پاورپوینت اوج گیری انقلاب و تبعید به ایرانشهر


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
3 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت اوج گیری انقلاب و تبعید به ایرانشهر دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت اوج گیری انقلاب و تبعید به ایرانشهر،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت اوج گیری انقلاب و تبعید به ایرانشهر :

با اوج گیری مبارزات و آشکار شدن انحراف در سازمان منافقین، و احساس روحانیت و مردم به لزوم تشکلی اسلامی که در راس آن به جای افراد عادی و سیاسی، افرادی روحانی و آشنای به فقه و سیاست باشند، در مشهد هسته اولیه تشکلی اسلامی با رهبری امام و مدیریت روحانیت متعهد و انقلابی شکل یافت.آیت الله العظمی خامنه ای در این باره می گویند:

در سالهای ۵۵- ۵۶ بنده و بعضی از دوستان، دائما ذکر و فکرمان ایجاد تجمع و هماهنگی بین فعالیتهای مبارزه ای بود که در تهران و جاهای دیگر مثل قم و مشهد و دیگر جاها پیش می آمد، و این پراکندگی نیروها آن روز به ما خیلی ضربه می زد و چند نفری مثل بنده و آقای هاشمی و تعداد دیگر، دائما به این مساله فکر می کردیم و بر اساس همین فکرها بود که من سال ۵۴ یا ۵۵ وقتی می آمدم تهران، لدی الورود به منزل آقای بهشتی می رفتم و بارها ایشان را در منزل ملاقات می کردم و می گفتم: «ما باید گروهی از این رفقای مبارز و اهل علم را جمع کنیم.شما نظرتان چیست؟» ایشان تایید می کردند و من می گفتم باید این کار با ریاست شما باشد.

گفتند: «ریاست من چه لزومی دارد؟» گفتم: «نه تنها با شرکت شما، بلکه با ریاست شما، چون اگر شما نباشید نمی شود.» ایشان هم قبول کردند، و بالاخره منتهی شد به جلسات ما که بعدها در مشهد شکل گرفت.و ایشان هم در مشهد بودند و من نمی دانم این چه احساسی بود که به ماها، می گفت باید آقای بهشتی در این کار باشد، و این چیزی بود که آن روز ما از جهت گیری مبارزه ی آقای بهشتی پیدا کرده بودیم. (۱)

در ادامه جلسات، در تابستان سال ۵۶ یا ۵۵، در مشهد آقایان «ربانی » املشی و «حجتی کرمانی » با آیت الله خامنه ای نشستی داشتند و قرارشد که تشکیلاتی به وجود آید.در همان جلسه، پیشنهاد می شود که از آقای شهید بهشتی هم دعوت شوند تا در این تشکیلات شرکت کنند.به طور تصادفی آقای بهشتی هم در مشهد بودند.وقتی سراغ ایشان می روند، در خیابان به حجت الاسلام باهنر بر می خورند که نان و ماست و سبزی خریده و به سوی خانه می رود.ماشین را نگه می دارند و ایشان را هم دعوت می کنند. آقای باهنر وسایل خریداری شده را به کودکی که همراهش بود، می دهد که به منزل ببرد و خودش سوار ماشین شده، چهاری نفری به منزل آقای بهشتی می روند.قرار برای فردا گذاشته می شود.فردای آن روز، جلسه تشکیل می شود و آقای بهشتی از این پیشنهاد استقبال می کند.سپس به پیشنهاد شهید بهشتی، کاغذی می آورند و نامی کسانی را که باید در آن جمع شرکت کنند، یادداشت می کنند.اول رای می گیرند و معلوم می شود که این ۵ نفر همدیگر را قبول دارند.سپس نام ۱۰ تا ۱۵ نفر دیگر را هم می نویسند.به این ترتیب جلسات ادامه می یابد و تشکیلات جدید پا می گیرد.ادامه جلسات در تهران برگزار می شود و آیت الله خامنه ای هر پانزده یا بیست روز از مشهد به تهران می آمدند.بعدها مرحوم شهید «هاشمی نژاد» و عده ای هم از قم آمدند و به تشکیلات اضافه شدند. (۲)

خبر این تشکیلات را هم برای علمای دربند رژیم، مثل آقای هاشمی رفسنجانی و …می فرستند و آنها هم تایید می کنند.این تشکیلات بعدها به صورت «جامعه روحانیت مبارز» در سراسر کشور به فعالیت پرداخت.

شهید مطهری هم در همان سال، در پیامی که از نجف از طرف امام آورده بودند، مبارزان سابقه دار را به تجمع، دعوت می کنند و همین ارتباطات، باعث شد که تظاهرات عظیم سالهای ۵۶- ۵۷ سازمان یابد.و نقش آیت الله العظمی خامنه ای در پایه گذاری این تشکل، بسیار قابل توجه است.آن هم تشکلی که به خاطر خدا و جهاد و شهادت پدید آمده بود، نه برای قدرت طلبی و به دست آوردن موقعیت و مقام.

در گیرودار این فعالیتها و در نقطه اوج گیری انقلاب اسلامی در سال ۵۶، رژیم ستمگر با نهایت خشونت ایشان را دستگیر می کند و پس از چند شب زندان، ایشان را به «ایرانشهر» تبعید می کند.

اما تبعید و آب و هوای گرم و دمدار «ایرانشهر» ، کمتر از آن بودند که این مظهر جهاد، تلاش و مبارزه را آرام سازند.بلکه آن جا نیز از فرصت استفاده کرده، در ایجاد وحدت و همبستگی بین نیروهای مبارز آن سامان و نیز وحدت بین برادران شیعه و سنی می کوشند و موفقیت زیادی به دست می آورند، و با تماس با مردم و تبلیغ و برطرف ساختن مشکلات و محرومیتهای این استان ستم زده، نقش مهمی در توجه مردم به امام، روحانیت، اسلام و انقلاب ایفا می کنند.

اتفاقا در آن سال، در ایرانشهر سیلی می آید که منجر به بی خانمان شدن و آسیب رسیدن به عده زیادی از مردم می شود.

آیت الله العظمی خامنه ای با استفاده از تجربه فردوس و گناباد، یک گروه از روحانیون و طلاب را بسیج می کنند و گروه امداد روحانیت را تشکیل می دهند.این گروه، به قدری در کار امداد، تبلیغ، تحریک و تشجیع مردم موفق می شود که ساواک وحشت می کند.ایشان را احضار می کند و رئیس ساواک به معظم له می گوید: دیشب در کمیسیون امنیت شهربانی به ساواک گفتم، شما چقدر بی عرضه هستید که هیچ کاری نکردید.یک تبعیدی ببینید این جا چه اوضاعی درست کرده؟ ! (۳)

مقام معظم رهبری در مدت تبعید در ایرانشهر، به تبلیغ اسلام و انقلاب اسلامی پرداختند و مهمترین سنگر انقلاب، یعنی مساجد را پایگاه روشنگریهای خود ساختند.ایشان در مدت اقامت خود در ایرانشهر، نماز جمعه و تشکل شیعیان را در این شهر احیا نمودند.

در ایرانشهر، اهل تسنن که ۵۰ تا ۶۰ درصد جمعیت آن روز شهر را تشکیل می دادند، مساجد متعددی داشتند و نماز جماعت و جمعه را در آن جا اقامه می کردند.اما در تنها مسجد شیعیان، نماز جمعه اقامه نمی شد و پیشنماز هم نداشتند.از آیت الله خامنه ای درخواست می شود تا در آن مسجد به اقامه نماز بپردازند.ایشان بتدریج به فکر اقامه نماز جمعه می افتند.در اولین نماز جمعه، جمعیت قابل توجهی گرد می آیند که بنابه گفته اهالی در بیست سال حیات آن مسجد، بی سابقه بوده است.وقتی آیت الله خامنه ای بالای منبر به ایراد خطبه می پردازند، آن جمعیت زیاد، پای منبر اشک می ریزند و به این وسیله، عطش و اشتیاق خود را به این مراسم عبادی – سیاسی فراموش شده، نشان می دهند. (۴)

از جمله اقدامهای دیگر مقام معظم رهبری در ایرانشهر، پایه گذاری وحدت بین شیعه و سنی است.هرچند اقدام معظم له به خاطر سیلی که در سال ۵۷ در ایرانشهر جاری شد و خسارت فراوانی بر جای گذاشت و ذکر آن قبلا گذشت، ناتمام ماند، لیکن وجود این تفکر و پیگیری آن توسط ایشان، نشاندهنده هوشیاری و شناخت دقیق ایشان از مصالح اسلام و انقلاب اسلامی است. معظم له در خاطراتشان می فرمایند:

بد نیست این نکته را در این جا بگویم که نطفه ی اصلی هفته ی وحدت – که حالا بحمد الله سالهاست تشکیل می شود – قبل از پیروزی انقلاب شکل گرفت.ما در سال ۵۷ قبل از پیروزی انقلاب، با این آقای «مولوی قمر الدین » در ایرانشهر مذاکره کردیم که بیاییم یک عید دو طرفه داشته باشیم، و از دوازدهم تا هفدهم ربیع را جشن بگیریم.مذاکره اش در آن وقت انجام شد که اتفاقا همان روزها هم بود که در ایرانشهر سیل آمد و جشن و همه چیز ما را برد.البته آن سیل هم یکی از الطاف خفیه ی الهی بود و ما را با وضع زندگی مردم بیشتر آشنا کرد.داخل کپرها و خانه ها رفتیم و وضع زندگی مردم را از نزدیک دیدیم.قبل از آن، چند ماه در ایرانشهر بودیم، اما ظاهر قضیه را می دیدیم.مردم، ما را نمی شناختند و ما هم مردم را نمی شناختیم.بعد که سیل آمد، هم ما مردم را شناختیم و هم مردم قدری با ما آشنا شدند. (۵)

مقام معظم رهبری، نامه ای به شهید محراب «آیت الله صدوقی » از ایرانشهر می فرستند و در آن، تحلیلی از پیوند مردم و روحانیت ارائه می دهند، که این نامه، از شناخت دقیق معظم له از مردم و علاقه آنان به دین و ارزشها و پاسداران معارف اسلام، یعنی روحانیت، حکایت دارد.این تحلیل از سوی گروهکها به دلیل همین نکته تحریم می شود.به بخشی از این تحلیل و جریان تحریم گروهکها توجه فرمایید:

مردم، به روحانیت اعتماد داشتند.پس در هر حرکتی، اگر روحانیت بود، معنایش این بود که قاطبه ی ملت هم هست.اگر روحانیت نبود، معنایش این بود که قاطبه ی ملت هم نیست.اگر رهبران آن نهضت و آن حرکت، خیلی سیاسی و خیلی مسلط باشند، حداکثر این است که جمعی از مردم را با خودشان داشته باشند، اما قاطبه ی مردم نبودند.آن جایی که روحانیت بود و قاطبه ی مردم بودند، طبیعی بود که آن تحول و آن نهضت، پیروز بشود، چون هیچ حرکتی وجود ندارد که مردم به صورت دسته جمعی در آن حضور پیدا بکنند، مگر این که آن حرکت – چه دیر و چه زود – پیروز خواهد شد، استثنا ندارد.

حضور روحانیت، حضور مردم را با خودش همراه داشت.من در سال ۵۶ یا ۵۷، نامه ای از ایرانشهر – جایی که تبعید بودم – خدمت مرحوم «آیت الله صدوقی » نوشتم.خود ایشان از من خواسته بودند که چنین نامه ای را بنویسم.آن روز در یزد، ایشان مردم را جمع کرده بودند و حرکت خوبی را در این شهر شروع کرده بودند.من در آن نامه، همین تحلیل را با تفصیل ذکر کردم که در آن وقتها چاپ هم شد.همین نامه در آن روز، از سوی گروهکهایی در سرتاسر کشور – که به صورت موذیانه و نفوذی، در صفوف مبارزان و انقلابیون حضور داشتند – تحریم شد و نگذاشتند این نامه منتشر شود.هرجا این نامه را می دیدند، می رفتند بایکوت می کردند! من خودم آن نامه را به جوانی دادم که برود در جایی تکثیر کند، ولی بعد از مدتی فهمیدیم که او کاغذ را اصلا پاره کرده و دور ریخته است! معلوم شد که جزو آن وابسته های گروهکها بوده است.

گروهکها، همیشه روی این مساله حساسیت داشتند، یعنی احزاب و گروههای سیاسی جدای از روحانیت، همیشه روی این حرف حساسیت دارند که ما بگوییم، هرجا شماها هستید، مردم یا کم هستند و یا اصلا نیستند.اما آن جایی که روحانیت حضور داشته باشد – بخصوص اگر مجموعه ی بزرگی از روحانیت باشند – مردم یکپارچه شرکت می کنند. (۶)

این تبعید تا سال ۵۷ طول می کشد و در این سال، با اوج گیری انقلاب و خارج شدن کنترل اوضاع از دست رژیم، آیت الله العظمی خامنه ای به مش

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.