درست بودن امامت برخی امامان (علیهمالسّلام) در خردسالی دانسته است.
بنابراین، همانگونه که خداوند سبحانه و تعالی، مقام نبوت را به کودک خردسالی داد، میتواند مقام امامت را نیز با تمام ویژگیهای لازم، به کودکی عطا فرماید.
همانگونه که پیش از این نیز یاد شد، روایتهای فراوان و شواهد تاریخی، گویای آن است که پیش از حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) دو امام (امام جواد و امام هادی (علیهماالسلام)) نیز پیش از سن بلوغ جسمانی به امامت رسیدند. این، خود ایجاد آمادگی برای پذیرش امامت حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)، در کودکی بود. در میان امامان دوازدهگانه، نخستین پیشوایی که در سن کودکی به امامت رسید، جوادالائمه (علیهالسّلام) بود.
امامت امام جواد
حضرت امام محمدتقی (علیهالسّلام) نهمین پیشوای شیعیان و یگانه فرزند حضرت رضا (علیهالسلام)، در روز دهم رجب سال ۱۹۵ ق در مدینه چشم به جهان گشود. آن حضرت، در هفت سالگی به مقام امامت رسید.
[۳۰] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۷۳.
از آنجا که این مساله در دوران امامت بیسابقه بود، در ابتدا برخی بدان اعتراض کردند؛ ولی رفته رفته با هدایتهای امام رضا (علیهالسّلام) و کرامتهایی از خود آن حضرت، دل شیعیان آرام گرفت.
معمر بن خلاد گوید: از امام رضا (علیهالسّلام) شنیدم مطلبی درباره امر امامت بیان کرد و سپس فرمود: «به این موضوع چه احتیاجی دارید؟ این ابوجعفر است که او را به جای خود نشانده و قائم مقام خود ساختهام» و فرمود: «ما خاندانی هستیم که خردسالانمان موبهمو از بزرگسالانمان ارث میبرند.» (ما حاجتکم الی ذلک هذا ابو جعفر قد اجلسته مجلسی و صیرته مکانی و قال انا اهل بیت یتوارث اصاغرنا عن اکابرنا القذه بالقذه.)
[۳۱] کلینی، محمد بن یعقوب الکافی، ج۱، ص۳۲۰، ح۲.
این روایت، بیانگر آن است که مقام امامت، به کمی و یا زیادی سن ربطی ندارد.
صفوان بن یحیی گوید: به امام رضا (علیهالسّلام) گفتم: پیش از آنکه خدا ابوجعفر را به شما ببخشد، دربار جانشینتان از شما میپرسیدیم و شما میفرمودید: «خدا به من پسری عنایت میکند.» اکنون او را به شما عنایت کرد و چشم ما را روشن نمود. اگر خدای ناخواسته برای شما پیش آمدی پدید آید به که بگرویم؟» حضرت با دست به ابوجعفر که برابرش ایستاده بود، اشاره فرمود.
عرض کردم: «قربانت شوم! این پسر، سه ساله است.» فرمود: چه مانعی دارد؟ عیسی سه ساله (کمتر) بود که به حجت قیام کرد. (و ما یضره من ذلک فقد قام عیسی (علیهالسّلام) بالحجه و هو ابن ثلاث سنین.)
[۳۲] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۲۱، (باب الاشاره و النص علی ابی جعفر الثانی).
اگرچه برخی برابر این اراده از خود واکنشهای نامناسبی نشان دادند، کم نبودند انسانهای وارستهای که برابر این خواست الهی، در کمال تواضع سر فروتنی و پذیرش فرود آورده، با خشنودی کامل آنرا پذیرفتند. از جمل ایشان، علی بن جعفر بن محمد، عموی امام رضا (علیهالسّلام) بود که در کهولت سن، برابر امام جواد (علیهالسّلام) در نهایت فروتنی بر پیروی از ایشان تاکید میکرد.
[۳۳] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۲۲، ح۱۲.
کلام امام صادق
ابوبصیر گوید: خدمت امام صادق (علیهالسّلام) رسیدم، در حالی که کودک نابالغی عصاکش من بود. حضرت به من فرمود: چگونه خواهید بود زمانی که حجت بر شما هم سال این کودک باشد؟» (به نظر میرسد مقصود آن حضرت، امام جواد (علیهالسّلام) بوده است. اگرچه میتواند اشاره به امامت حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) نیز باشد.)
یا فرمود: «همسال این کودک بر شما ولایت داشته باشد. (کیف انتم اذا احتج علیکم بمثل سنه؟، او قال: سیلی علیکم بمثل سنه)
[۳۴] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۸۳، (حالات الائمه علیهمالسّلام فی السن، ح ۴).
از اینجا بود که پیروان راستین اهل بیت (علیهمالسّلام) با این باور که مقام امامت امری فراتر از محاسبات ظاهری است در امامت امام هادی (علیهالسلام)، با اطمینان بیشتری آنرا پذیرفتند. چرا که ایشان نیز در سن هشت سالگی به امامت رسید.
[۳۵] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۹۷.
انسانهای نابغه
شایان ذکر است که افزون بر پیامبران و پیشوایان معصوم (علیهمالسّلام) که به تایید الهی دارای ویژگیهای خاصی هستند، بین انسانهای معمولی نیز کسانی یافت میشوند که دارای نبوغ خاصی هستند که آنها را از دیگران متمایز میکند.
یکی از پژوهشگران معاصر، پس از بیان آیات و روایات، کودکان نابغهای را مؤید رخداد فوق یاد کرده، افرادی چون ابوعلی سینا، فاضل هندی، توماس یونگ، را فقط نمونهای از اینگونه انسانها دانسته است.
[۳۶] امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص۱۲۳ – ۱۲۴.
دلایل امامت امام مهدی
دلایل فراوانی از طریق نقل و عقل، بر اثبات امامت امام مهدی (علیهالسلام) وجود دارد و در منابع کلامی و حدیثی، تفصیلاً بیان شده اس
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.