پاورپوینت هنر قدسی در فرهنگ ایران


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
3 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت هنر قدسی در فرهنگ ایران دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت هنر قدسی در فرهنگ ایران،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت هنر قدسی در فرهنگ ایران :

پریشانی و سردرگمی دوره جدید ایجاب می کند که سوژه ها و مضامینی که در گذشته برای همه تمدن های سنتی، در غرب و شرق عالم، بدیهی می نمود، بار دیگر تعریف و تبیین شود. «هنر قدسی(۱)» یکی از این مضامین است که پیش از دوره جدید نه تنها اهل تفکر، بلکه عامه مردم معنای آن را شهود می دانستند، چرا که عنایت نسبت به امر قدسی عمومیت داشت. این آگاهی زمانی که مفهوم هنر قدسی رفته رفته مورد غفلت قرار گرفت، در غرب جدید و نقاط تحت نفوذ آن در شرق، رو به ضعف نهاد و هنر قدسی با انواع دیگر هنر، که گاه کاملاً مغایر با آن بودند، خلط گردید. خوشبختانه در طول نیم قرن گذشته در غرب، آثار نویسندگان سنتی نظیر رنه گنون،(۲) فریتهوف شووان،(۳) آناندا کوماراسوامی(۴) و تیتوس بورکهارت(۵) و نیز مورخین هنر و محققینی که از آنان ملهم بوده اند، همچون س. کرمریش،(۶) ه . زیمر،(۷) م. الیاده،(۸) ب.رولند،(۹) ا. مورنو(۱۰) و ه . سدلمیر،(۱۱) در غرب و ک. آیر(۱۲) و س. دوری راجاسینگام(۱۳) در هندوستان، معنا، ماهیت و رسالت هنر سنتی و هنر دینی را با وضوح چشم گیری احیا کرده است. آثار این متفکران، خصوصا نوشته های شووان، بورکهارت و کوماراسوامی گنجینه ای از معارف قدسی است، به گونه ای که اگر ما اکنون بر آن بودیم این مفهوم را در کلیت خود بررسی کنیم، ناگزیر به بازگویی یا تلخیص سخنان آنان اکتفا می کردیم.
هدف ما در این رساله بررسی ماهیت و ارائه برخی از مبانی هنر قدسی، و به طور کلی هنر سنتی است، به شکلی که در صحنه تاریخ گذشته و حال ایران مصداق یافته است. مخاطب ما، دانشجوی غربی و ستایشگر هنر و فرهنگ ایرانی است که به ایران باانگیزه ای عمیق تر از دلبستگی گذرا به حیات هنری غنی آن می نگرد، اما فاقد زمینه علمی و متافیزیکی لازم برای درک هنر ایرانی است؛ هنری که مبانی آن، همچون هر هنر سنتی دیگر، کاملا مغایر با اصول زیبایی شناسی جدید غربی است. اکثر ایرانیان که هنوز با امر قدسی قرینند و از این رو مناسبت هنر قدسی را به طور شهودی درمی یابند، نیازی به شرح و تفسیر حاضر نخواهند داشت. آنان، همچون ماهی در اقیانوس، محتاج تفسیر آب نیستند. هر چند از سوی دیگر، ایرانیان نیز همان گونه که دیگر اهالی مشرق زمین قالب های هنری سایر تمدن ها را در نمی یابند و تاکنون نسبت به این قالب ها بیگانه بوده اند.
شناخت هنر دینی در گرو درک معنای «تقدیس» و مفهوم «هنر» است؛ هنری که امروز از زندگی انسان جدا شده و به انزوای بناهایی چند به نام «موزه» تبعید گردیده است. امر قدسی را در سایه بینش سنتی نسبت به هستی و جهان، به معنای اعم کلمه، می توان شناخت و بینش سنتی همان دیدگاهی است که بشر همواره بر مبنای آن خویشتن را نگریسته است و هنوز هم در بسیاری از کشورهای شرق، از این دیدگاه به خود می نگرد. البته مقصود ما از «سنت»، صرف عادات و رسوم متداول نیست، بلکه سنت از آسمان نزول می یابد و مبنای روحانی و متافیزیکی دارد. «سنت» در زبان فارسی و عربی همان «دین» به معنای وسیع کلمه است و تمدن سنتی تمدنی است که در آن، همه جوانب زندگی؛ از مناسک مذهبی در عبادتگاه ها گرفته تا سیاست و اقتصاد و حتی شیوه پختن نان، بر مبنای اصولی خاص که از وحی نشأت گرفته اند تنظیم می شود. از دیگر سو، در جوامع غیر سنتی موجود، این اصول یا به کلی طرد شده اند یا به ضعف و سستی گراییده اند، به گونه ای که دیگر هیچ یک از افعال بشری از آن ها تأثیر نمی پذیرد.
هستی در جهان شناسی سنتی دارای ساختارها و ساحت های وجودی متعددی است. هستی از «مبدأ اعلی» یا «احد»، یعنی از خداوند شرف صدور یافته و از مراتب یا عوالم بسیاری تشکیل می شود که آن ها را می توان در «عالم عقول»، «عالم نفوس» و «جهان خاکی» خلاصه کرد. فوق عوالم سه گانه مذکور، «وجود محض» و برتر از آن، «مبدأ ماورایی و فوق کیهانی» است که از مجموعه این مراتب به «تجلی پنجگانه الهی» تعبیر می شود. انسان در جهان خاکی بسر می برد که در عین حال محاط در مراتب وجودی برتر از خود است. زندگی انسان سنتی در پیوند با کلیت هستی طی می شود، هر چند تفسیر متافیزیکی و جهان شناختی آن از دایره فهم عامه مؤمنین خارج است و به نخبه اهل تفکر تعلق دارد.
امر قدسی حاکی از تجلی عوالم برتر در ساحت های نفسانی و مادی هستی است. منشأ صدور امر قدسی، عالم روحانی است که فوق ساحت روانی یا عالم نفس قرار دارد و هرگز نباید با آن اشتباه شود، چنان که در معارف اسلامی، اولی با «روح» مرتبط است و دومی با «نفس». از دیگر سو، آنچه انسان را به عالم روحانی باز می گرداند نیز نشان از تقدس دارد، چه، تنها آنچه از عالم روحانی نزول یافته می تواند محمل صعود به آن قرار گیرد. بنابراین، امر قدسی از تجلی اعجازگونه امر روحانی در مادی و آسمانی در زمین حکایت می کند؛ طنینی غیبی است که انسان خاکی را به منشأ الهی خویش متذکر می شود.
«سنت» و «قداست»، در عین تفکیک ناپذیری، یکسان نیستند. صفت «سنتی» گویای آن دسته از تجلیات و نمودهای تمدن سنتی است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم، اصول روحانی آن تمدن را جلوه گر می سازد. اما تعبیر «قدسی»، به ویژه هنگامی که در باره هنر به کار می رود، صرفا بیانگر آن گروه از تجلیات سنتی است که به طور بی واسطه به مبانی روحانی مذکور بازگشت دارند. از این رو، هنر قدسی دارای پیوندی نزدیک با اعمال مذهبی و آداب راز آشنایی (۱۴) است که از مضمون دینی و نمادپردازی (سمبلیسم) روحانی برخوردارند.
چون سنت، همه فعالیت ها و جوانب گوناگون زندگی را در بر می گیرد، در جامعه سنتی می توان هنری داشت که داری کیفیتی ظاهرا «دنیوی» یا «زمینی» بوده، با وجود این سنتی باشد؛ اما هنر قدسی هرگز ممکن نیست دنیوی و این جهانی باشد. از طرف دیگر، نوعی هنر مذهبی هم وجود دارد که صرفا موضوع آن مذهبی بوده، صور و شیوه های اجرای آن غیر سنتی است. این نوع هنر نیز هنر قدسی به شمار نمی آید. بناهای مذهبی غرب ازرنسانس به بعد، همین طور برخی نقاشی های مذهبی که طی یکی دو قرن اخیر تحت تأثیر هنر اروپایی در شرق به وجود آمده اند، از این مقوله هستند. میان هنر قدسی حقیقی و این گونه هنر مذهبی باید تمایزی آشکار قائل شد.
تمییز هنر قدسی از هنر مذهبی، که شاید تنها در ارتباط با هنر غرب موضوعیت داشته باشد، نسبتا ساده است؛ اما تشخیص تفاوت های ظریف تر میان هنر قدسی و هنر سنتی به تأمل بیشتری نیاز دارد. برای نمونه: یک شمشیر اسلامی یا مسیحی متعلق به قرون وسطی مصداقی از هنر سنتی است که مبانی و صور هنر اسلامی یا مسیحی در آن تجلی یافته و «تزئینات» آن رمزهایی منبعث از اسلام یا مسیحیت است. اما این شمشیر ارتباط بی واسطه با آداب راز آموزی و مناسک آیینی ندارد. از دیگر سو، شمشیر «شینتو»(۱۵) در معبد «آیز»(۱۶) در ژاپن به مقوله هنر قدسی تعلق دارد، چرا که شیئی آیینی در مذهب «شینتو» است که بسیار مهم تلقی می شود و با سرچشمه الهام آن مذهب، مرتبط می باشد. همین طور، خوش نویسی قرآنی در ایران نمونه ای از هنر قدسی است، در حالی که مینیاتور، هنری سنتی است که به گونه ای غیر مستقیم تر اصول اسلامی را نمود می بخشد.
تعابیر «قدسی» و «سنتی» در همه اشکال هنر، اعم از هنرهای تجسمی، شعر، موسیقی، تئاتر و … قابلیت اطلاق دارد. برای مثال در زمینه تئاتر، از تئاتر سنتی هند، اندونزی یا ژاپن و حتی از «تعزیه» می توان سخن گفت که همه سنتی اند، اما به طور بی واسطه قدسی نیستند. از دیگر سو، مصادیقی از تئاتر دینی، به معنای دقیق کلمه، هم قابل جستجو است؛ تقلید حرکات «بودا» که در زبان سنسکریت «مودرا»(۱۷) خوانده می شود و در ژاپن، در مذهب بودایی «شینگن»(۱۸) به عنوان آیین رازآموزی برای حصول معرفت روحانی اجرا می شود، نمونه ای از تئاتر قدسی است. هنر سنتی، به دلیل ویژگی خود، در همه این موارد حائز ارزش مذهبی و روحانی است، اما در مقایسه با هنری که مستقیما با آداب خاص باطنی یا مناسک عام مذهبی مرتبط است، نقش معنوی غیر مستقیم تری دارد.
به زبان منطق، هنر قدسی شاخه ای از هنر سنتی است؛ اما در نفس امر، جوهره اصلی آن را تشکیل می دهد. با این همه، به منظور تسهیل بحث پیرامون چگونگی تجلی روح در قالب ها و نهادهای سنتی، تمییز هنر قدسی از دیگر وجوه هنر سنتی ضروری می نماید. از دیگر سو، هر چند خصیصه آیینی سایر اشکال هنر سنتی نسبت به هنر دینی محض، صراحت و برجستگی کمتری دارد، اما این قالب ها هم به واسطه ویژگی سنتی خود کاملاً این جهانی و غیر مقدس نیستند. به هر تقدیر، پیوند آن ها با امر قدسی بلاواسطه و صریح نیست و علت وجودی اصلی شان، شوق خلاقیت هنری، در محدوده صور و شیوه های سنتی می باشد.
بدون شک، کمال مطلوب آن است که زندگی انسان سراسر آیینی باشد و تفاوتی میان امر قدسی و دنیوی باقی نماند. این واقعیتی است که در زندگی اولیاء مشاهده می شود، به گونه ای که مجموعه حیات آنان همچون پرده ای از یک نمایش قدسی است. اما در طی تاریخ بشری، به واسطه انفصال وجودی و زمانی از سرچشمه منور هستی و وحی، به نقطه ای رسیده ایم که دیگر حتی در جوامع سنتی، همه جوانب حیات مشمول قداست نیست. از این روست که هنر قدسی برای حفظ «تجلی الهی» و «نور آسمان»(۱۹) ضرورت پیدا می کند، چه در غیر این صورت، ظلمت غلبه خواهد نمود. هنر قدسی موهبتی آسمانی است که برای انسانی که در احاطه صور و قالب های مادی زندگی می کند، دسترسی به نوری را که مغذی جان اوست ممکن می سازد؛ نوری که به صورت های خاکی صوری که با الهام از ملکوت به عنوان محمل آن برگزیده شده اند روشنی و شفافیت خاصی می بخشد.
و اما در باره لفظ «آرت»(۲۰) (هنر) این نکته را به خاطر بسپاریم که از ریشه لاتینی «آرس» به معنای «ساختن» مشتق شده است. پیش از آن که نظام صنعتی، هنر را به شیئی تجملی، خاص گالری ها و موزه ها تنزل دهد، مفهوم کاذبی به نام «هنرهای زیبا» (در فرانسه BEAU× ARTS) وجود نداشت تا انسان ناگزیر شود احیانا عبارت «هنر زشت» را در برابر آن قرار دهد! در دوره های متعارف تاریخ بشر، لفظ هنر به «شیوه صحیح ساختن اشیا یا انجام کارها» اطلاق می شده است و این معنا از متن زندگی قابل تفکیک نبوده است. فی الواقع، به همین جهت است که ابزار و وسایل روزمره و معمولی تمدن های کهن، امروزه برای ما حکم آثار هنری را پیدا کرده اند که باید در موزه ها نگهداری شوند. این اشیاء که زمانی معمولی ترین کاربردها را داشته اند، با زیبایی خاص خود که شوق خلاقیت سازندگان آن ها را تداعی می کند، گواه پیوند طبیعی یا تجانسی هستند که میان هنر و زندگی وجود داشته است.
کلمات معادل «آرت» در فرهنگ ایرانی، خود جامعیت این مفهوم و پیوند ارگانیک آن را با دیگر وجوه حیات بازگو می کنند. کلمه «آرت» در فارسی معادل «فن»، «هنر» و گاه «صنعت» است. کلمات «فن» و «هنر» به معنای فعلی خود نیز به توانایی انجام کار یا ساختن چیزی به نحو صحیح اشارت دارند. وقتی می گوییم انجام فلان عمل خاص «هنر می خواهد»، مقصودمان این است که به مهارتی مختص به خود نیاز دارد. در حقیقت، استعمال لفظ «هنر» در ترجمه معنای جدید «آرت» پدیده تازه ای است. مصنفان فارسی گوی کلاسیک نظیر «فردوسی» لفظ هنر را به عام ترین معنای خود، یعنی هم به مفهوم «هنر» و هم «صناعت» به کار می برده اند لفظ «صنعت» هم که امروزه صرفا به عنوان معادلی برای «تکنولوژی» به کار می رود، اشارت به «فنون» دارد که در فرهنگ اسلامی، همان «هنر» یا به عبارت دقیق تر، هنرهای تجسمی است. «هنر» و «فن» دو مفهوم مجزا نیستند، بلکه هر دو بر یک معنا دلالت می کنند. ساختن یک ظرف یا کوزه زیبا همان قدر هنر است که نقاشی یک مینیاتور. جامعیت مفهوم کلمه «صنعت» گواه دیگری بر وحدت و همسانی هنر و زندگی است و این وحدت، فرهنگ ایرانی را، همچون هر فرهنگ سنتی اصیل دیگر، در طول تاریخ آن ممتاز می سازد. این وحدت در میان ایرانیان برجستگی خاصی دارد، چه آنان از زمره خلاق ترین و هنرمندترین اقوام جهانند و لطافت طبع هنریشان در همه وجوه زندگی سنتی، از معماری و باغ آرایی گرفته تا آشپزی و حتی کشیدن قلیان، به چشم می خورد… .
پیش از بحث پیرامون اشکال ویژه هنر دینی در طول تاریخ فرهنگ ایرانی، ضروری است که رابطه میان هنر قدسی و یک شیوه مذهبی خاص، و نیز پیوند هنر با حلقه های راز آموزی، نظیر فرقه های صوفیه، بیشتر روشن شود. چون هنر قدسی پلی میان عوالم مادی و روحانی است، از مذهب ویژه مرتبط با خود قابل تفکیک نیست. وجود هنر قدسی یا سرودخوانی مذهبی، به صورت مجرد، همان قدر بعید و غیرقابل تصور است که «نگارش» کتاب مقدس بدون الهام از آسمان. هنر مقدس هندو، بودایی و اسلامی وجود دارد اما چیزی به نام «هنر مقدس هندی»، اگر مقصود از هندوستان، سرزمین و قومی معین باشد، متصور نیست.
بدون تردید نبوغ قومی در کیفیت اجرا و سبک هنر قدسی نقش دارد، چنان که این تمایز میان هنر بودایی ژاپن و سیلان دیده می شود؛ اما این تفاوت ها و تمایزها تنها در محدوده مرزهایی که به وسیله اصول منبعث از روح و قالب هر یک از ادیان گوناگون ترسیم می شود، معنا پیدا می کند. هنر قدسی از سرچشمه روحانی یک مذهب خاص سیراب می شود و در نبوغ آن سهیم است؛ همچنین زبان رمزی این هنر با قالب و صورت و مذهب مزبور پیوند دارد. این عناصر در هنر قدسی بر سایر عوامل غلبه دارند؛ از این روست که میان معبد هندوی «دساواترا»(۲۱) و مسجد دهلی که هر دو در هندوستان واقع شده اند، و بین معابد طبیعت گرای رومی و کلیساهای آخرت نگر «رومانسک» که هر دو در ایتالیا قرار دارند، تفاو

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.