پاورپوینت محدودیتهای معرفت


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
3 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت محدودیتهای معرفت دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت محدودیتهای معرفت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت محدودیتهای معرفت :

آیا چیزهایی وجود دارد که انسان هیچ گاه نتواند بداند؟

تلاش من بیشتر این خواهد بود که به جای دادن پاسخی مستقیم به این پرسش، آن را بررسی کنم و به صور متفاوت آن بپردازم. به چند شکل مختلف این پرسش می توان پاسخهای روشن فاقد جذابیت داد. بدیهی است که چیزهایی وجود دارد که انسان هیچ گاه نخواهد دانست. انسان هیچ گاه نخواهد دانست که از هم اکنون تا نیمه شب امشب چه تعداد اتومبیل وارد شهر می شود. او نه فقط این پاسخ را نخواهد دانست بلکه اهمیتی هم به دانستن آن نمی دهد. ولی اگر یافتن این پاسخ برایش اهمیت داشت و پیش بینی های لازم را در تهیه وسایلی برای شمارش تعداد اتومبیلها انجام می داد، می توانست این تعداد را بداند.

ولی پرسش مهم این است که حتی با بیشترین تمهیداتی که انسان با کارگذاشتن تلسکوپها و دوربینها و ضبط صوتها و وسایل اندازه گیری رادیواکتیویته و سایر وسایل، ممکن است انجام دهد، آیا باز هم چیزهایی وجود دارد که انسان هیچ گاه نتواند بداند.

خوب، ما تا حدودی توانسته ایم پرسش خود را با مشخص کردن فعل «توانستن » روشن کنیم. ما می پرسیم آیا چیزهایی وجود دارد که انسان هیچ گاه نتواند بداند. حال باید به فاعل جمله اندکی توجه نشان دهیم: چیزها. ما درباره دانستن چیزها سخن می گوییم؟ چه نوع چیزهایی؟ سنگها، درختان، پرندگان، زنبورها؟ خیر; چیزها در این ترکیب، کلمه ناقصی است. هنگامی که می پرسیم که آیا چیزهایی وجود دارد که انسان هیچ گاه نتواند به آنها پاسخ گوید، منظورمان از چیزها، پرسشهاست. این پرسش، پرسش درباره چیزها نیست، پرسشی است درباره پرسشها.

این پرسش، پرسشی درباره پرسشهاست، به همین سبب تا حدی به زبان وابسته است. فرض این که چیزهایی وجود دارد که ما هیچ گاه نمی توانیم بدانیم، به طور دقیقتر یعنی این فرض که زبانمان به ما امکان می دهد پرسشهایی طرح کنیم ولی هیچ گاه نتوانیم به آنها پاسخ بدهیم. حال زبان ما، زبانی غنی است و شاید قادر باشد پرسشهایی طرح کند که انسان هرگز نتواند به آنها پاسخ دهد. اما پیش از اینکه سعی کنیم مسئله مربوط به زبان خود را حل وفصل کنیم، بجاست که با خارج شدن از این موقعیت و درنظرگرفتن وضعیتی ساده تر مسئله را بررسی کنیم، وضعیت زبانی که دامنه ای محدود دارد.

مردمی را مجسم کنید که هیچ گاه به فیزیک نظری ذرات فرضی و همچنین به نظریه مجموعه ها یا سایر دستاوردهای انتزاعی ریاضیات دست نیافته اند. زبان آنها قادر به بیان مکانیک تجربی اجرام مشاهده پذیر است. قادر به بیان قوانین اهرم و آونگ و سقوط اجرام و قوانین حرکت است. همچنین قادر است واقعیات محسوس تاریخ بشری را گزارش دهد و قادر به بیان آن چیزی است که سابقا تاریخ طبیعی نامیده می شد: توصیف ویژگیهای آشکار گیاهان و رفتار مشاهده پذیر حیوانات.

این مردمان، گروهی عمل گرا هستند، شاید ذهنی خیال پرداز نداشته باشند، ولی تا بخواهید سرزنده و هوشیار و تیزبین اند و در شیوه دنیوی خود کاملا از امور آگاهی دارند. آیا در زبان آنان پرسشهایی وجود دارد که انسان هیچ گاه نتواند به آنها پاسخی بدهد؟

به شیوه ای پیش پاافتاده می توان استدلال کرد که چنین پرسشهایی وجود دارد. این نکته ای است که با تعمیمها سروکار دارد. برای مثال گزاره «همه انسانها فانی اند» را در نظر بگیرید. تفاوت منطقی عظیمی بین پرسش «چه تعداد اتومبیل از هم اکنون تا نیمه شب وارد شهر می شود» و پرسش «آیا همه انسانها فانی اند» وجود دارد. اگر می خواستیم، می توانستیم پاسخی جامع برای پرسش درباره اتومبیلها بیابیم، پاسخی که مستقیما مبتنی بر مشاهده باشد; ما می توانیم کلیه ابزار حصول به این هدف را در اختیار داشته باشیم. ولی هیچ گاه نمی توانیم به همین سان پاسخی جامع به پرسش فانی بودن بدهیم، پاسخی که به طور مشابه مبتنی بر مشاهده مستقیم باشد. حتی اگر اهمیت زیادی برای کمک گرفتن از تجربه و آزمایش قائل بودیم یعنی راه حلی که با آن مشاهداتمان را افزایش دهیم، که به نظر من در این مورد راه حل مناسبی نیست، باز هم برای بررسی تمامی موارد دچار اشکال می شدیم. ما نمی توانیم آنقدر زنده بمانیم تا پاسخی مثبت به این پرسش بدهیم.

سایر تعمیمها مشکلات حدودا مشابهی دارند، حتی اگر مشکلاتشان به این درجه حاد نباشد. ما تصور می کردیم به سبب عملی بودن مشاهده تمام وقت بتوانیم به پرسش «چه تعداد اتومبیل تا پیش از نیمه شب وارد شهر می شود» پاسخ دهیم. ولی اگر پرسشی کلی، تعداد بی شماری مورد را دربرگیرد، یعنی مواردی را که به قدری در آینده دور هستند که طول عمر آدمی کفاف مشاهده آنها را ندهد یا مواردی را شامل شود که به قدری در گذشته دور هستند که مشاهده نشده باشند، آن گاه آشکارا این پرسش، پرسشی است که ما نمی توانیم و نخواهیم توانست به طور جامع بر پایه مشاهده مستقیم به آن پاسخ دهیم. تعداد فراوانی از این قبیل پرسشها حتی در زبان معمولی مردمان عمل گرای تخیلی ما وجود خواهد داشت. تقریبا هر جمله کلی درباره مراقبت و استفاده ازاین یا آن نوع گیاه، یا رفتار این یا آن نوع حیوان، یا مکانیک اجرام سخت، جمله ای خواهد بود که موارد آن را فقط با نمونه گیری می توان مشاهده کرد و هرگز به طور کامل نمی توان به آن دست یافت.

با این حساب آیا نباید نتیجه بگیریم که حتی در زبان محدود قبیله عمل گرای فرضی ما، پرسشهایی وجود دارد که انسانها نتوانند به آنها پاسخ دهند؟ پاسخ به این پرسش آری است، به شرطی که ما همان لجاجتی را که در مورد «چه چیزی پرسش محسوب می شود» نشان دادیم، در اینجا نیز نشان دهیم. اما ما زیاده مته به خشخاش می گذاریم. ما به مفهوم معقول کلمه، می توانیم بی آنکه همه موارد را با مشاهده مستقیم بررسی کنیم، چیزهایی بدانیم. اگر به طور معقول تعداد زیادی نمونه گیری از موارد انجام دهیم، یا اگر تصوری درست از مکانیزم بنیادی داشته باشیم که صدق گزاره کلی را تایید کند، آن گاه به طور مستدل می توان گفت که می دانیم که آن گزاره صادق است. گاهی اوقات مثالی نقضی ما را غافلگیر می کند و مجبور می سازد که نتیجه بگیریم که بالاخره نمی دانسته ایم گزاره صادق است، و فقط تصور می کردیم که می دانیم. به هر حال این خطری است که باید قبول کنیم.

پس بگذارید ملاک آنچه را توانایی پاسخگویی به پرسش محسوب می کنیم پایین بیاوریم. اعتقادی را باید به حساب آورد که کاملا بر مشاهده بنیان گذاشته شده باشد. ولی در این صورت، اعتقاد تا چه حد باید بنیانی محکم داشته باشد تا بتواند به پرسشی پاسخ دهد؟ قطعی نبودن پاسخ تا چه حد مجاز است؟ هیچ شیوه کلی شناخته شده ای برای سنجش قطعی و محکم بودن فرضیه علمی وجود ندارد; و اگر هم چنین شیوه ای وجود می داشت، باز هم این پرسش مطرح می شد که چگونه باید تصمیم بگیریم که حد ومرز را در کجا تعیین کنیم.

حتی در زبان محدود قبیله تخیلی ما، امکان پرسیدن پرسشهایی درباره رخدادها و مکانهای دور می بایست وجود داشته باشد، پرسشهایی که پس از انجام بهترین تحقیقات، فقط می توان کم اهمیت ترین پاسخها را به آنها داد. ولی این مورد جالبی نیست; این آن چیزی نیست که به هنگام این پرسش که «آیا چیزهایی وجود دارد که انسان هیچ گاه نتواند بداند» به ذهن متبادر می شود. پرسشهایی درباره کلیتهای پردامنه یا درباره رخدادها و مکانهای دور و پرسشهایی درباره رخدادهای اطراف ما فقط در مراتبشان از یکدیگر متمایز می شوند; برخی از آنها نسبت به بقیه با سخاوت بیشتری به کاوشهای ما پاسخ می دهند. فکر نمی کنم لزومی داشته باشد که برای مرزبندی تلاشی صورت گیرد. وقتی کسی می پرسد که آیا چیزهایی وجود دارد که انسان هیچ گاه نتواند بداند، او در واقع در این اندیشه است که آیا علی الاصول پرسشهایی وجود دارد که پاسخ ناپذیر باشد. بدین ترتیب منظور او این است که هیچ پاسخی نتواند هیچ گونه تاییدی حتی از بهترین تحقیقات به دست آورد. او دست کم همین حد و بلکه بیشتر را در نظر دارد; این پرسش همچنین باید تا حدودی در اساس شبیه پرسشهایی نباشد که ما می دانیم چگونه پاسخهایشان را بیابیم. البته این شرط اضافی را مشکل بتوان به طور رضایت بخشی بیان کرد; عدم تشابه بنیادی، مفهومی مبهم است. به هر تقدیر، با این ملاک محکم درباره آنچه پرسشی پاسخ ناپذیر محسوب می شود، فکر می کنم درباره قبیله تخیلی می توانیم بگوییم که این مردمان هیچ پرسش پاسخ ناپذیری برایشان مطرح نمی شود.

حال بیایید قبیله تخیلی را رها کنیم و به موضوع خودمان نزدیکتر شویم. همزمان با نزدیک شدن به موضوع خودمان، از مشاهده فاصله می گیریم و به چارچوبی مفهومی از الکترونها، نوترونها و سایر ذرات فرضی می رسیم که هرگز نمی توان مستقیما آنها را مشاهده کرد; همچنین به چارچوبی مفهومی از نوع فضا – زمان چهاربعدی نامتعارف و تجریدات ریاضی می رسیم – مجموعه ها، روابط، توابع، اعداد صحیح، نسبتها، اعداد گنگ، اعداد موهومی، اعداد نامتناهی. هیچ یک از این موجودات تازه مشاهده پذیر نیستند. ما از پیش به قبیله تخیلی خود زبانی عطا کردیم که برای گزارش هر چیز مشاهده پذیر و همچنین برای کارهای بیشتر از آن نیز کفایت می کرد. زبان آنها همچنین برای نشان دادن کلیتهایی درباره هر موردی که منفردا مشاهده پذیر است کافی بود. پس اینهمه ابزار اضافی تازه برای چیست؟ آیا این امر افسانه پردازیی صرف نیست که مشاهده اعتبار آن را تایید نکرده است؟

به صورتی پارادکسی، هدف از تمامی این ابزار اضافی ساده کردن است. تصور ما این است که مشاهدات حواس خود را با ابداع قوانینی که به طور نظام مند پدیده های مشاهده پذیر را به دیگر پدیده های مشاهده پذیر مربوط می سازد، نظام مند و یکپارچه کنیم; و نظام مندترین شبکه روابط برای رسیدن به این هدف، شبکه ای است که تمامی این پدیده ها را با تعداد زیادی از هویات فرضی مشاهده نشده و اضافی پیوند می دهد; این هویات صرفا برای هدف یکپارچه کردن سیستم، فرض شده اند.

نتیجه این کار یک زبان نظری غنی است – شاید آنقدر غنی که بتواند پرسشهایی بیان کند که انسان علی الاصول هیچ گاه نتواند به آنها پاسخ دهد. عجالتا فرض می کنیم چنین است تا بتوانیم از این فکر بگذریم و به نظرهای دیگری برسیم. من بعدا به این پرسش باز خواهم گشت.

بسیار خوب، اکنون با پذیرش این مسئله که ما در زبانمان قادریم پرسشهایی تدوین کنیم که انسان هیچ گاه علی الاصول نتواند به آنها پاسخ دهد، درباره قبیله تخیلی که از چنین محدودیتهایی خبر ندارد، چه باید بگوییم؟ به نظر می رسد که باید بگوییم همواره چنین چیزهایی که انسان هیچ گاه نمی تواند بداند وجود داشته است، ولی مردمان تخیلی قادر به تدوین آنها نبوده اند چرا که زبانشان بسیار محدود و ضعیف بوده است. از سوی دیگر ممکن است اعتراض شود که با طرح مسئله به این شیوه، ما به گونه ای تنگ نظرانه و محدود به زبان خودمان می نگریم. ممکن است اعتراض شود که زبان مرتبه پایین از پیش برای ارائه تمامی داده های عینی ممکن، کافی بوده است و غنای اضافی زبان ما صرفا برای سهولت در نظام مندکردن تمام داده های ممکن بوده است. از این رو ممکن است اعتراض شود که وقتی می گوئیم چیزهایی وجود دارد که انسان علی الاصول هیچ گاه نمی تواند به آنها پاسخ دهد، صرفا به آنچه ساخته و پرداخته خودمان است اشاره می کنیم.

نظریه جالب توجهی در منطق که به ویلیام کریگ، (William Craig) منسوب است، مؤید این اعتراض است. مجددا به زبان غنی نظریه علمی خود و زبان مرتبه پایین قبیله ت

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.