پاورپوینت کتابهای سطح
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کتابهای سطح دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کتابهای سطح،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کتابهای سطح :
علوم حوزوی
به طور کلی، عمده دانشها و موضوعات درسی در مدارس و مراکز آموزشی در این مقاله آورده می شود.
فهرست مندرجات
۱ – صرف و نحو
۲ – بلاغت
۳ – علوم قرآنی
۴ – حدیث
۵ – فقه و اصول
۵.۱ – کتابهای فقه شافعی
۵.۲ – کتابهای فقه حنفی
۵.۳ – کتابهای فقه مالکی
۵.۴ – کتابهای فقه شیعی
۶ – کلام
۷ – منطق
۸ – فلسفه
۹ – تصوف و عرفان
۱۰ – پزشکی
۱۱ – نجوم
۱۲ – ریاضیات
۱۳ – علوم خفیه
۱۴ – روشهای تعلیم و تعلم
۱۴.۱ – روش سماع
۱۴.۲ – روش املا
۱۴.۳ – روش کتابت
۱۵ – مباحثه و مذاکره علم
۱۵.۱ – مناظره
۱۶ – فهرست منابع
۱۷ – پانویس
۱۸ – منبع
صرف و نحو
ضرورت آشنایی مسلمانان غیرعرب با زبان عربی و نگرانی از درک نادرست قرآن و حدیث موجب تدوین قواعد دستوری زبانِ عربی شد، چنانکه سیبویه (متوفی نیمه دوم قرن دوم) نخستین اثر در این زمینه را به نام الکتاب تألیف کرد. الکتاب سیبویه تا چند قرن از اصلیترین کتابهای درسی در این موضوع بوده است.
[۱] وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج ۳، ص ۴۶۳.
[۲] ابنزبیر، کتاب صله الصله، ج۱، ص ۱۴۷.
[۳] محمدبن احمد ذهبی، سیراعلامالنبلاء، ج ۱۲، ص ۳۷۴.
[۴] ابنعماد، ج ۴، ج ۱، ص ۱۱۳، ص ۱۰۲، ابنعماد.
کتابهای درسی صرف و نحو و لغت در بیشتر مدارس قدیم جهان اسلام، علاوه بر الکتاب سیبویه، عبارت بوده است از: الایضاح فی النحو اثر ابوعلی فارسی (متوفی ۳۷۷) و الجمل فی النحو اثر عبدالقاهر جرجانی (متوفی ۴۷۴) که به جرجانیه معروف است.
[۵] ج ۲، ستون ۶۰۲، حاجی خلیفه.
[۶] ۴۵، صدیق حسنخان، ج ۳، ص ۳۱، ابجدالعلوم، ج ۲، بیروت ۱۳۹۵، ج ۳.
از قرن هفتم به بعد هم تدریس این کتابها متداول شد: الفیه اثر ابنمعطی مغربی (متوفی ۶۲۸)؛ الکافیه و الشافیه اثر ابنحاجب نحوی (متوفی ۶۴۶) و شرح رضیالدین استرآبادی بر آن؛ العزّی فی التصریف اثر ابراهیم زنجانی (متوفی پس از ۶۵۵) و شرح تفتازانی بر آن؛ کتاب مشهور و بسیار متداول الفیه اثر ابنمالک اندلسی (متوفی ۶۷۲) و شروح فراوان آن مثل شرح ابنناظم، ابنعقیل و سیوطی؛ کتاب اجتهادی مغنی اللبیب در نحو اثر ابنهشام انصاری مصری (متوفی ۶۷۱)؛ مقدمه الا´جرومیه اثر محمدبن محمدبن داود صنهاجی معروف به ابناجروم (متوفی ۷۲۳)؛ الهدایه اثر مؤلفی نامعلوم؛ صمدیه (الفوائد الصمدیّـه) اثر بهاءالدین عاملی (متوفی ۱۰۳۰) و کتابهای دیگری که برخی از آنها تاکنون نیز در مدارس علمیه و دانشگاههای جهاناسلام، کتاب درسی است.
[۷] ابجدالعلوم،صدیق حسنخان، ج ۲، ص ۲۹۴.
[۸] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۷۰ـ۷۱.
[۹] ج ۱، ستون ۱۵۱، ۱۵۵، ج ۲، ستون ۱۴۲۷، ۱۹۷۶، تنکابنی، ص ۴۰ـ۴۳، حاجی خلیفه.
[۱۰] ۷ فضل علیبن عبدالکریم صفای تبریزی، ج۱، ص ۴.
[۱۱] علی اکبر شهابی، «آموزش و پرورش در مکاتب و مدارس قدیم»، ج۱، ص ۳۶.
بلاغت
برای درک درست معانی قرآن و بویژه برای اثبات اعجاز قرآن علم بلاغت، که شامل معانی و بیان و بدیع است، بنیاد نهاده شد. دانشمندان مسلمان ابتدا در ضمن کتابهای نحوی و تفسیری به این مباحث توجه نشان دادند و بزودی از قرن چهارم به بعد به تألیف کتابهای مستقل، در باره شاخههای مختلف علوم بلاغی پرداختند.
علوم قرآنی
یکی از مهمترین دانشها در برنامه تحصیلی، تفسیر و قرائت قرآن بود. به دلیل ارتباط قرآن با مباحث لغوی و فقهی و کلامی و جز آن، از یک سو مفسران میبایست تواناییهای علمی معتنابهی میداشتند و از سوی دیگر دانشمندان سایر رشتههای علوم دینی نیز می بایست با تفسیر آشنا میبودند. علم قرائت با مطالعات معانی واژهها و اِعراب کلمات و ترکیبات قرآن و قرائتهای گوناگون آن پیوند داشت.
[۱۲] محمد عبدالحیبن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومه النبویه المسمی التراتیب الاداریه، ج ۱، ص ۴۰ـ۴۷، .
[۱۳] منیرالدین احمد، نهاد آموزش اسلامی: آموزش و پرورش اسلامی و پایگاه اجتماعی دانشمندان تا سده پنجم هجری در پرتو تاریخ بغداد خطیب بغدادی، ج۱، ص ۵۲.
صحابه و تابعین از همان آغاز به تعلیم دانستههای خود از قرآن و قرائات مختلف اهتمام تمام میورزیدند، گرچه فراگیری همه قرائتها برای شاگردان الزامی نبود. فراهم آمدن و تدوین برخی از کتابهای مطالعات قرآنی حاصل تدریس استادان بوده است، چنانکه تفسیرِ طبری معروف به جامعالبیان از جلسات املای او بر برخی از شاگردانش حاصل آمده است.
[۱۴] احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۲، ص ۱۶۴.
[۱۵] یاقوت حموی، معجمالادباء، ج ۱۸، ص ۴۲۹.
در علم قرائات، تدریس این کتابها بیشتر رایج بوده است: التیسیر فی القراءات السبع، اثرِ ابوعمرو عثمانبن سعید دانی (متوفی ۴۴۴)؛ الکنز فی القراءات العشر، اثر نجمالدین عبداللّه واسطی (متوفی ۵۲۱)؛ ارشاد المبتدی و تذکره المنتهی فی القراءات العشر، اثر ابوالعزّ قلانسی واسطی (متوفی ۵۲۱)؛ کتاب ایضاح الرموز و مفتاح الکنوز (نام دیگر آن: مجمعالسرور)، اثر شمسالدین قباقبی حلبی (متوفی ۸۴۹)؛ منظومه شاطبیه موسوم به قصیده حرز الامانی و وجه التهانی، اثر ابومحمد قاسمبن فیره شاطبی (متوفی۵۹۰)؛ تحریرالتیسیر فی القراءات السبع و نیز المقدمه الجزریه فی علم التجوید، اثر شمسالدین ابن جزری متوفی ۸۳۳.
[۱۶] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۷۴ـ ۷۵.
[۱۷] صدیق حسنخان، ابجدالعلوم، ج ۲، ص ۵۰۸.
[۱۸] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۱۳ـ ۱۴.
[۱۹] ج ۱، ستون ۶۶، ۵۲۰۹، حاجی خلیفه.
علاوه بر فراگیری علم قرائات و تجوید، علم تفسیر نیز در مدارس تدریس میشد. از جمله مهمترین تفاسیری که کتاب درسی شد، این آثار بوده است: معالم التنزیل یا تفسیر بغوی، اثر حسینبن مسعود بَغَوی فَرّاء (متوفی ۵۱۶)؛ الکشّاف عن حقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، اثر جاراللّه زمخشری (متوفی ۵۳۸)؛ مفاتیح الغیب معروف به تفسیر کبیر، اثر فخررازی (متوفی ۶۰۶)؛ مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، اثر فضلبن حسن طبرسی (متوفی ۵۶۰) و انوار التنزیل و اسرار التأویل، اثر بیضاوی
[۲۰] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۷۶.
[۲۱] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۳۹.
که بر هر یک از آنها بویژه تفسیر زمخشری و بیضاوی شروح و حواشی بسیاری نوشته شده است.
[۲۲] ج ۱، ستون ۱۸۶ـ۱۹۴، ج ۲، ستون ۱۴۷۷ـ۱۴۸۴، حاجی خلیفه.
[۲۳] ۲۳۱، صدیق حسنخان، ابجد العلوم، ج ۳، ص ۲۲۴.
[۲۴] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۴۰ـ ۴۷.
واحدی نیشابوری نیز سه تفسیر بسیط، وسیط و وجیز داشته که مدرّسان در درسشان از آنها بهره فراوان می بردهاند.
[۲۵] وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج ۳، ص ۳۰۳.
حدیث
به دلیل حجیت و اعتبار مطلق گفتار و کردار پیامبر در نزد مسلمانان، پس از قرآن و علوم وابسته به آن، حدیث از قدیمترین و پراهمیتترین دانشها و حفظ و نقل آن از صدر اسلام به بعد محل اهتمام صحابه و همه مسلمانان بوده است؛ با اینهمه، بیش از ۱۵۰ سال طول کشید تا حدیث به صورت شاخهای از دانش اسلامی تکامل یافت. شش کتابِ رسمیِ حدیثِ اهلسنت (صحاح ستّه)، از نیمه دوم سده دوم به بعد به نگارش در آمد.
[۲۶] منیرالدین احمد، نهاد آموزش اسلامی: آموزش و پرورش اسلامی و پایگاه اجتماعی دانشمندان تا سده پنجم هجری در پرتو تاریخ بغداد خطیب بغدادی، ج۱، ص ۵۴.
محدّثان علاوه بر روایت و قرائت احادیث بر شاگردان، برخی از کتابهای مهم را نیز تدریس میکردهاند، از جمله: صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابی داود، صحیح ترمذی، سنن نسائی، سننابنماجه که در میان اهل سنّت و جماعت تدریس میشده و این سنّت تاکنون نیز در مدارس و مساجد، بویژه تدریس صحیح بخاری و مسلم، ادامه یافته است.
[۲۷] صدیق حسنخان، ابجدالعلوم، ج ۲، ص ۲۲۵.
[۲۸] صدیق حسنخان، ابجدالعلوم، ج ۲، ص۲۲۸.
[۲۹] صدیق حسنخان، ج ۳، ج ۲، ص۲۳۲، ۲۶۵.
[۳۰] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۷۱ـ۷۲.
[۳۱] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۲۰ـ۲۳.
[۳۲] ج ۲، ستون ۶۳۹، حاجی خلیفه.
تدریس کتابهای دیگری چون مصابیحالسنه اثر حسینبن مسعود بغوی، مشارقالانوار النبویه من صحاح الاخبارالمصطفویه اثر رضی الدین حسن صاغانی نیز در برخی مدارس و مساجد جامع معمول بود.
[۳۳] ابنبطوطه، رحله ابن بطوطه، ج ۱، ص ۲۲۵.
[۳۴] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج۱، ص ۲۵.
[۳۵] ج ۲، ستون ۱۶۹۸، حاجی خلیفه.
در میان شیعیان نیز از همان عصر امامان، سنّت روایتِ حدیث رواج یافت و شاگردان امامان، نوشتههای خود را بر دیگران قرائت میکردند و به آنان تعلیم می دادند. اولین حلقههای درس را امامان تشکیل دادند و به شاگردانشان توصیه کردند که آموختههای خود را به دیگران بیاموزند.
[۳۶] احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعه المشتهر ب رجالالنجاشی، ج۱، ص ۱۰.
گذشته از شمار زیادی حدیث، که در ارزش و ضرورت تعلیم و نشر دانش روایت شده،
[۳۷] کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۳.
گزارشهایی از حلقههای درس امامان شیعه و شاگردانشان در روزگاری که تضییقات و دشواریها کاهش یافته بود، در دست است.
[۳۸] ابنطاووس، المجتنی من الدعاء المجتبی، ج۱، ص ۲۷.
از رهگذر همین فرآیند و جهتگیری تعلیمی، مجموعه آثار حدیثی شیعه در طول ۲۵۰ سال، بویژه در دوره امامت حضرت باقر و صادق علیهماالسلام، تدوین شد، که در میان محققان به «اصول اربعمأه» شهرت دارد. پس از تألیف کتابهای چهارگانه حدیثیِ شیعه ( کافی، من لایحضره الفقیه، استبصار و تهذیب الاحکام) نیز این سنّت استمرار یافت، همچنانکه محدّثان بزرگ نیز با برگزاری مجالس روایت حدیث، به انتقال دانستههای خود اقدام کردند؛ مثلاً ابنبابویه، در سفر خود به خراسان، در نیشابور و مشهد مجلس حدیث داشت که کتاب امالی حاصل آن مجالس است.
برای فراگیری علوم مرتبط با حدیث، کتابهایی چون مقدمه ابنصلاح شهرزوری و تدریبالراوی سیوطی و نخبهالفِکَر فی مصطلح اهلالأثر ابنحجر عسقلانی تدریس میشده است.
[۳۹] ۳۰۶، صدیق حسنخان، ابجدالعلوم، ج ۲، ص ۶۶.
[۴۰] ۲۷، عبدالجیل حسن عبدالمهدی، ج ۱، ص ۲۵، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی.
[۴۱] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۲۵ـ۳۹.
[۴۲] ۷۱، محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، ج۱، ص ۶۹.
فقه و اصول
در میان علوم اسلامی، مجالس درس فقه بسیار پر رونق بود، شاید بدین علت که فقیه در نزد مردم از جایگاه والاتری نسبت به دیگر عالمان دینی برخوردار بود و از سوی دیگر برخی از مناصب حکومتی از جمله قضا نصیب فقیهان میشد. نقش فقه در جوانب مختلف زندگی فرد مسلمان نیز قطعاً بر این رواج و رونق افزوده است. در مجلس درس ابوحامد اسفراینی (متوفی ۴۰۶)، پیشوای مذهب شافعی، در مسجد عبداللّهبن مبارک در بغداد بین سیصد تا هفتصد تن حاضر میشدند
[۴۳] ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۹، ص ۲۶۲.
. تدریس فقه را گاه قاضیان بر عهده داشتند. بر پایه بعضی از گزارشها تدریس در برخی از مدارس شام به قاضی شمسالدین حامدبن ابی العمید قزوینی (متوفی ۶۳۶) و تدریس در مدرسه مستنصریه و نظامیه بغداد به قاضی القضاه محیی الدین محمدبن یحیی بنفضلان (متوفی ۶۳۱) واگذار شده بود.
[۴۴] محمدبن احمد ذهبی، سیراعلامالنبلاء، ج ۲۲، ص ۳۶۷.
[۴۵] ابنقاضی شهبه، طبقاتالشافعیه، ج ۲، ص ۹۱.
[۴۶] قلقشندی، ج ۱، ص ۲۹۲.
[۴۷] ابنقاضی شهبه، طبقاتالشافعیه، ج ۴، ص ۸۵.
تدریس قاضی در مدرسه، کار رسیدگی او را به موقوفههای آن آسان میکرد.
[۴۸] قلقشندی، ج ۱، ص ۲۹۲.
در عین حال نمونههایی از منع تدریس قضات در مدارس و مراکز علمی نیز در دست است. واقف خانقاه شیخو تصریح کرده است که مدرّس نباید قاضی باشد.
[۴۹] عبدالرحمانبن ابی بکر سیوطی، بغیه الوعاه فی طبقات اللغویین والنحاه، ج ۲، ص ۲۶۶.
احتمالاً علتِ این منع آن بوده که قاضیانِ مدرّس، فرصت کافی برای تدریس نداشتهاند یا اینکه واقفان نمی خواستهاند قاضیان از نزدیک بر امر موقوفات مدارس و مراکز علمی نظارت و اشراف داشته باشند.
کتابهای فقه شافعی
پیروان هر مذهب فقهی معمولاً کتابهای فقهی مذهب خویش را تدریس میکردند. کتابهای درسی فقه شافعی عبارت بود از: مختصرالمُزَنی، اثر اسماعیلبن یحیی مُزَنی (متوفی ۲۶۴) شاگرد محمدبن ادریس شافعی؛ کتاب التنبیه فی فروعالشافعیه، و المهذّب فی فقهالامام الشافعی، هر دو اثر ابواسحاق شیرازی (متوفی ۴۷۶)؛ الوسیط از ابوحامد غزالی (متوفی ۵۰۵)؛ الحاوی الصغیر فی الفروع، از نجمالدین عبدالغفاربن عبدالکریم قزوینی (متوفی ۶۶۵)؛ روضه الطالبین و عمده المتقین، و منهاجالطالبین، هر دو از یحیی بن شرف نَوَوی (متوفی ۶۷۶). در اصول فقه علاوه بر المستصفی” و المنخولِ ابوحامد غزالی و المحصولِ فخرالدین رازی، کتاب جمع الجوامع فی اصولالفقه اثر تاجالدین سُبْکی (متوفی ۷۷۱) نیز تدریس میشده است.
[۵۰] یحیی بن شرف نووی، التقریب والتیسیر لمعرفه سننالبشیر والنذیر، ج ۱، ص ۳.
[۵۱] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۴۷ـ ۴۸.
[۵۲] نوراللّه کسائی، مدارس نظامیه و تأثیرات علمی و اجتماعی آن، ج۱، ص ۱۳۵.
کتابهای فقه حنفی
در فقه حنفی این کتابها تدریس میشده است: الجامعالکبیرِ محمدبن حسن شیبانی (متوفی ۱۸۹)؛ المختصر قدوری بغدادی (متوفی ۴۲۸) و الهدایه برهانالدینِ بخاری مرغینانی (متوفی ۵۹۳) که شروح و حواشی بسیاری بر آنها نوشتهاند؛ کنزالدقائقِ ابوالبرکات نَسَفی (متوفی ۷۱۰) و دُرَرالبحار اثر شمسالدین یوسفبن الیاس قونْیَوی دمشقی.
[۵۳] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۵۸ ـ۶۷.
کتابهای درسی فقه حنبلی نیز عبارت بوده است از: مختصرالخِرَقی اثر ابوالقاسم عمربن حسین حنبلی (متوفی ۳۳۴) و المغنی فی شرح مختصر الخرقی و المقنع هر دو نوشته ابنقدامه جَماعیلی مَقدسی حنبلی.
[۵۴] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۶۷ـ۷۰.
کتابهای فقه مالکی
مالکیان نیز از جمله این کتابها را میآموختند: المدوّنه الکبری، حاوی فتاوی مالکبن انس به روایت سحنون (متوفی ۱۸۱)؛ المستخرجه العُتْبیه علی موطّأ مالک، از ابوالولید محمد قرطبی (متوفی ۲۵۵) و شرح آن از ابوالولید ابنرشدِ جَد (متوفی ۵۲۰) با نام البیان و التحصیل و الشرح و التوجیه و التعلیل فی مسائل المستخرجه؛ کتاب الرّساله، اثر ابومحمد عبداللّهبن ابیزید مالکی قَیْروانی (متوفی ۳۸۶) که شرحهای متعددی بر آن نوشتهاند.
[۵۵] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۶۵ـ۶۷.
[۵۶] فؤاد سزگین، تاریخ نگارشهای عربی، ج ۱، ص ۶۷۴ـ۶۷۷.
[۵۷] میکلوش مورانی، دراسات فی مصادر الفقه المالکی، ج۱، ص ۱۱۰۹.
کتابهای فقه شیعی
در مدارس و حوزههای علمی شیعی طلاب پس از گذراندن دروس ادبیات و منطق به فراگیری کتابی در اصول فقه روی میآوردند. برای تعلم اصول فقه این کتابها در قرون مختلف تدریس میشده است: الذریعه الی اصول الشریعه، اثر سید مرتضی علم الهدی (متوفی ۴۳۶)؛ عده الاصول شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰)؛ معارجالاصولِ محقق حلی (متوفی ۶۷۶)، مبادی الوصول الی علم الاصول، و تهذیب الاصول هر دو از علامه حلی (متوفی ۷۲۶)؛ بخش اصول معالمالدینِ حسنبن زینالدین فرزند شهید ثانی (متوفی ۱۰۱۱)؛ وافیه از عبداللّه محمد تونی (متوفی ۱۰۷۱) که شروحی نیز بر آن نوشته شده است؛ زبده الاصول شیخ بهائی (متوفی ۱۰۹۸)؛ قوانینالاصول میرزای قمی (متوفی ۱۲۳۱)؛ الفصول فی علم الاصول از شیخ محمدحسین اصفهانی (متوفی ۱۲۴۸). فرائد الاصول شیخ مرتضی انصاری (متوفی ۱۲۸۱) و کفایه الاصول آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (متوفی ۱۳۲۹) که شروح و حواشی بسیاری بر آن دو نوشته شده، نیز به عنوان دو متن اصول فقه استدلالی از زمان تألیف تاکنون تدریس میشود.
[۵۸] علیاصغر فقیهی، تاریخ مذهبی قم: بخش اول از تاریخ جامع قم، ج۱، ص ۲۰۱.
[۵۹] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۶۶ـ۶۷.
[۶۰] محمد ملکی، آشنایی با متون درسی حوزههای علمیه ایران: شیعه، ج۱، ص ۲۳۵ـ ۲۳۸.
در دهههای اخیر دو کتاب اصول الفقه (اثر محمدرضا مظفر) و دروس فی علمالاصول
[۶۱] حسن صدر، تکمله املالآمل، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۶.
جایگزین برخی از کتابهای اصولی قدیم شده است.
[۶۲] محمد ملکی، آشنایی با متون درسی حوزههای علمیه ایران: شیعه، ج۱، ص ۲۲۱.
[۶۳] محمد ملکی، آشنایی با متون درسی حوزههای علمیه ایران: شیعه، ج۱، ص۲۳۸ـ۲۳۹.
[۶۴] محمد ملکی، آشنایی با متون درسی حوزههای علمیه ایران: شیعه، ج۱، ص ۲۴۲.
کتابهای فقهی که پس از دوره آثار حدیثی ـ فقهی، در حوزهها و مدارس علمی شیعی تعلیم آنها، معمول بوده عبارتاند از: المقنعه شیخ مفید، کتاب النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، و المبسوط هر سه از شیخ طوسی؛ شرایع الاسلام و المختصر النافع محقق حلّی و بعضی شروح آن دو؛ ارشاد الاذهان الی احکامالایمان، و قواعد الاحکام و تبصرهالمتعلمین، هر سه از علامه حلّی و شروح متعدد آنها.
[۶۵] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۷۷ـ۷۹.
علاوه بر این، کتاب اللمعه الدمشقیه تألیف شهید اول (مقتول در ۷۸۶) و بویژه شرح آن از شهید ثانی (مقتول در ۹۶۶) به نام الروضه البهیّه از زمان تألیف تاکنون به عنوان متن درسی استدلالی در سطوح مقدماتی و متوسط تدریس میشده است. کتاب مهم فقهی شیخ انصاری به نام مکاسب نیز مهمترین متن درسی استدلالی در سطح عالی است.
[۶۶] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۸۰.
[۶۷] علیاصغر فقیهی، تاریخ مذهبی قم: بخش اول از تاریخ جامع قم، ج۱، ص ۲۰۱.
[۶۸] علی اکبر شهابی، «آموزش و پرورش در مکاتب و مدارس قدیم»، ج۱، ص ۴۳.
گفتنی است که برخی از این کتابها، در دورههای اخیر، مبنای مباحث دروس اجتهادی فقها (اصطلاحاً درس خارج) بوده و به همین سبب شروح و حواشی بسیار بر آنها نوشته شده است؛ مثلاً شرایعالاسلام، المختصرالنافع، مکاسب، فرائد الاصول، کفایه الاصول.
کلام
کوشش برخی عالمان دینی برای دفاع عقلانی از اسلام موجب پیدایی علم کلام شد. رونق علم کلام را همچنین میتوان از نتایج و نیز از علل گسترش فرقهگرایی مذهبی دانست. ظاهراً قدیمترین گزارش از آموزش مطالب و مباحثی که بعدها عنوان کلام یافت، به حلقههای درس حسن بصری (متوفی ۱۱۰) در مسجد بصره تعلق دارد که پایه شکلگیری مکتب اعتزال توسط دو تن از شاگردان وی یعنی واصلبن عطا و عَمروبن عُبَید شد.
[۶۹] قاضی عبدالجباربن احمد، فرق و طبقات المعتزله، ج۱، ص ۱۸۷.
[۷۰] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج ۱، ص ۴۶ـ ۴۸.
تعلیم کلام در بصره در سدههای بعد هم ادامه یافت؛ چنانکه در قرن سوم ابوالهذیل علاّف به تعلیم کلام معتزله در بصره اشتغال داشت.
[۷۱] قاضی عبدالجباربن احمد، فرق و طبقات المعتزله، ج۱، ص ۵۶.
[۷۲] احمدبن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۷، ص ۱۶۲ـ ۱۶۳.
[۷۳] ابنجوزی، المنتظم فی تاریخالملوک والامم، ج ۱۱، ص ۲۳۹.
علاوه بر بصره در برخی از مساجد و مدارسِ شهرهایی چون بغداد، ری و نیشابور نیز کلام تدریس می شده است
[۷۴] ابن عساکر، تبیین کذبالمفتری فیما نسب الی الامام ابیالحسن الاشعری، ج۱، ص ۲۳۲، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
[۷۵] محمدبن احمد ذهبی، سیراعلامالنبلاء، ج ۳، ص ۳۲۱، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ ۱۹۸۸.
با گذشت زمان، پیروان هر مذهب، آثار کلامیِ متناسب با دیدگاههای آن مذهب را پدید آوردند که در نظام تعلیم کلام مورد توجه قرار گرفت و مدرّسان، غالباً به حسب گرایش مذهبی خود یکی از این آثار کلامی را بر میگزیدند. برای نمونه کتابالعقائد ابوحفص نَسَفی (متوفی ۵۳۷) معروف به عقائد النسفی و شروح فراوان آن و مواقف عضدالدین ایجی (متوفی ۷۵۶) و شرح آن از میر سیدشریف جرجانی (متوفی ۸۱۶) در حوزههای علمی اهلسنت تدریس میشده است.
[۷۶] صدیق حسنخان، ابجدالعلوم، ج ۳، ص ۵۷، ج ۲، بیروت ۱۳۹۵، ج ۳.
[۷۷] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۱۰۱.
[۷۸] ج ۲، ستون ۱۱۴۵، حاجی خلیفه.
تجرید الاعتقاد نصیرالدین طوسی (متوفی ۶۷۲) نیز از کتابهایی است که تدریس آن در مدارس اهل سنّت و شیعه مخصوصاً در ایران بسیار متداول بوده است. علاوه بر متن کتاب، شروح فراوان آن در مدارس و مجامع علمی شیعی تدریس میشده است، از جمله کشفِ المراد علامه حلّی، شاگرد نصیرالدین طوسی؛ شرح فاضل قوشچی (متوفی ۸۷۹) که به شرح جدید شهرت یافته و بر خود آن نیز حواشی بسیاری نوشته شده است؛ و کتاب شوارق الالهام ملا عبد الرزاق لاهیجی (متوفی ۱۰۵۱)،.
[۷۹] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۴۹ـ۵۰، چاپ ایرج افشار، فرهنگ ایران زمین، ج ۲۰ (۱۳۵۳ ش).
[۸۰] ج ۱، ستون ۳۴۶، حاجی خلیفه.
در کنار دانشهای نام برده، شاخههای دیگری از علوم، که پیوند مستقیم با علوم دینی ندارند، نیز در تاریخ تعلیم و تربیت اسلامی کمابیش مورد توجه بوده است. منشأ پرداختن به این علوم، غالباً نیازهای اجتماعی، مدنی، زیستی یا نقش آنها در تقویت زیرساختهای فکری بوده است. علومی چون منطق، فلسفه، پزشکی، نجوم و ریاضیات را باید در این ردیف آورد.
منطق
چون منطق علمی است آلی و در اصل برای ایمنی از لغزش ذهن در مراحل تفکر وضع شده و برخی از اصطلاحات آن چون کلی و جزئی و تناقض و جز اینها در علوم نظری مخصوصاً فلسفه و اصول فقه و کلام به کار می آید، دانشمندان مسلمان بویژه فیلسوفان و نیز متکلمان و فقیهان برای کسب توانایی و ورزیدگی در تحصیل و تعلیم علوم نظری حاجت و عنایت بسیاری به منطق داشتند. سابقه آشنایی مسلمانان با علم منطق به عصر نهضت ترجمه و انتقال منطقیات ارسطو و دیگر فلاسفه یونانی به زبان عربی بر میگردد؛ ازینرو، تدریس منطق ابتدا در بغداد که مرکز نهضت ترجمه بود، معمول شد، چنانکه یکی از مترجمان، ابوبشر مَتّی”بن یونس نسطوری، در بغداد به تدریس و املای کتاب منطق ارسطو اشتغال یافت و در حلقه درس او کسانی چون ابونصر فارابی حاضر می شدند.
[۸۱] ابن خلکان، ج ۵، ص ۱۵۳ـ ۱۵۴.
[۸۲] محمدبن احمد ذهبی، سیراعلامالنبلاء، ج ۱۵، ص ۴۱۷.
از آن پس منطق در بسیاری از مراکز آموزشی در شمار درسهای رسمی در آمد و کتابهای مهمی در اینباره تألیف و تدریس شد. البته آموختن منطق، به دور از پارهای مخالفتها نبود؛ چنانکه جمله «مَنْ تَمَنْطَقَ تَزَنْدَقَ» (هرکه منطق بیاموزد، گرفتار زندقه میشود) شهرت بسیار یافت و دانشمندانی چون ابن تیمیه آثاری در ضدیّت با منطق فراهم کردند.
[۸۳] ابوحیان توحیدی، کتابالامتاع والمؤانسه، ج ۱، ص ۱۰۸ـ ۱۲۸.
[۸۴] عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیهالوعاه فی طبقات اللغویین والنحاه، ج۱، ص ۱۵.
[۸۵] عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیهالوعاه فی طبقات اللغویین والنحاه، ج۱، ص ۲۰.
[۸۶] عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیهالوعاه فی طبقات اللغویین والنحاه، ج۱، ص ۳۲.
در حوزهها و مدارس علمیه ایران و برخی حوزههای دیگر برای فراگیری منطق، ابتدا رساله مختصرِ الکبری تألیف میرسید شریف جرجانی (متوفی ۸۱۶) و سپس، حاشیه ملاعبداللّه یزدی (متوفی ۹۸۱) بر تهذیبالمنطق تفتازانی (متوفی ۷۹۱/۷۹۷) تدریس میشده است.
[۸۷] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۴۴.
[۸۸] حسن صدر، تکمله املالآمل، ج۱، ص ۱۴۲.
همچنین قسم منطق کتاب شرحمطالعالانوار از قاضی سراجالدین ارموی (متوفی ۶۸۹) و شرح قطبالدین رازی (متوفی ۷۶۶ یا ۷۷۶) بر شمسیه نجمالدین عمربن علی قزوینی (متوفی ۶۷۵)، از دیگر کتابهایی بوده که تدریس آن در مدارس رواج داشته و حواشی و شروح زیادی بر آن نوشته شده است. نیز تدریس قسمت منطق کتاب اشارات و تنبیهات و منطق شفا ی ابن سینا (متوفی ۴۲۸)، البصائرالنصیریه اثر قاضی زینالدین عمربن سهلان ساوجی (متوفی ح۴۵۰)، بخش منطق کتاب حکمه الاشراق شهابالدین سهروردی (مقتول در ۵۷۸) و شروح و حواشی آن، جوهر النضید علامه حلی (متوفی ۷۲۶) در شرح قسمت منطق کتاب تجرید خواجه نصیرالدین طوسی در این مدارس معمول بوده است. در آسیای صغیر نیز شرح شمسالدین محمدبن حمزه فنّاری (متوفی ۸۳۴) بر قسمت منطق هدایه اثیرالدین ابهری (متوفی ح۶۰۶) تدریس میشده است.
[۸۹] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۴۶ـ۴۹.
قسم منطق و حکمت شرح منظومه سبزواری
[۹۰] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۴۵ـ۴۶.
نیز از همان دوره حیات مؤلف آن موردتوجه طلاب و دانشجویان ایرانی و غیر ایرانی قرار گرفته است.
فلسفه
تعلیم فلسفه نیز مانند منطق از قرن سوم به بعد و در پی ترجمه آثار فلسفی یونانی به عربی به میان مسلمانان راه پیدا کرد.
[۹۱] Hussein Nasr, “Oral transmission and the book in Islamic education: the spoken and the written word”, Journal of Islamic Studies, vol3, no1 (1992)، ج۱، ص ۲۸۷.
سنّت تدریس فلسفه را نخستین فیلسوف مسلمان ابویعقوب کندی (متوفی بین ۲۵۲ـ ۲۶۰) پایهگذاری کرد.
[۹۲] ابوسلیمان سجستانی، صوانالحکمه و ثلات رسائل، ج۱، ص ۲۸۲.
[۹۳] Hussein Nasr, “Oral transmission and the book in Islamic education: the spoken and the written word”, Journal of Islamic Studies, vol3, no1 (1992)، ج۱، ص ۲۱.
پس از کِندی، فارابی (متوفی ۳۳۹) که پایههای فلسفه مشاء را محکم کرد، به تدریس فلسفه اهتمام ورزید.
[۹۴] Hussein Nasr, “Oral transmission and the book in Islamic education: the spoken and the written word”, Journal of Islamic Studies, vol3, no1 (1992)، ج۱، ص ۲۵.
تعالیم فلسفی اخوانالصفا و جمع فلسفی ابوسلیمان سجستانی بر گستره و عمق مباحث فلسفی، بویژه فلسفه نوافلاطونی، افزود. ابنسینا نیز که فلسفه مشاء را به اوج پیشرفت خود رساند، با وجود اشتغالات حکومتی به تدریس کتابهای فلسفی خود میپرداخت. آثار فلسفی ابنسینا در قرنهای بعد نیز، که آثار و آرای صدرالدین شیرازی بویژه اسفار و شرحالهدایه او در ایران و هندوستان رواج فراوانی یافت،
[۹۵] Hussein Nasr, “Oral transmission and the book in Islamic education: the spoken and the written word”, Journal of Islamic Studies, vol3, no1 (1992)، ج۱، ص ۹ـ۱۰.
همچنان در شمار اصلیترین کتابهای درسی بوده است.
تدریس فلسفه هم مخالفت برخی از محدّثان و فقیهان را بر میانگیخته است. ابنصلاح شهرزوری در استفتایی که از او در باره تعلیم و تعلم فلسفه و منطق کردهاند فلسفه را ریشه و اساس گمراهی دانسته و اخراج مدرّسان و متعلمان فلسفه را از مدارس و تبعید و شمشیر کشیدن بر آنان را از وظایف سلطان دانسته است (۱۳۴۶، ص ۳۴ـ۳۵). ابنتیمیّه نیز با فیلسوفان مخالف بود و به انتقاد از آنان می پرداخت. او نیز فلاسفه، از جمله کندی و ابنسینا، را در شمار مسلمانان نمی آورد. این قبیل مخالفتها گاهی در مردم و حکام نیز تأثیر میگذاشت، چنانکه به نوشته مقّری
[۹۶] احمدبن محمد مقّری، نفحالطیب، ج ۱، ص ۲۲۱.
در اندلس فقط خواص به فراگیری فلسفه و نجوم میپرداختند زیرا خوف داشتند که عوام آنان را زندیق بنامند و حاکمان خونشان را بریزند؛ با اینهمه، سنّت آموزش علوم فلسفی، ولو با اُفت و خیز، در این سرزمین دنبال شد و عالمان بزرگی چون ابنحزم (متوفی ۴۵۶)، ابن رشد (متوفی ۵۹۵) و ابنسبعین (متوفی ۶۶۹) در علوم عقلانی نامبردار شدند.
علاوه بر کتابهای ابنسینا مثل شفا و اشارات و تنبیهات و شروح آنها، شماری از کتابهای درسی رایج فلسفه در مدارس اسلامی اینها بودهاند: حکمه الاشراق سهروردی، حکمه العین کاتبی قزوینی (متوفی ۶۷۵)، الهدایه اثیرالدین ابهری و شروح آن از جمله شرح صدرالدین شیرازی، اسفار اربعه یا الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه از دانشمند اخیر و برخی شروح و حواشی آن که خود کتاب درسی بودند، و شرح منظومه ملاهادی سبزواری.
[۹۷] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۵۰ ـ۵۲.
[۹۸] Hussein Nasr, “Oral transmission and the book in Islamic education: the spoken and the written word”, Journal of Islamic Studies, vol3, no1 (1992)، ج۱، ص ۴۰ـ۴۱.
[۹۹] Hussein Nasr, “Oral transmission and the book in Islamic education: the spoken and the written word”, Journal of Islamic Studies, vol3, no1 (1992)، ج۱، ص ۴۴.
تصوف و عرفان
به طور کلی، صوفیه تعالیم سلوکی را از شیخ و مراد خود اخذ میکردهاند. این تعالیم بیشتر در خانقاه
[۱۰۰] عبد الحسین زرینکوب، ارزش میراث صوفیه، ج۱، ص ۹۳.
به شاگردان منتقل میشده است (درباره منشأ و گسترش و تحولات تصوف در جهان اسلام صوفیه علاوه بر آموزشهای عملی معمولاً برخی کتابها را نیز که راهنمای عمل آنها بوده نزد استادان خویش میخواندهاند، از جمله: الاربعین الصوفیه اثر ابونُعَیم اصفهانی (متوفی ۴۳۰)، منازل السائرینِ خواجه عبداللّه انصاری (متوفی ۴۸۱)، احیاءعلومالدینِ غزالی، آدابالمریدین اثر ابوالنجیب عبدالقاهر سهروردی (متوفی ۵۶۳)، شمسالمعارف و لطائفالعوارف اثر احمدبن علی بن یوسف بونی (متوفی ۶۲۲)، عوارفالمعارف سهروردی (متوفی ۶۳۲) که بویژه در شبهقاره هند رواج فراوان داشت،
[۱۰۱] عارف نوشاهی، «عوارف المعارف در شبه قارّه: شواهدی چند در رواج آن کتاب تا پایان قرن هشتم هجری»، ج۱، ص ۷۷ـ۸۱.
و برخی کتابهای محیی الدین ابنعربی.
[۱۰۲] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۱۱۰ـ۱۱۱.
[۱۰۳] ج ۱، ستون ۴۳، ج ۲، ستون ۱۲۷۰، حاجی خلیفه.
در عرفان نظری هم تعلیم برخی کتابها معمول بوده که برخی از آنها هنوز در مدارس علمی تدریس میشود، از جمله: فصوصالحِکَم اثر محییالدین ابنعربی و شروح مختلف آن مخصوصاً شرح عبدالرزاق کاشانی (متوفی ۷۳۰ یا ۷۳۶)، شرح داودبن محمود قیصری (متوفی ۷۵۱)، شرح عبدالرحمان جامی (متوفی ۸۹۸) و شرح عبدالغنی نابلسی؛ التمهید فی شرح قواعدالتوحید از صائنالدین علی بن ترکه اصفهانی (متوفی ۸۳۵)؛ قصاید ابنفارِض (متوفی ۶۳۲) و شروح آن؛ فکوک و مفتاحالغیب از صدرالدین قونیوی (متوفی ۶۷۳) و شرح آن از شمسالدین محمدبن حمزه فنّاری، لَمَعات فخرالدین عراقی.
[۱۰۴] صدیق حسنخان، ابجدالعلوم، ج۳، ص۲۶۲، ج ۲.بی تا (.
[۱۰۵] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۵۲ ـ ۵۴.
[۱۰۶] ذبیحاللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج ۳، بخش ۱، ص ۱۶۹ـ۱۷۰، ج ۳، بخش ۱.
[۱۰۷] ج ۲، ستون ۱۷۲۰، ۱۷۶۸، حاجی خلیفه.
پزشکی
با آنکه در روایات، «علمالابدان» همتراز «علمالادیان» قرار گرفته و پزشکی در جهان اسلام رشد و کمال جدّی داشته است، تعلیم و تعلم این دانش در میان مسلمانان به هیچ رو به پای آموزشهای دینی نرسیده است؛ با اینهمه، نیاز پیوستهای که آدمیان به درمان بیماریهای خود داشتهاند، آنان را وا داشت گامهایی در تعلیم و تعلم پزشکی بر دارند و کتابهای مهمی در پزشکی تألیف کنند. یک راه، تعلیم فرزندان به دست پدرانِ آشنا به طبابت بوده است. راه دیگر خودآموزی بوده که چه بسا خطرها و مشکلاتی را در پی میآورده است. در این شیوه، دانشجو متون طبی را چندان مطالعه میکرد که در مییافت در این شاخه از علم از تسلط کافی برخوردار شده است. ابن سینا از این دسته پزشکان بود. راه سوم هم شرکت در جلسات درس پزشکی بود.
[۱۰۸] ابراهیمبن مراد، بحوث فی تاریخالطب والصید له عندالعرب، ج۱، ص ۲۴۴ـ۲۴۷.
از جمله کتابهای درسیِ پزشکی اینها بود: کتاب فصول از بقراط که چندین شرح و حاشیه نیز بر آن نوشته شده است
[۱۰۹] احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص ۱۰۹.
[۱۱۰] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۵۶.
برخی از آثار جالینوس؛ مسائل حنینبن اسحاق؛ المرشد و الحاوی اثر محمدبن زکریای رازی.
[۱۱۱] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۵۵ ـ۵۶.
[۱۱۲] عبدالجیل حسن عبدالمهدی، المدارس فی بیتالمقدس فی العصرین الایّوبی و المملوکی، ج ۱، ص ۳۴۴ـ ۳۴۶.
شرح نفیسبن عوض کرمانی (متوفی بعد از ۸۳۵)، معروف به شرح نفیسی، بر کتاب «الموجز فی القانون علاءالدین ابننفیس قرشی (متوفی ۶۸۷) که خود شرحی فشرده بر قانون ابنسیناست؛ نیز شرحِ همو بر کتاب اسباب و علامات نجیبالدین سمرقندی.
[۱۱۳] محمدطاهربن فرجاللّه تنکابنی، «کتب درسی قدیم»، ج۱، ص ۵۴.
نجوم
ارتباط بعضی از احکام و موضوعات شرعی (مانند اوقات نماز و شناخت قبله و آغاز ماه) با مسائل نجومی، و تو
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.