پاورپوینت ایران و بازیگران جنگ ظُفار


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
3 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت ایران و بازیگران جنگ ظُفار دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت ایران و بازیگران جنگ ظُفار،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت ایران و بازیگران جنگ ظُفار :

جنگ ظفار بعنوان یکی از مشخص ترین نمونه های اجرای دکترین نیکسون کیسنجر در تاریخ دیپلماسی دنیای معاصر از جنبه های گوناگون قابل بررسی است. در این مقاله علل حضور نظامی ایران در این بحران و دخالت مستقیم نظامی در مسایل داخلی یک کشور که به نیابت از ارتش آمریکا و در راستای منافع غرب صورت گرفته مورد کنکاش و بررسی قرار می گیرد. با توجه به رویکرد فعلی آمریکا به سیاست مداخله مستقمیم در امور کشورهایی مانند افغانستان و عراق و نیز عدم تمکین دولتهای متحد آمریکا در مورد تز منطقه ای آن کشور در فضای بین المللی امروز جهان، موضوع این مقاله در خور تأمل و توجه بیشتری می باشد.

مقدمه

زمانیکه دولت کارگری انگلیس تصمیم گرفت از منطقه خلیج فارس خارج شود، دو کشور ایران و عربستان سعودی بنابر ملاحظات و ویژگی های خاصی، به عنوان نامزدهای نخستِ پرکردن خلأ ناشی از خروج انگلستان مطرح شدند. ایران در مقام پایه نظامی منطقه و عربستان به عنوان پایه مالی و تأمین اعتبار این سیاست جدید انتخاب گردیدند.(۱)

در همین زمان، تحولاتی در منطقه در شرف بروز و ظهور بود که ثبات منطقه ای را بیش از پیش دستخوش دگرگونی می کرد؛ از جمله این تحولات می توان به جنگی اشاره کرد که در ایالات جنوبی کشور عمان – یعنی ظفار- در جریان بود. اوج این درگیری مصادف با سال هایی است که شاه بیشترین درآمد را از محل فروش نفت به دست می آورد.

بدیهی است که این درگیری و گسترش آن به مناطق همجوار می توانست تهدیدی برای منافع بالفعل و بلندمدت غرب باشد.(۲) به علاوه، موضع گیری ایدیولوژیک شورشیان ظفار که برسوسیالیزم تکیه داشتند و نیز برخورداری از حمایت کشورهایی همچون یمن جنوبی چپ گرا، شوروی و چین مزید بر علت شده بود و لزوم کنترل و مهار آن را قطعی می ساخت. از سوی دیگر، برای ایران فرصتی مناسب بود تا شاه بتواند نقش تازه خود (ژاندارمی منطقه) را به نمایش گذارده و محک بزند.

هدف این نوشتار، پاسخ گویی به این پرسش است که ایران در قبال بحران ظفار چه عکس العملی نشان داد و این رفتار ناشی از چه عواملی بود؟

گرچه در مورد جنگ ظفار و چگونگی دخالت ایران مطالبی نوشته شده اما تاکنون کتاب و یا مقاله جامعی درباره این موضوع منتشر نشده است. مطالبی هم که وجود دارد بطور عمده در همان سال ها توسط رژیم شاه و به منظور توجیه ورود ایران به آن جنگ نوشته شده که در ادامه به فرازهایی از آن اشاره خواهد شد.

موقعیت جغرافیایی – سیاسی ظفار: ظفار ایالت جنوبی عمان در جنوب شرقی شبه جزیزه عربستان قرار دارد. این ایالت، از مغرب به یمن جنوبی و از مشرق به عمان محدود می شود. دریای عمان نیز بخش جنوبی آنرا فرا گرفته است. مرکز آن شهر صلاله است.

موقعیت استراتژیک عمان یعنی نزدیکی به تنگه هرمز، سواحل یمن و دریای سرخ موجب اهمیت آن گردید. در سالهای آخر قرن ۱۸ م. در مسقط (پایتخت فعلی عمان) سلطان نشینی بوجود آمد که مورد حمایت ویژه انگلستان قرار گرفت. بدین ترتیب در عمان دو حکومت متضاد بوجود آمد.

جنگ اول: در سال ۱۹۵۸ م. سلطان وقت، «سعید بن تیمور» با انعقاد قراردادی با شرکت نفتی «عراق- انگلیس» نه تنها نفت منطقه مسقط بلکه قسمتی از نفت سرزمین عمان را نیز به انگلستان واگذار کرد. در قبال این عمل «غالب بن علی»(۳) استقلال تمامی عمان را اعلام کرد و بلافاصله مورد حمایت عربستان سعودی قرار گرفت. بدین ترتیب جنگ اول عمان آغاز شد(۴) و به نفع انگلیسی ها به پایان رسید و تمام منطقه زیر نگین «سعید بن تیمور» قرار گرفت.

آغاز جنگ دوم: جنگ دوم در ظفار درگرفت. ناسیونالیست های عرب با نام «جبهه آزادی بخش ظفار» آغازگر این جنگ بودند. رهبری این گروه به عهده «امام غالب بن علی» بود. آنها هدف خود را استقلال عمان اعلام کردند.(۵) جنگجویان در ظفار از دو امتیاز ویژه برخوردار بودند:

۱) شرایط اقلیمی و جغرافیایی مناسب برای جنگ های چریکی (وجود کوهستان ها)(۶)

۲) حمایت و پشتیبانی یمن جنوبی که هم مرز ظفار بود.

در سپتامبر سال ۱۹۶۸ در حمرین کنگره ای برگزار شد که در آن ملی گرایان و چپ گرایان شبه جزیزه عربستان شرکت داشتند. در این کنگره، استراتژی انقلابیون مشخص شد، آنها تصمیم به تأسیس ارتش منظم و نیروهای چریکی گرفتند و مرام مارکسیستی را نیز پذیرفتند. این اجلاس موجب به رسمیت شناختن قیام گردید. آنها با انتخاب مرام مارکسیستی، مورد حمایت یمن جنوبی، شوروی، مصر و عراق قرار گرفته و موفق شدند مناطقی را متصرف شده و ضرباتی بر دشمن وارد کنند.(۷)

بازیگران بحران ظفار: دو دسته بازیگر منطقه ای و فرا منطقه ای در این جنگ شرکت داشتند: انگلیس اولین کشوری بود که در این جنگ درگیر شد. پاکستان، هند، اردن، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و سودان از دیگر کشورهای درگیر جنگ بودند. این دولت ها به نیروهای سلطان کمک می کردند. اما در این بین ایران و ایالات متحده نقش عمده ای داشتند که هر یک از آنها به طور جداگانه بررسی می شود.

سیاست خارجی آمریکا در اواخر دهه چهل در منطقه خلیج فارس: استراتژی آمریکا در این دوران با توجه به شرایط خاص آن کشور، به دلیل ناکامی در ویتنام براساس بومی کردن جنگ در هر منطقه تعلق گرفته بود؛(۸) یعنی جنگ بوسیله نیروهای مردم هر منطقه و نه نیروی نظامی آمریکا. (این استراتژی براساس تز ویتنامی کردن جنگ ویتنام شکل گرفته بود.) در این مقطع، آمریکا دیگر نمی توانست به اسراییل که خود موجب بحران بود، پشت گرم باشد؛ از اینرو ایران به عنوان جانشین خوبی مطرح گردید. ایران، هم از نظر جمعیت می توانست نیروی نظامی کارآمدی تشکیل دهد و هم از جنبه مساحت و موقعیت قابل توجه بود همچنین از حیث اقتصادی نیز به واسطه درآمدهای نفتی حایز اهمیت شده بود. از سویی منافع آمریکا با آرمان های جاه طلبانه شاه انطباق کامل داشت. ژاندارمی ایران به نفع اسراییل هم بود؛ چرا که اعراب مجبور می شدند سهمی از نیروهای خود را در مقابل آن بسیج کنند.

تز نیکسون، مکانیزم جدیدی را در جهت حفظ منافع غرب مطرح کرد.(۹) به همین دلیل آمریکایی ها در دهه پنجاه سیل تسلیحات خویش را در دهه پنجاه به سمت ایران، به عنوان مجری سیاست مورد نظر گسیل داشتند. عربستان رقیب ایران به شمار می رفت، در مقایسه با ایران قابلیت های لازم برای رهبری این حرکت را نداشت، بنابراین آمریکا رهبری شاه را در جهت حفظ منافع غرب در چارچوب دکترین نیکسون پذیرفت. با این وصف، ثبات سیاسی مورد نیاز عربستان در منطقه محفوظ می ماند و آرامش خاطر آن نیز را فراهم می کرد.

علل دخالت ایران در جنگ ظفار: وابستگی کشورهای منطقه و فرا منطقه ای به نفت، پیوند و ارتباط میان اقتصاد، امنیت و نفت برای کشورهای منطقه و بویژه برای ایران و نیز پیچیدگی روابط بین الملل در دهه های شصت و هفتاد و اثرات ناشی از آن بر تحولات خلیج فارس، کشورهای فرامنطقه ای را بر آن داشت تا وظیفه برقراری ثبات، حفظ نظم و امنیت را به خود کشورهای منطقه واگذار نمایند. در این باره، «همایون کاتوزیان» معتقد است که در آن مقطع «نفت متغیر مستقل بود و کل کالبد اجتماعی و اقتصادی، تابع آن». از سوی دیگر، سعی غرب بر این بود که تنگه ها و نقاط حساسی را که به «نقاط شرک» معروفند، در اختیار خود داشته باشد. از جمله این نقاط می توان به تنگه هرمز اشاره کرد(۱۰)

«تنگه هرمز»، هم برای قدرت دریایی در مقابله با قدرت برّی و هم برای قدرت برّی در مقابله با قدرت دریایی، نقش دفاعی مناسبی دارد.(۱۱) از طرف دیگر قرار داشتن آن در مسیر انتقال نفت مورد نیاز جهان غرب به عنوان نقطه کنترل و اهرم اعمال فشار، به دلیل وابستگی اروپا به نفت منطقه خلیج فارس و بازار مصرف ثروتمند آن، بخش حساسی از شبکه حمل و نقل دریایی اروپا را تشکیل می دهد.(۱۲) از اینرو در فوریه ۱۹۷۲ م. (۱۳۵۱ ه.ش) در دیدار نمایندگان ایران وعمان، پیمان ورود ایران به عمان امضا شد و براساس آن، دخالت وسیع ایران و حاکمیت عملی آن بر قسمتی از اراضی و آب های ساحلی عمان آغاز گردید.(۱۳) با ورود گسترده نیروهای ایران، وضعیت نبرد به سود نیروهای حکومتی عمان تغییر کرد. در همین راستا با نزدیکی روابط تهران پکن(۱۴)، حمایت چین از جنگجویان ظفار کاهش یافت. توافق های ایران و عراق در مارس ۱۹۷۵، برقراری روابط دیپلماتیک بغداد مسقط را به دنبال داشت که این عامل نیز منجر به از دست دادن هر چه بیشتر کمک های خارجی جبهه خلق شد. طبق موافقت نامه سری مارس ۱۹۷۲ بین ایران و انگلیس، مقرر گردید که ایران با همکاری نیروهای انگلیسی که برای آموزش ارتش کوچک عمان در آن کشور حضور داشتند، در این جنگ تشریک مساعی نماید. در این هنگام انگلستان بخش عمده نیروهایش را از شیخ نشین های خلیج فارس خارج کرده و جز ۵۰۰ افسر و سرباز مزدور کسی در خدمت سلطان عمان باقی نمانده بود.

در ۲۹ آذر ۱۳۵۲ به تقاضای سلطان قابوس، نیروهای ایرانی در «صلاله» پیاده شدند. قسمتی از این نیروها در جزایر «موریان» و «خوریان» پراکنده و مستقر گردیدند. هنگام عزیمت سربازان ایرانی به ظفار، «سیسکو» معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا اظهار کرد: «ما دیگر احتیاجی به دخالت نظامی در این منطقه نداریم، چون سال هاست ایالات متحده برای نوسازی ارتش ایران و عربستان کمک های گسترده ای می کند.»(۱۵) اقدام بعدی ایران ارسال ۲۰ فروند هلکوپتر به اردوگاه های سلطان قابوس و صلاله بود که به وسیله ۲۵ فروند جت جنگنده همراهی می شدند. بقیه نیروهای ایرانی از مراکز فرماندهی خود در «صلاله» دستور می گرفتند. در آن زمان جهت توجیه حرکت نیروهای ایرانی «پیمان سنتو» اعلام کرد که یک مجموعه مانورهای نظامی از ۲۹ آبان ماه ۱۳۵۲ به مدت ۱۲ روز انجام خواهد گرفت. در این مانورها، نیروهای دریایی و هوایی ایران، انگلیس، آمریکا و ترکیه شرکت داشتند. نیروهای ایرانی تحت پوشش مانور سنتو، از پایگاه بزرگ چاه بهار در استان بلوچستان با کشتی های جنگی به طرف ظفار حرکت کردند. جبهه آزادیبخش که متوجه قدرت رزمی نیروهای مشترک شده بود، استراتژی جنگی خود را تغییر داد. نیروهای چریکی جبهه در یک درگیری بزرگ در آذرماه ۱۳۵۳، تلفات سنگینی به واحدهای ایرانی وارد کردند. شاه در مصاحبه با خبرنگار روزنامه «هرالدتریبیون» گفت: «این وحشی ها که از کمونیست ها بدترند، باید قلع و قمع گردند.»(۱۶) سرانجام طی عملیات گسترده نظامی ایران و پس از تسلیم شدن تعدادی از شورشیان به نیروهای دولتی، جنگ ظفار به پایان رسید و سلطان قابوس در ۱۱ دسامبر ۱۹۷۵ بطور رسمی این پیروزی را به مردم عمان اعلام نمود.

دخالت نظامی ایران در جنگ ظفار بازتاب گسترده ای در جهان نداشت. تنها سرهنگ قذافی نارضایتی خود را از آن ابراز نمود. در بعد داخلی، تجاوز نظامی ایران به ظفار از سوی مقامات رژیم ایران آشکارا به عنوان پیروزی ملی و موفقیت ارتش تلقی گردید. تصمیم شاه به دخالت در جنگ چریکی ظفار که در آن گروهی ناسیونالیست که از مشی مارکسیسم لنینیسم برخوردار بودند و علیه رژیم سلطان قابوس می جنگیدند، بر پایه ملاحظات خاصی استوار بود. شاه باید به متحدان بی خود و شیوخ خلیج فارس ثابت می کرد که از انجام تعهداتش به عنوان ژاندارم منطقه و برادر بزرگتر کوتاهی نخواهد کرد. باید به چینی ها و دیگرانی که به چریک ها کمک هایی می کردند، ثابت می کرد که در منطقه نفوذش خرابکاری را تحمل نخواهد کرد. او باید از شکست چریک ها اطمینان حاصل می کرد؛ زیرا در غیر این صورت پایگاه جدیدی در منطقه بوجود می آمد که از لحاظ داخلی و خارجی برای وی مشکل آفرین می شد.(۱۷) پذیرش ژاندارمی شاه توسط غرب و جاه طلبی و غرور بیش از حد شاه که در طول دهه چهل به تحرک سیاسی منطقه ای ایران انجامید، او را به فکر توسعه حریم امنیت دریایی ایران انداخت؛ به طوری که در چهلمین سال تأسیس نیروی دریایی در آذرماه ۱۳۵۰ نطقی ایراد کرد و برای نخستین بار اعلام داشت:

«از این پس مرزهای دریایی ایران در آن سوی خلیج فارس و بحر عمان، یعنی در اقیانوس هند قرار دارد. بنابراین دیگر وظیفه نیروی دریایی حفاظت آبادان، خسروآباد، بوشهر، هرمز، بندرعباس و حتی جاسک و چاه بهار نیست، بلکه حفظ حریم امنیت ایران است که بسیار دورتر از این نقاط قرار دارد.»(۱۸)

با پیروزی ظاهری عملیات ضد چریکی ظفار در پایان ۱۹۷۵، انتظار می رفت که ایران نیروهایش را از عمان خارج کند، ولی شاه که تمایلی به این کار نداشت. وی گفت «به محض اینکه سلطان قابوس اراده نماید ما نیروهای ایرانی را از عمان عقب می کشیم ولی سلطان خودش باید بگوید که از این پس به نیروهای ایرانی احتیاجی ندارد.»

با این وجود، واحدهای ایرانی تا بعد از انقلاب در آن کشور ماندند و به ساختن سکوهای رادار در پایگاه «انستون» واقع در شمال غربی عمان پرداختند و از نقل و انتقالات نظامی در یمن جنوبی مراقبت می کردند.

بطور کلی می توان علل حضور ایران در عمان را به شرح زیر ذکر کرد:

نخست، سپردن نقش ژاندارمی منطقه به شاه از سوی غرب که در واقع نقش برتر منطقه ای را به شاه می داد. در شرایطی که ایالات متحده آمریکا در گرداب جنگ ویتنام درگیر بود، ایران می توانست منافع استراتژیک و اقتصادی غرب بویژه آمریکارا که بشدت به نفت منطقه نیازمند بود حفظ نماید زیرا در شرایط دو قطبی، آمریکا نگران گسترش حضور شوروی ها در منطقه اقیانوس هند بود. پس از اینکه بریتانیا اعلام کرد نیروهایش را از منطقه خلیج فارس خارج خواهد کرد اواسط دهه چهل ایران توجه استراتژیک خود را بر تنگه هرمز، بنادر و جزایر آن متمرکز کرد. در این مقطع زمانی، شاه توانسته بود با سرکوب نیروهای معارض در داخل ثبات مورد نیاز را ایجاد نماید، همچنین با ورود به قراردادهای منطقه ای و بین المللی تا حدودی جایگاه بین المللی خود را تثبیت کند. ایران در پیمان دفاعی امنیتی بغداد که از پشتیبانی ایالات متحده برخوردار بود، وارد شده بود که به دنبال آن پیمان سنتو شکل گرفت.(۱۹) همکاری های دفاعی امنیتی ایران و آمریکا به مرور زمان شکل جدیدی به خود گرفت. ایران در اسفند ۱۳۳۷ با آمریکا قرارداد دفاعی متقابل امضا کرد که این قرارداد (

Bilateral Defence Agreement

) به دنبال پیمان ۱۳۳۴ بغداد و سنتوی بعدی بود. بعدها آمریکا (هر چند به طور ناقص) به عضویت سنتو درآمد.این کشور عضو کمیته نظامی سنتو بود و در کنفرانس های سالیانه شورای سنتو شرکت می نمود. ایران برای اطمینان کامل از حمایت آمریکا قرارداد دو جانبه سری نیز با این کشور منعقد کرد که در صورت تجاوز به خاک ایران، بویژه از جانب شوروی، دولت آمریکا مطابق قانون اساسی کشور خود برای رفع تجاوز به ایران کمک نماید.

با این وصف در سایه انعقاد قرارداد دو جانبه، اطمینان شاه به ایالات متحده آمریکا بیشتر شد. شاه به دلیل فقدان پایگاه داخلی و رنجش از بحران مشروعیت، با توسل به چنین پیمانی توانست نگرانی های ناشی از مرزهای خود را تعدیل کند.چنین پشتوانه ای به اغراض منطقه ای شاه نیز مساعدت می کرد.

شاه، در اواخر بهمن ۱۳۴۹، هنگام سفر به سوییس در مصاحبه ای گفت: «انگلیسی ها از خلیج فارس خواهند رفت و میراث استعماری آنها نیز باید رخت برکند.»(۲۰) او که با خبرگزاری آسوشیتدپرس سخن می گفت تاکید کرد که ایران چند جزیره ای را که مشرف به دهانه خلیج فارس است، تصرف خواهد کرد و در صورت لزوم برای انجام این کار به زور متوسل خواهد شد. قبلا «مهدی وکیل»، سفیر ایران در سازمان ملل گفته بود که ایران در خلیج فارس ناچار به رهبری است ولی قصد برتری ندارد.(۲۱)

 اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی، به دوستانتان معرفی کنید.

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.