پاورپوینت اندیشه های خلیفه دوم


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
2 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت اندیشه های خلیفه دوم دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت اندیشه های خلیفه دوم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت اندیشه های خلیفه دوم :

خلیفه دوم بیش از هر شخصیت دیگری در فکر و اندیشه سنی تاثیر داشته و همان گونه که دوره او از لحاظ تاریخی مقطع بسیار مهمی در تاریخ اسلام به حساب می آید فکر و عمل او نیز برای مسلمانان سنی مذهب اهمیت بسیار بالایی دارد. این اهمیت تا جایی است که از او به عنوان الگویی یاد می شود که هیچ گونه خطایی نداشته و می توان به هر قول و فعل او عنوان سیره و سنت شرعی استناد کرد. به همین دلیل باید درباره آن سخن گفت.

جایگاه رفیع عمر در اندیشه دینی سنی قابل قیاس با هیچ کس دیگری نیست. در روایاتی که درباره مناقب عمر نقل شده مقامی برای وی در نظر گرفته شده که اندکی کمتر از مرتبت نبوت است!این مقام با تعبیر «محدث » بیان شده است. در تفسیر محدث گفته شده: کسی که به او «الهام » می شود. در روایتی که بخاری و مسلم و دیگران آورده اند از قول ابو هریره نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمود: در بنی اسرائیل کسانی بودند که بدون آن که پیغمبر باشند با آنان سخن گفته می شد. اگر در امت من کسی از این گروه باشد، همانا عمر است. به نوشته قسطلانی، شارح کتاب بخاری، «اگر» عبارت مزبور نه برای «تردید» بلکه برای «تاکید» است.

در کنار این قبیل نقلها، مجموعا تصویری از اقدامات خلیفه در عهد پیامبر (ص) بدست داده شده که، قبل از آنی که خدا چیزی را نازل کند، عمر بدان حکم کرده و پس از آن خدا آیاتی در این باره فرستاده است. این نمونه ها را به عنوان «موافقات عمر» می شناسند. جالب است که در برخی از نمونه ها، عقیده رسول خدا (ص) با عقیده عمر مخالف بوده و خدا موافق با عمر آیاتی را نازل کرده است!از عبد الله بن عمر نقل شده است که خداوند درباره امری که دیگران و عمر چیزی درباره آن گفته بودند، آیاتی نفرستاد جز آن که با عمر موافق بود. از جمله این موافقات، نماز خواندن در مقام ابراهیم، آیه حجاب، اسرای بدر، تحریم خمر، نماز نخواندن بر منافقین و اموری دیگر است. آشکار است که چگونه منزلت عمر باید قریب به منزلت نبوت باشد تا بعدها سیره او حتی بر سیره پیامبر (ص) مقدم داشته شود.

در اینجا باید به این نکته توجه داشت که عمر به همان اندازه که در عمل قوی به نظر می آمد از لحاظ فکری ضعیف بود. او خود بارها به این امر اعتراف کرده و برای حل مسائل زیادی از دیگران استمداد کرده بود. علامه امینی در حدود نیمی از جلد ششم الغدیر را تحت عنوان «نوادر الاثر فی علم عمر» به این مسائل اختصاص داده است. به دلیل همین ضعف بنیه علمی بود که چندان از بحث و جدل دینی خشنود نبود و یکبار که کسی معنای «و الذاریات زروا» را از وی پرسید او به کتک زدن وی پرداخت. (۱)

یکی از ویژگیهای فکری عمده خلیفه دوم آن است که او اختیارات خود را به عنوان یک حاکم بسیار گسترده می دانست. او نه تنها در محدوده امور سیاسی و اجرایی، بلکه در باره تشریع و قانونگذاری حق خاصی برای خود قایل بود. وی در دوره خلافت خود با اتکا به همین اختیارات، به ابداع- و به تعبیر مذهبی تر بدعت- و ابتکار پرداخته و به هیچ روی خود را مقید به چیزی جز شناخت کلی خود از قرآن و شرع نمی کرد. در مواردی نیز که خود را عاجز می دید، دست به مشورت زده و با رایزنی صحابه، کارها را به پیش می برد. نقل یک حادثه جالب که طبری آن را روایت کرده برای شناخت باور خلیفه درباره اختیاراتش مناسب می نماید: عمران بن سواد، می گوید: نماز صبح را با عمر خواندم و پس از آن در پی او به راه افتادم. پرسید: حاجتی داری؟گفتم: آری، نصیحت!گفت: مرحبا به تو، بگو;گفتم: مردم در چند چیز بر تو عیب می گیرند;عمر در حالی که شلاق خود را زیر چانه، نگه داشته بود، گفت: بگو. گفتم: تو عمره را در ماههای حج حرام کردی، در حالی که رسول خدا (ص) حلال می شمرد و ابوبکر نیز چنین نکرد، عمر گفت: این بدان جهت بود که مردم نپندارند با انجام عمره، حج تمتع از آنان ساقط است. پرسیدم: امر دیگر آن است که تو متعه زنان را حرام کردی در حالی که رسول خدا (ص) حلال شمرده بود. عمر گفت: رسول خدا (ص) به ضرورت حلال کرد و پس از آن که این ضرورت از بین رفت، من آن را ممنوع کردم. پرسیدم: امر دیگر آن که تو رعیت را آزار و اذیت می دهی[به تندی برخورد می کنی]!گفت من هم ردیف- زمیل- محمد (ص) هستم;من شکم آنان را سیر، خودشان را سیراب و برای آنان چه و چه می کنم، اگر چنین نکنم[برخورد تند، ]حق را وانهاده ام[کنایه از این که حق دارم چنین کنم. ] (۲) در این نقل فوق که شواهد فراوانی برای تایید محتوای آن وجود دارد دو نکته اساسی هست;یکی آنکه عمر در برابر اعتراض عمران، به هیچ روی مخالفت کار خود را با رسول خدا (ص) انکار نکرد بلکه صرفا درصدد توجیه آن برآمد. ثانیا پاسخ او به اعتراض آخر عمران، با این جمله آغاز شد که: انا زمیل محمد (ص) . من هم ردیف پیامبر (ص) هستم. زمیل در کاربرد امروزی به معنای همکلاسی است و کاربرد قدیمی آن برای دو شخصی گفته می شود که سوار شتری بوده و هر کدام در یک طرف آن نشسته اند و یا آن که دو نفر در روی دو شتر که با هم مسافرت می کنند. در نقل فوق بلافاصله بعد از این جمله، یک جمله معترضه آمده که- و کان زامله فی غزوه قرقره الکدر- یعنی او[عمر]زمیل رسول خدا (ص) در غزوه قرقره الکدر بوده است. این جمله هیچ تناسبی با پاسخ عمر نسبت به سؤالات مطروحه ندارد، (۳) بلکه بر عکس، بسیار گمراه کننده بوده و عمدا برای انحراف اذهان در اینجا وارد شده است. عمر می گوید: او زمیل رسول خدا (ص) است;همانگونه که او می توانسته امر و نهی کند، چیزهایی را حلال و چیزهایی را حرام کند، او نیز می تواند چنین کند. بدین صورت، خلیفه حدود اختیارات خود را درست همانند رسول خدا (ص) می داند و جز در مورد قرآن، به چیز دیگری باور ندارد.

آنچه که درباره نهی خلیفه از نقل حدیث و کتابت آن (۴) نقل شده دقیقا با این اندیشه خلیفه سازگاری دارد، گویا خلیفه بر این باور بود که تنها قران است که می تواند ثابت باشد، اما حدیث چنین وضعیتی را ندارد و هر زمان حاکم می تواند به نحوی که مصلحت می داند عمل کند. به عبارت دیگر آنچه از رسول خدا (ص) نقل شده تنها مربوط به اختیارات او به عنوان یک حاکم بوده و اینها اختیاراتی است که او نیز فعلا به عنوان یک حاکم دارد. بعید است که ما جز، عمر و عثمان که اختیارات خود را در حد تشریع و دخالت در عبادات نیز می دانستند خلیفه دیگری را پیدا کنیم. نصر الله منشی در مقدمه «کلیله و دمنه » این سخن را به عمر منسوب می کند که گفت: آنچه را که «دولت » مردم را از آن باز می دارد پیش از آن است که «قرآن » مردم را از آن باز می کرد. (۵) عمر سهم «مؤلفه قلوبهم » را که رسول خدا (ص) از زکات می پرداخت قطع کرد و گفت: اسلام دیگر هراسی از آنان ندارد. (۶) او معتقد بود فرد جنبی که نیاز به آب دارد، اگر آب پیدا نکند نباید نماز بخواند;زمانی که عمار یاسر برای او سنت رسول خدا (ص) را در تیمم یاد کرد، عمر به او گفت: اتق الله یا عمار;و عمار پاسخ داد: اگر میل تو چنین است، حدیث پیامبر (ص) را نقل نخواهم کرد! (۷) ، جالب این که، او در حیات رسول خدا (ص) شکایت کرد. اما آن حضرت فرمود: اگر من هم در شرایط او بودم همین کار را می کردم. (۸) البته اگر چیزی به ذهنش نمی رسید در پی سنت رسول خدا (ص) می بود. (۹) ابن عباس می گوید: در زمان رسول خدا (ص) ، ابوبکر و تا دو سال در عهد خلافت عمر، اگر کسی یکباره زنش را سه طلاقه می کرد، آن را یکی می دانستند. اما عمر آن را سه طلاق دانست. (۱۰) مالک بن انس امام مالکیه روایت می کند که: عمر از آن ابا داشت که عجم[از عرب]ارث برد مگر آنکه در میان عرب تولد یافته باشد! (۱۱)

اینها اجتهادات شخصی خلیفه بود که نوعا بر اساس «مصالح » مورد نظر او صورت می گرفت. متعه حج و متعه نساء نیز از مشهورترین امور شرعی اند که رسول خدا (ص) حلال می شمرده و خلیفه آنها را نامشروع اعلام کرده است. (۱۲) گذشت که عمر منشا حلیت آن در دوره رسول خدا (ص) را ضرورت می دانسته است. نمونه دیگر نیز حذف «حی علی خیر العمل » از اذان بود. (۱۳) این در حالی است که کسانی چون عبد الله بن عمر و امام سجاد (ع) همیشه این جمله را در اذان می گفتند. (۱۴) گفته شده: عمر اولین کسی است که قیام رمضان را باب کرد. او این کار را در سال چهاردهم هجری انجام داده و به همه شهرها نوشت تا چنین کنند. (۱۵) این همان نماز تراویح است که هنوز میان سنیان مرسوم است. همین که عمر چنین اختیاراتی را برای خود قائل بود سبب شد تا او در یک زمینه احکام متناقضی صادر کند. نمونه آن در برخی از مسائل ارث بود. (۱۶)

چنین آزادمنشی در امور عبادی، در بخش امور غیر عبادی می توانست ادعای تصرف بیشتری را به همراه داشت. خلیفه از نو آوری پرهیزی نداشت. امیر مؤمنان (ع) نیز در حل و فصل مسایل مستحدثه، ابتکارات فراوانی داشت اما وفاداری او به نص بیش از هر چیز دیگر بود. توسعه یکباره کشور اسلامی در عهد عمر او را با مسایل زیادی روبرو کرد و لذا اغلب می کوشید حتی اگر با مشورت صحابه نیز شده راه حلی برای آن بیابد. مجموعه این راه حلها که از یک سو بر پایه میراث رسول اکرم (ص) و از سوی دیگر مشورت با صحابه و از ناحیه سوم معلول ابتکارات خود خلیفه بود، به وسعت دامنه تشکیلات حکومتی انجامید. احمد امین ضمن مقایسه سیاست موفق عمر و معاویه در برابر سیاست علی (ع) نکته را در این می داند که آن دو خود را در برابر نصوح دینی آزاد می دانستند در حالی که علی معتقد به نصوص دینی بود. (۱۷) سهیل زکار نیز این را که عمر در مسایل جدید برای خود حق تشریح قائل بوده آورده است. (۱۸) دستورات وی به شریح، برای عمل به رای نیز قابل ملاحظه است. (۱۹)

اشاره کردیم که یکی از اصول فکر خلیفه آن بود که تنها می کوشید قرآن را حجت بداند و به همین دلیل اعتنایی به حدیث نداشت. این سخن او که گفت: «حسبنا کتاب الله » (۲۰) در بسیاری از مآخذ تاریخی و حدیثی آمده و هیچ معنایی جز این ندارد که نیازی به حدیث وجود ندارد. البته این منافات با آن ندارد که اگر در مواردی راه حل خاصی به ذهن خلیفه نمی رسید از آنچه از رسول خدا نقل شده بهره نبرد، اما در برابر، اگر چیزی را به مصلحت می دید انجام می داد حتی اگر سیره خاصی از رسول خدا (ص) در این باره وجود می داشت.

یکی از نمونه های روشن این امر نصی بود که درباره امامت علی علیه السلام از رسول خدا (ص) رسیده بود. نه تنها عمر بلکه کسانی دیگر از صحابه نیز این نص را به بخاطر مصلحتی که مدعی آن بودند کنار گذاشتند.

ابن ابی الحدید می گوید: از استادم درباره نص بر امامت علی (ع) پرسیدم و گفتم: آیا براستی ممکن است آنان نص را بکناری نهاده باشند؟او گفت: آن مردم خلافت را در شمار معالم دینی همچون نماز و روزه نمی دانستند، بلکه آنرا از امور دنیوی و در شمار مسایلی چون امارت بلاد، تدبیر جنگ و سیاست رعیت می دانستند و در این موارد نیز اگر مصلحت می دیدند مخالفت با نص رسول خدا (ص) را جایز می شمردند. به عنوان مثال پیامبر (ص) دستور داد تا ابوبکر و عمر در سپاه اسامه حاضر شوند اما آنان چون آن را به مصلحت دولت نمی دانستند نرفتند. رسول خدا (ص) نیز زنده بود، این موارد را می دید و انکار نمی کرد (!) . . . صحابه متحدا و متفقا بسیاری از نصوص[کلمات رسول خدا (ص) ]را ترک کردند و این بدلیل مصلحتی بود که در ترک آنها تشخیص می دادند، نظیر سهم ذوی القربی و سهم مؤلفه قلوبهم;آنان در بسیاری از مسایلی که در قرآن و سنت نیامده بود به آرای خود عمل کردند مثل: حد شرب خمر و. . . ;بسیاری از آنان قیاس را بر نص ترجیح می دادند. آنان مصلحت را بر عمل به نصوص ترجیح داده می گفتند: اگر مصلحت دیدید چنین کنید. . . درباره نص بر علی (ع) نیز آنان[در واقع ابوبکر و عمر]چنین تشخیص دادند که عرب زیر بار او نمی رود و این دلایل متعددی داشت، لذا متحدا تصمیم گرفتند حکومت را به او واگذار نکنند زیرا دیدند عرب از او اطاعت نمی کند، بنابر این به تاویل نص پرداختند اما نص را انکار نمی کردند و تنها می گفتند: حاضر چیزی را می بیند که غایب نمی بیند. اقدام انصار نیز به آنان کمک کرد. پس با ابوبکر بیعت کردند تا فتنه انصار را از بین ببرند. بعد هم در برابر اعتراض علی (ع) پاسخهایی دادند که سن او کم است، عرب او را نمی پذیرد و. . . ابوبکر پیرمرد است تجربه دیده است، عرب او را دوست می دارند و. . . و اگر علی را انتخاب می کردیم عرب مرتد می شد و. . . کدامیک به مصلحت بوده است؟پیروی از نص و آماده شدن برای ارتداد عرب و بازگشت عصر جاهلی یا عدول از نص و حفظ اسلام. . . مردم نیز سکوت کردند. . . ابن ابی الحدید می گوید: استاد من ابو جعفر نقیب امامی مذهب نبود و از سلف تبری نداشت و قول افراطیون شیعی را نمی پذیرفت با این حال چنین تحلیلی داشت. (۲۱)

به هر روی این نکته را باید در نظر داشت که عمر درمقطعی کار خلافت را در دست گرفت که لازم بود تا تشکیلات اداری دولت جدید توسعه یابد. توسعه فتوحات و سرزمینهای تحت سلطه او و نیز جنگها و صلحها سبب شد تا او مجبور شود دست به جعل قوانینی زده و کارها را فیصله بدهد. فهرستی از این اقدامات را کتابی در کتاب «التراتیب الاداریه » آورده است. بسیاری از اقدامات او رنگ فقهی به خود گرفت و در متون بعدی اهل سنت به عنوان مبنای قوانین فقه سنی مورد استفاده قرار گرفت. بیشترین فتاوای وی در کتاب «المصنف » از عبد الرزاق صنعانی فراهم آمده و ابن کثیر نیز در کتابی به عنوان «مسند عمر» گردآوری کرده است.

در دوره او، نخستین بار عنوان «امیر المؤمنین » اصطلاحی برای خلیفه شد. تا پیش از آن او را «خلیفه خلیفه رسول الله » خطاب می کردند. اما بنا به آنچه نقل شده از سال ۱۷ هجری او عنوان امیر المؤمنین را از طرف مغیره بن شعبه یا ابو موسی اشعری و یا عدی بن حاتم به دست آورد. (۲۲)

از اقدامات اداری خلیفه که در جهت سازماندهی حکومت و ایجاد دولت نقش مهمی داشته تدوین «دواوین » و تشکیل دیوان در سال ۲۰ هجری بوده است. (۲۳) رسول خدا (ص) در ثبت اسامی مسلمانان بویژه جنگجویان پیشقدم بوده است. (۲۴) عمر دستور ثبت نام صحابه را داده و بر اساس ترتیب قبیله ای (۲۵) و نیز سوابق دینی، آنان را طبقه بندی کرد، سپس به تقسیم غنایم هنگفت ناشی از فتوحات پرداخت. عمر از بنی هاشم و از میان آنان از بنی عبد المطلب آغاز کرد. (۲۶) تفاوت سیاست پیغمبر و ابوبکر (۲۷) با عمر آن بود که آنان اموال را به تساوی تقسیم می کردند و عمر تفاوت میان قبایل و نیز سابقه داران با کم سابقه ها در اسلام می گذاشت. گفته شده عمر به دلیل رعایت تساوی توسط ابوبکر، به او اعتراض می کرد. (۲۸) این اقدام خلیفه سبب شد تا در میان اعراب طبقه بندی قبیله ای استحکام یابد و برخی قبایل به استناد همین طبقه بندی بر کسان دیگر ترجیح یابند. این سخن که مقدسی از عمر نقل کرده که گفت: عدالت را از کسری یاد گرفته است! (۲۹) این احتمال را که تا اندازه ای تحت تاثیر نظام طبقه بندی ایرانی بوده تقویت می کند، هر چند شاهد دیگری برای این تاثیر پذیری نداریم. گفته شده که عمر در اواخر عمر خویش، در درستی این روش مردد شد و گفت اگر زنده بماند میان همه مردم به تساوی رفتار خواهد کرد. (۳۰)

ایجاد یک تاریخ منظم نیز که ضرورت کار اداری بود در همین عهد انجام شد. در جای دیگر اشاره کردیم که او طی مشورتی با صحابه، به رای امیر المؤمنین (ع) دایر جهت انتخاب هجرت رسول خدا (ص) به عنوان مبدا تاریخ مسلمانان عمل کرد. این قدم مهمی در ایجاد انضباط اداری بود.

تقسیم بندی در اداره شهرها گرچه شکل ساده آن از زمان رسول خدا (ص) بود، در این دوره توسعه یافت. تفکیک کار قضا از امور مالی و اداره شهر و رهبری جنگها، به تدریج شکل کاملتری بخود گرفت.

درباره منابع اندیشه دینی و سیاسی خلیفه دوم به نکته دیگری نیز باید توجه داشت و آن این که او بجز آنچه از آموزه های اسلامی بدست آورده بود، می کوشید تا از منابع دیگری نیز فکر خویش را بارور کند. یکی از این منابع استفاده از دانشی بود که اهل کتاب حامل آن بوده و در جزیره العرب، یهودیان بهره کافی از آن داشتند. قبل از هر سخن باید اعتراف کرد که در میان فرق اسلامی، اتهام بهره گیری از معارف یهودی، اتهامی رایج است، بیشتر بدان دلیل که یهودیان بشدت مورد تنفر قرآن و طبعا مسلمانان بوده اند. باید دانست که اهل کتاب بطور عموم و یهودیان بطور ویژه در تمامی متون تاریخی و حدیثی مسلمانان آثاری از خود بر جای گذاشته اند. این تاثیر گرچه در برخی از فرق بیشتر است اما کمتر فرقه ای از آن برکنار مانده است. به هر روی نصوصی در دست است که نشان می دهد اهل کتاب با بهره گیری از آگاهیهای پیشین و نفوذ فرهنگی خود که از دوره جاهلیت به ارث برده بودند برای بدست آوردن موقعیتی در جامعه جدید تلاش زیادی کردند. متون دینی آنان مشترکات فراوانی با دین اسلام داشت و آنان توانستند با بهره گیری از همین زمینه مدعی داشتن آگاهیهایی در زمینه تفسیر قرآن بشوند. افزون بر این، آنان با استفاده از این امر که در متون گذشته آگاهی بعثت رسول خدا (ص) آمده، زمینه آن را تا به آنجا گسترش دادند که گویی در کتب مقدس، آگاهیهای فراوانی درباره سیر تحولات جامعه اسلامی، سرگذشت خلفا و رخدادها و جنگها آمده است. باور داشتن مسلمانان به این مساله، کار اهل کتاب را آسان کرد. بهتر است کلی گویی در این زمینه را که ابن خلدون هم بدان تصریح کرده (۳۱) کنار گذاشته به بحث اصلی خویش باز گردیم.

زمانی که مهاجران مسلمان به مدینه آمدند و اسلام در این شهر شایع گردید، به دلیل نقاط مشترکی که در فرهنگ اسلامی و یهودی وجود داشت زمینه یک ارتباط فرهنگی بوجود آمد. در نقلی آمده است: کانت الیهود یحدثون اصحاب رسول الله، وقتی خبر به رسول خدا (ص) رسید فرمود: آنان را تصدیق و تکذیب نکنید. (۳۲) اما گویا کم کم کار بالا گرفت و حضرت آنها را از شنیدن مطالب آنان و استنساخ آثارشان نهی کردند.

خلیفه دوم از زمانی که به مدینه در آمد گویا برای افزودن بر آگاهیهای دینی و تاریخی خود خواسته است تا از اهل کتاب استفاده کند. او می گوید: من نسخه ای از یکی از آثار اهل کتاب را برای خود استنساخ کردم، وقتی رسول خدا (ص) آن را دید فرمود: این چیست؟گفتم: نسخه ای از اهل کتاب برگرفته ام تا دانشی بر دانش خود بیفزایم. رسول خدا (ص) بشدت خشمگین شد به اندازه ای انصار فریاد السلاح السلاح سر دادند. آنگاه رسول خدا (ص) فرمود: من همه چیز را برای شما آورده ام. . . (۳۳) در نقل دیگری آمده که عمر به رسول خدا (ص) گفت: من به «برادری از قریظه » برخورد کردم که تورات را برای من استنساخ کرد، آیا بر شما عرضه کنم؟این سؤال خشم آن حضرت را برانگیخت. (۳۴)<

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.