پاورپوینت بررسی شیوه سیاسی حضرت زهرا (س) با کاوشی در خطبه فدکیه


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
3 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت بررسی شیوه سیاسی حضرت زهرا (س) با کاوشی در خطبه فدکیه دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت بررسی شیوه سیاسی حضرت زهرا (س) با کاوشی در خطبه فدکیه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت بررسی شیوه سیاسی حضرت زهرا (س) با کاوشی در خطبه فدکیه :

مقدمه

همان گونه که در قرآن کریم آمده است انسان ها امتی واحده بودند و انبیاء با کتاب و حکمت برای رشد و روشنگری و رفع سوء برداشت ها و پناه و ملجأ و مرجع مردم در اختلافات مبعوث شدند و هیچ اختلاقی پس از آن نخواهد بود مگر از طرف کسانی که در مقابل حق طغیان می کنند. در آغازین روزهای ختم رسالت و اتمام نعمت و اکمال دین الهی نیز این تقابل با حق، رخ نمود و اختلاف فرق آغاز شد و امت به دو گروه تقسیم شدند.

۱-گروهی به ولایت و امامت امام معصوم (ع) معتقد بودند و انتصاب او را از جانب خداوند دانسته و اطاعت او را اطاعت خدا می دانستند و می گفتند: «و ما کان لمؤمن و لا مؤمنه اذا قضی اللّه و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من أمرهم و من یعص اللّه و رسوله فقد ضلّ ضلالا مبینا » (الأحزاب، ۳۶).

۲-گروه دیگر امامت معصوم را ضروری ندانسته و انتخاب فردی از بین خود را به عنوان ولی امر کافی می دانستند و براساس آراء جمعی کوچک در سقیفه سرنوشت جهان بشریت را رقم زند و امام را از حق الهی و امت را از حق امامت و بلکه حق را از حقانیت محروم کردند. این دو نگرش که در امامت و شناخت مصداق آیات ولایت، مودت، غدیر، تطهیر، مباهله و… با هم فاصله گرفتند، بر اصولی متفاوت بنا شده بودند و رویکردهای متفاوتی داشتند.

الف-رویکرد گروه اول که شیعیان زهرای اطهر (س) بودند، تأکید بر سنت و سیره نبوی و پافشاری بر حفظ احکام و ارزش ها بود که از ارکان فکر دینی بود و حاصل آن را عملکرد دینداران می نمود. این گروه با استناد به نقل ابن عباس «مفسر کبیر قرآن» که بالغ بر ۳۰۰ آیه بر تعریف و تبیین و انتصاب امام از طرف خداوند تأکید دارد و بر ضرورت عقلی آن نیز طبق قاعده لطف الهی در هدایت بشر، استدلال می کردند و تغییر رفتار جامعه جاهلی به سوی جامعه مطلوب الهی را جز در پرتو پایبندی به ولایت الهی نمی دانستند.

ب-رویکرد گروه دوم که اهل سنت بودند، تأکید بر نظر و رأی اشخاص و انتخاب جانشین پیامبر (ص) از طرف مردم، آن هم در حد حاضران انگشت شمار سقیفه و امکان تجدیدنظر در بنای دین و احکام متناسب با زمان، حتی تغییر نظام سیاسی و احکام ضروری دین!! برای در دست داشتن حکومت بود. این گروه معتقد بودند پافشاری بر سنت های پیامبر (ص) و ارزش ها و احکام الهی منطبق با سیره نبوی با درک واقعیات و نیازهای عصر، متناسب نیست و برای تقویت قدرت مرکزی متناسب با توسعه جوامع اسلامی و تبادل فرهنگ ها می بایست اقدام به ارائه دیدگاه های جدید و متناسب با زمان نمود و در صورت نیاز به اصلاحاتی ساختاری و حتی زیربنایی دست یازید.

این دو حرکت در مبانی و اصولی همچون امامت و عصمت امام، عدالت الهی، جبر و اختیار و… که برگرفته از وحی و نص قرآن بود اختلاف نظر داشتند.

هدف اصلی قیام زهرای اطهر (س) که اولین آمر به معروف و مؤسس حرکت عاشورائیان است، اصلاح در ارکان فکر دینی و عملکرد جامعه دیندار و معتقد به دین بود و به تربیت و نجات انسان های تازه از بند اسارت رسته و احیاء شده عصر نبوت امید داشت و هدایت و مدیریت نسل ها و عصرها در همه زمان ها و مکان ها را هدف قرار داده بود. او خطاب به حاضران در مسجد مدینه را به همه انسانیت تعمیم می دهد و آنان را امنای الهی در همه سرزمین ها دانسته و رسالت پیام آوری و عمل به پیام الهی را مسئولیت همه بندگان خدا می داند و می فرماید:

«عباداللّه أنتم فی بلاده». (بندگان خدا، شما امین های الهی در سرزمین ها هستید). یعنی که ما شیعیان زهرای اطهر (س) نیز مخاطب او و امانت دار پیام و تداوم بخش راه او برای تحقق اهداف الهی اش خواهیم بود.

رویکردها و مشی مبارزاتی حضرت زهرا (س)

شیوه های مبارزاتی و ابزار هنری مورد استفاده حضرت به حدی متنوع، متعدد و سیاستمدارانه است که نیاز به پژوهشی وسیع و دقیق و مجالی وسیع و مبحثی فراگیر و جامع دارد. لذا در این بحث به نکات عمده و فرازهایی از کلام و قیام حضرت که تجلی نمادین مشی سیاسی ایشان است در سرفصل های زیر اشاره می گردد.

-جلوه هایی از حمایت سیاسی از ولایت، در فرازهای مختلف کلام صدیقه طاهره (س)

-استدلال های فقهی، حقوقی حضرت زهرا (س) در دفاع از فدک مقابل دعاوی مطروحه چه در خطبه و چه در دادگاه.

-استناد به آیات قرآن در احقاق حق در زمینه ارث پدر برای اثبات چهره تحریف و غصب.

جلوه هایی از حمایت سیاسی از ولایت

ایشان در معرفی جایگاه امامت و ولایت و ارزش آن به مردم هشدار می دهند آنجا که می فرمایند: «فجعل اللّه اطاعتنا نظاما للمله و امامتنا أمانا للفرقه».

خداوند اطاعت از ما اهل بیت (ع) را سبب برقراری نظام اجتماعی در امت اسلامی، و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه ها قرار داده است.

و در شأن اما زمانش (ع) می فرماید: پیامبر (ص) و امام علی (ع) دو پدر امت اسلامند. کجی ها را راست و انحرافات را اصلاح می نمایند. اگر مردم آنان را اطاعت کنند از عذاب جاویدان نجاتشان می دهند و اگر همراه و یاورشان باشند نعمت های همیشگی خداوندی را ارزانی شان می دارند و در تبیین منزلت امام می فرمایند: «مثل الامام مثل الکعبه اذ تؤتی و لا تأتی». (مثل امام مانند کعبه است که مردم به سوی او (کعبه) می آیند و او به سوی مردم نمی رود) و در نهایت به مردم هشدار می دهند که: «و هو الامام الربانی و الهیکل النورانی، قطب الأقطاب، و سلاله الأطیاب الناطق بالصواب نقطه دائره الامامه». «علی (ع) امامی ربانی و الهی و هیکلی نورانی و مرکز توجه همه عارفان و خداپرستان و از خاندان پاک و گوینده حق و محور اصلی امامت است». در دفاع عملی از امام (ع) است که اقدام به ایراد خطبه در مسجد و… می نمایند و از فدک بعنوان الگوی نمادین غضب برای احقاق حق و اثبات تحریف حتی در احکام و آیات الهی یاد می کنند و با استنادات قرآنی و استدلال های فقهی حقوقی نقاط انحراف را مشخص می فرمایند که به نمونه هایی از این استنادات در ضمن تبیین موقعیت فدک اشاره می شود.

معرفی فدک

فدک در کجاست؟

«فدک» قریه آباد و حاصلخیزی بود، در نزدیکی «خیبر» که تا شهر مدینه حدود «یکصد و چهل کیلومتر» فاصله داشت و از طریق صلح و بدون جنگ به پیامبر اکرم (ص) رسید. بعد از آن که «فدک» در ملک پیامبر اسلام (ص) قرار گرفت آیه مبارکه «و آت ذا القربی حقه» (الاسراء، ۲۶) «حق خویشاوندان نزدیکت را بده» نازل شد. پیامبر گرامی اسلام (ص) حضرت فاطمه زهرا (س) را صدا زد و فرمود: «فدک» را به تو و فرزندان بعد از تو بخشیدم. این پاداش به خاطر مادرت حضرت خدیجه (س) بود که به تو دادم، «فدک» را به عوض مهریه حضرت خدیجه (س) به وی بخشید.

سیوطی در تفسیر خود(۴/۱۷۷) نقل می کند: بعد از نزول آیه فوق، پیامبر اسلام (ص) فدک را به حضرت زهرا (س) بخشید و سپس حضرت علی (ع) مأمور شد که سند آن را بنویسد. آن حضرت سند را نوشت و غلام پیامبر (ص) و «ام ایمن» و حضرت علی (ع) بر آن شهادت دادند و «فدک» در زمان پیامبر (ص) به تصرف حضرت فاطمه (س) درآمد. حضرت فاطمه (س) افرادی را برای اداره آن گمارد. وکیل آن حضرت، درآمد فدک را که هر سال بالغ بر بیست و چهار هزار یا هفتاد هزار دینار می شود خدمت حضرت فاطمه (س) می آورد و آن حضرت آنان را بین فقرای بنی هاشم و مهاجر و انصار تقسیم می کرد.

بعد از رحلت پیامبر (ص) ابو بکر، وکیل حضرت زهراء (س) را از فدک اخراج کرد و فدک را غصب نمود. حضرت فاطمه (س) به این موضوع اعتراض کرد و مطالبه حق خود را نمود ابو بکر از وی شاهد خواست. حضرت فاطمه (س)، حضرت علی (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و… را به عنوان شاهد معرفی نمود که به دلایل واهی پذیرفته نشد.

فدک در تاریخ

در طول تاریخ، فدک دارای سرنوشت شگفت انگیزی است. به طوری که بارها گرفته شد و مجددا به اهلش برگشت که به طور خلاصه به آن اشاره می شود.

۱-در سال هفتم هجری براساس مصالحه، به پیامبر اسلام (ص) رسید که آن را به دخترش حضرت زهرا (س) بخشید.

۲-بعد از رحلت پیامبر (ص) خلیفه اول آن را غصب کرد و در اختیار حکومت قرار داد. البته عده ای نقل کرده اند که خلیفه دوم فدک را به حضرت علی (ع) و عباس عموی پیامبر (ص) برگرداند و در زمان عثمان مجددا غصب شد.

۳-در زمان حکومت «عمر بن عبد العزیز» طبق دستور وی، فدک را به فرزندان حضرت زهرا (س) برگرداندند.

۴-سپس در زمان حکومت «یزید بن عبد الملک» مجددا فدک را غصب کردند.

۵-بعد از انقراض بنی امیه و آغاز حکومت «بنی عباس» اولین خلیفه عباسی «ابو العباس سفاح» آن را به «عبد اللّه بن علی (ع) » به عنوان نماینده فرزندان حضرت زهرا (س) بازگرداند.

۶-ابوجعفر، منصور دوانیقی آن را غصب کرد.

۷-مجددا «مهدی عباسی» فرزند منصور، آن را به فرزندان حضرت زهرا (س) بازگرداند.

۸-موسی بن هادی، خلیفه دیگر عباسی آن را غصب کرد.

۹-در زمان حکومت مأمون عباسی در سال ۲۱۰ ق طبق نامه و دستور وی به فرماندار خود در مدینه، آن را به «محمد بن یحیی» و «محمد بن عبد اللّه» به عنوان نمایندگان فرزندان حضرت زهرا (س) واگذار کردند.

۱۰-در زمان حکومت «متوکل عباسی» مجددا «فدک» غصب شد (بلاذری، ۳۶-۴۱؛ یعقوبی، ۳/۴۸).

۱۱-برخی معتقدند که بعد از متوکل «المعتضد»، آن را مجددا به اهلش برگرداند ولی مجددا «المکتفی» آن را پس گرفت (اربلی، ۱/۴۹۶).

خطبه فدکیه

حضرت زهرا (س) برای اثبات حقانیت خود و این که «فدک» از آن اوست، خطبه ای مفصل ایراد نمود که به خطبه «فدکیه » معروف است.

این خطبه در کتاب های گوناگون شیعه و سنی ذکر شده است که در این جا به چند مأخذ اشاره می شود.

مدارک خطبه فدکیه

۱-کتاب بلاغات النساء (ص ۲۳ و ۳۳ ) که مؤلف آن از علماء و دانشمندان و ادبای اهل سنت بود و در حکومت بنی عباس می زیست و نزد آنان جایگاهی بس رفیع داشت.

۲-کتاب نهج البلاغ «ابن ابی الحدید» که این خطبه از کتاب «السقیفه» احمد ابن عبد العزیز جوهری نقل نموده و احمد بن عبد العزیز را فردی مورد وثوق و پرهیزکار معرفی می نماید و می گوید: همه محدثان عامه از او به نیکی یاد کرده اند. ابن ابی الحدید تصریح می کند که تمام اسنادی که برای خطبه ارائه نموده از کتب اهل سنت است و از کتب شیعه سندی ذکر نکرده است. وی این خطبه را به چهار سند نقل می کند:

سند اول به حضرت زینب (س) می رسد.

سند دوم به حضرت امام جعفر صادق (ع) ختم می شود.

سند سوم به امام محمد باقر (ع) می رسد.

سند چهارم به عبد اللّه بن حسن (ع) معروف به «عبد اللّه محض» فرزند فاطمه، دختر امام حسین (ع) می رسد(۱۶/۲۱۰ به بعد).

۳- علی بن عیسی اربلی از بزرگان شیعه در کتاب کشف الغمه(۱/۴۷۹-۴۸۰).

۴- عمر رضا کحاله در اعلام النساء (۴/۱۱۶ -۱۱۹ )؛ علامه مجلسی در بحار الانوار(۸/۱۰۹- ۱۱۲).

۵- احتجاج طبرسی(۱/۱۳۳-۱۳۴).

خطبه حضرت زهرا (س) از زمان های بسیار قدیم مورد توجه اهل بیت و شیعیان آنان بوده است. به طوری که بزرگان آل ابی طالب آن را از پدران خود نقل می کردند و به فرزندان خود می آموختند.

اشاره ای به متن خطبه

الحمدلله علی ما انعم، و له الشکر علی ما الهم، و الثناء بما قدم، من عموم نعم ابتدأها، و سبوغ آلاء أسداها، و تمام منن أولاها، جم عن الاحصاء عددها، و نأی عن الجزاء أمدها، و تفاوت عن الادراک أبدها، و ندبهم لاستزادتها بالشکر لاتصالها، و استحمد الی الخلائق باجزالها، و ثنی بالندب الی أمثالها و…

خدا را به واسطه نعمت هایش شاکر، بر الهاماتش ذاکر، بر مواهب و عطایایش ثنا گویم، نعمت های گسترده ای که از آغاز خلقت به گستردگی همه هستی به ما ارزانی داشته و بر نعمت های بی حسابی که به ما عنایت کرده و بخشش های بی دریغی که پایانی برایشان قرار نداده است همو که الطافش به دلیل کثرت و زیادی از شماره و حساب بیرون است.

دامنه خوان نعمتش وسیع است و قابل گنجاندن در بستر زمان و مکان نیست و پایانش از حیطه ادراک خارج است.

از این رو، برای فزونی نعمت ها و تداوم آن مردم را به شکر فراخوانده است و خلایق رابرای تکمیل آن به ستایش خویش دعوت نموده و آنان را برای به دست آوردن امثال آنان تشویق کرده است.

نگرشی به فرازهای خطبه

حضرت در شروع و پایان خطب، ضمن اعلام حق و دفاع از حق مغصوب امام و امت و دفاع از حقوق خویش، به رسالت عظیم الهی خویش در هدایت انسان ها اهتمام ورزیده و با بیان سرچشمه های معارف الهی و فلسفه توحید و نبوت و احکام و علل شرایع به تحلیل عمیق از سیر تاریخی و علل انحطاط جوامع و انحراف و ارتجاع و مسلمین پس از نجات و هدایت الهی (و ارسال رسل و اتمام نعمت امامت) و ولایت می پردازند و عمده اشکال را دنیاطلبی، سستی و حق ناشناسی امت و عدم دفاع درست و به موقع از امامشان یعنی از حق حیات و راه نجات خود می دانند.

لذا قبل از بررسی ادامه خطبه به اهم محورهای مطورحه در مباحث حضرت اشاره می شود.

– حمد و ثنای الهی

– توحید استدلالی

– نبوت

– نگرشی به جاهلیت

– نگاهی به ره آوردهای زمان بعثت و ظهور اسلام

– بیان علل شرایع و فلسفه احکام

– تحلیلی از تاریخ و حوادث ایام

– تبیین موقعیت و مکانت همسر و امامش در زمان پیامبر (ص)

– تبیین دگرگونی ایام بعد از فقه پیامبر (ص)

– تبیین حقوق خویش در برابر غاصب و ارائه دلائل و مستندات فقهی قرآنی و…

-تبیین سستی و ضعف مسلمین در دفاع از اهل بیت (ع) و حق حیات خویش

– سرزنش و توبیخ غاصبین و قاعدین که زمینه ساز ظلم شدند.

– اعلام شکایت و طرح دعوی در دادگاه الهی، بادادخواهی نبوی (ص)

اینک ادامه خطبه در ذیل می آید:

ثم التفتت الی اهل المجلس وقالت: أنتم عباداللّه نصب أمره و نهیه و حمله دینه و وحیه، و أمناء اللّه علی أنفسکم، و بلغاؤه الی الأمم، و زعیم حق لکم لله فیکم، عهد قدمه الیکم و بقیه استخلفها علیکم: کتاب اللّه الناطق، والقرآن الصادق، و النور الساطع، والضیاء اللامع، بینه بصائره، منکشفه سرائره، منجلیه ظواهره، مغتبطه به أشیاعه، قائدا الی الرضوان أتباعه، مؤد الی النجاه استماعه. به تنال حجج اللّه المنوره و عزائمه المفسره، و محارمه المحذره و بیناته الجالیه، و براهینه الکافیه، و فضائله المندوبه. و رخصه الموهوبه، و شرایعه المکتوبه.

سپس رو به اهل مجلس کرد و فرمود: ای بندگان خدا، شما پرچمداران امر و نهی الهی و حاملان دین و وحی و حافظان اوامر الهی در تبیین دین خدا و مبلغان او برای امت ها هستید. خدا در میان شما میزان، برای پاسداری حق و پیمانی در دسترس شما گذارده و یادگاری برای شما باقی گذاشته که آن کتاب ناطق خدا، قرآن صادق و نور ساطع و شعاع درخشان اوست، کتابی که دلایلش روشن، باطنش مبرهن، ظواهرش پرفروغ و پیروانش پرافتخارند.

کتابی که پیروان خود را به بهشت رضوان می خواند و مستمعین دعوتش را به ساحل نجات می کشاند. همان که با چنگ زدن به دریای حکمتش می توان به برهان های روشن و کافی نایل شد و همچنین توسط آن گنجینه اسرار، می شود مکارم اخلاق و کارهای مشروع و مجاز و واجبات الهی را شناخت.

ایشان نه تنها در این خطبه که در دیگر خطبه ها و حضور در مجامع عمومی بر دفاع از امامت و حقوق امت تاکید می نمایند تا جائی که پس از مجروح و مصدوم شدن و بیهوشی، بلافاصله پس از به هوش آمدن متوجه می شوند که امام و رهبرشان را برای بیعت به مسجد برده اند. زهرای اطهر (س) با بدنی مجروح سراسیمه به طرف مسجد می روند و پس از دفاعی سخت از امام (ع) و تهدید دشمنان مانع تحمیل بیعت بر امامشان می شوند و پس از پیروزی نیز تا آخرین لحظه برای تحقق اهداف و رسیدن به پیروزی، امام را همراهی می کنند. در اینجا به نمادهایی از این جهاد اشاره می شود: «یا سلمان لا اخلی عن باب المسجد حتی أری ابن عمی سالما بعینی». ای سلمان پا از مسجد بیرون نمی گذارم تا پسرعمو را رها شده و سالم مشاهده نمایم و سرانجام بعد ازموفقیت در این برهه مهم سیاسی، حضرت (س) به شوهر مظلومشان که تنها از مسجد بیرون آمده می نگرد و می فرمایند:

«روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء یا أباالحسن». (روحم فدای روح تو، جانم فدای جان تو یا اباالحسن).

در مبارزه سیاسی و گریه های مداوم خویش خطاب به امامشان می فرمایند: «قال: یا اباالحسن ما اقل مکثی بینهم و ما أقرب مغیبی… فو اللّه لا اسکت لیلا و لا نهارا». ای اباالحسن چقدر اندک است ماندن من در میان مردم و چقدر نزدیک است پنهان شدن من از جمعشان… . سوگند به خدا هرگز سکوت نمی کنم نه در شب و نه در روز و گریه های مداوم را تعطیل نمی کنم تا به پدرم (ص) ملحق شوم و حتی بیت الحزان را برای اعلام نارضایتی و گریه های فرهنگ ساز سیاسی انتخاب کردند.

ایشان حتی در جواب احوالپرسی عیادت کنندگان فرمودند: «أصبحت و اللّه عائفه لدنیا کن قالیه لرجالکن». (صبح کردم درحالی که از دنیای شما بیزارم و مردان شما را دشمن دارم و از آنان منزجرم. آنان را آزمودم و رها کردم. چه زشت باشد کندی شمشیرها بعد از تیزی شان…).

در صورت تمسک به اهل بیت (ع) برای هدایت امت می فرمایند: «قالت: ویلکم ما اسرع ما خنتم الله و رسوله فینا اهل البیت! و قد أوصاکم رسول اللّه (ص) باتباعنا و مودّتنا و التمسک بنا؛ ای مردم وای بر شما چقدر زود به خدا و پیامبرش درباره ما اهل بیت خیانت کردید». در صورتی که رسول گرامی به شما سفارش نمود تا از ما پیروی کنید و ما را دوست داشته باشید و از ما دست نکشید و با اعلام نارضایتی شدید از منافقین و مرتدین برای مخفیانه به خاک سپردن شدن وصیت می نمایند و تاکید می کنند کسانی که عهد خدا و رسول الله (ص) را شکستند و با امیر المؤمنین (ع) چنان برخورد کردند، نباید بر بدن من نماز گزارند. آنجا که فرمودند: «قالت: لا تصلی علی أمّه نقضت عهداللّه و عهد أبی رسول الله (ص) فی امیرالمومنین علی (ع)». و در آخرین لحظات، تنها نگرانی حضرت مظلومیت همسر و امام و رهبرشان است.

حضرت زهرا (س) در دفاع عملی از امام (ع) اقدام به ایراد خطبه در مسجد می نمایند و از فدک به عنوان الگوی نمادین غصب برای احقاق حق و اثبات تحریف حتی در احکام و آیات الهی یاد می کنند و با استنادات قرآنی و استدلال های فقهی-حقوقی، نقاط انحراف را مشخص می فرمایند که به نمونه هایی از این استنادات اشاره می شود.

هدف از قیام زهرا (س) برای احقاق حق

می دانیم که فاطمه اطهر (س) فدک را بعنوان نحله و اعطایی رسول اکرم (ص) به دستور خدای متعال پس از نزول آیه کریمه و آت ذالقربی حقه (الاسراء، ۲۶) «حق نزدیکان را بپرداز» در دست داشت و پیامبر (ص) از جبرئیل در این مورد توضیح خواست که: مراد از ذوی القربی کیست؟ جبرئیل عرض کرد: فدک را به فاطمه (س) واگذار کن. آن را در عوض مجاهدات مادرش خدیجه در راه خدا دریافت داشت و همه مسلمانان در ظرف سه سال می دیدند که تنها زهرای اطهر (س) در فدک مداخله و تصرف می نمود و درآمد آن را صرف خود و فقرا و نشر معارف اسلامی می نمود. هنگامی که پیامبر (ص) رحلت نمود و ابو بکر بر حکومت اسلامی دست یافت فدک را تصاحب کرده و از دست فاطمه (س) خارج نمود. در برابر این تجاوز، فاطمه (س) برآشفت که این فدک نحله و اعطائی پدرم پیغمبر است. ابو بکر از وی درخواست بینه و شاهد کرد و زهرا (س) در حالی که متصرف بود شاهد و بینه اقامه کرد. اما ابو بکر از پذیرش ادعای زهرا (س) به دلیل ناقص بودن بینه و این که عدد شهود و کیفیت آن را کامل نمی دانسته امتناع ورزید.

درحالی که به نص صریح قرآن در آیات مباهله، تطهیر و… اهل بیت معصوم از خطا و محور حق بودند. آیه مباهله می فرماید: «فمن حاجّک فیه من بعد جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه اللّه علی الکاذبین (آل عمران، ۶۱)؛ پس هرکس با تو در مقام مجادله برآید بعد از آن که به وحی خدا بر احوال او آگاهی یافتی با او بگو بیائید ما و شما با فرزندان و زنان و انفس خود مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». وقتی این آیه نازل شد از زنان پیامبر (ص) غیراز زهرا (س) و از پسران او غیر از حسنین (ع) کسی همراه ایشان نبود.

پیامبر (ص)، علی (ع) را به عنوان نفس خود انتخاب فرمود. در صحیح مسلم(۷/۲۱) آمده که وقتی این ها زیر سایبان قرار گرفتند پیامبر (ص) فرمود: من دعا می کنم شما آمین بگویید. آنگاه فرمود: اللّهم هولاء اهل بیتی. که این روایت را ترمذی و حاکم و بیهقی هم روایت کرده اند(ترمذی، ۲/۳۰۶؛ بیهقی، ۷/۶۳؛ حاکم، ۳/۱۰۵).

بر طبق آیه تطهیر: انما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا (الأحزاب، ۱۳۳) ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه(۱/۱۶۱) از ابی بکر جوهری از بختری بن حسان نقل کرده که: ابو بکر فدک را از فاطمه (س) گرفت، درحالی که او مرد مهربانی بود، زیرا بر او ناگوار بود که روش پیامبر (ص) راتغییر دهد.

فاطمه (س) نزد او آمد و ادعا کرد که پیامبر (ص) فدک را به من بخشیده است. ابو بکر گفت: آیا شاهدی داری؟ علی (ع) و ام ایمن به نفع زهرا (س) در این قضیه شهادت دادند. ابو بکر گفت: آیا به گواهی یک زن و یک مرد تو ادعای استحقاق می کنی؟ آن گاه گفت: یک زن و یک مرد دیگر بیاور تا استحقاق تو نسبت به فدک ثابت شود. این مطلب را ابن حجر در کتاب الصواعق المحرقه(ص ۳۲) نیز نقل کرده است و سمهودی در کتاب وفاء الوفاء (۲/۱۶۰ ) آورده است: آیا می توان گواهی خاندانی را که قرآن پلیدی را از آن دور فرموده و آنان را پاک و پاکیزه ذاتی قرار داده است رد کرد؟ آیا انکار آنان انکار آیه تطهیر در قرآن نیست؟ آیا شهادت ام ایمن که به شهادت و اقرار خود خلیفه، پیامبر (ص) به بهشتی بودن او شهادت داده، به علت این که غیر عرب است و فصیح سخن نمی گوید مردود است؟ آیا می توان اسماء بنت عمیس را که وی نیز به شهادت پیامبر (ص) اهل بهشت است به اتهام دوستدار بودن بنی هاشم شهادتش را نپذیرفت؟

آیا در مورد محور حق باید مطرح کرد که علی (ع) همسر زهرا (س) است و به نفع خودش رأی می دهد؟ حسنین که فرزندان آنان هستند همچنین و بنابراین ادعای حضرت زهرا (س) بعلت ناقص بودن بینه و کیفیت شهود تأیید نمی شود. درحالی که در کتاب صحیح مسلم «باب وجوب الحکم (۵/۱۲۸ ) بشاهدٍ و یمینٍ» از ابن عباس نقل شده است که پیامبر (ص) به یک شاهد و قسم حکم می فرمود و نوری در شرح این کتاب گفته است: عموم علمای اسلام از صحابه و تابعین و سایر علمای فِرق مختلف در این مطلب متفقند که در منازعات مالی یک شاهد با قسم از نظر مدعی کفایت می کند و به نقل مشهور جزیمه ذوالشهادتین (قزوینی، ۱۰۷) در شهادت بر له پیامبر (ص) آنجا که فرمودند: تو که هنگام خرید و فروش ما حاضر نبودی چگونه به نفع من گواهی می دهی؟ خزیمه به عرض رسانید یا رسول اللّه اگرچه من ناظر معامله نبودم اما به این جهت به راستگویی شما گواهی می دهم که شما پیامبر خدایید و مورد اعتماد وحی الهی. پیامبر (ص) فرمود: در این صورت گواهی تو را به رسمیت می شناسم و این یک شهادت تو را به جای دو شهادت می پذیرم و از آنجا خزیمه به ذوالشهادتین موسوم شد.

در اینجا خزیمه براساس علم به صداقت نبی به صداقت آن حضرت گواهی داد و پیامبر (ص) گواهی او را تنفیذ نمود. بنابراین هرکس علم به صدق و راستگویی حضرت زهرا (س) دارد حق ندارد از او شاهد و گواه مطالبه کند این کلام سید مرتضی است (ابن ابی الحدید، ۱۶/۲۷۴). مظفر در کتاب «دلائل الصدق» در مقام رد کلام فضل بن روزبهان به اهمیت مطلب استناد می کند(۲/۳۹ ) و پس از اثبات تطهیر زهرا (س) مسأله خزیمه را جدا از ادعای پیامبر (ص) نمی داند و می گوید: پس بر ابو بکر و تمام مسلمین که زهرا (س) را صدیقه می دانند واجب بود که به ثبوت مالکیت او بر فدک گواهی دهند.

هدف نهائی حضرت فاطمه زهرا (س) از طرح مسأله فدک

اما زهرای اطهر (س) نیز گواهی نخواست. زیرا هدف وی از منازعه به دست آوردن فدک نبود. بلکه روشنگری مردم نسبت به سردمداران و مدعیان حکومت اسلامی بود. هدف او پیشگیری از تصرف و تحریف احکام الهی بود و همان طور که در خطبه خود که بزرگترین حمله علیه تجاوز حکومت وقت بود روی این مطلب تکیه کرد که حدیث ساختگی درمورد میراث پیامبران برخلاف قرآن است و این حکام سعی در تحریف احکام الهی و ایراد اتهام و جعل اکاذیب بر نبی اکرم (ص) را دارند تا به مطامع خود برسند و آنجا مطرح فرمود که: اکنون خلافت را همچون شتری مهار کرده و جهاز برنهاده و در اختیار گیر. اما روز حشر بی گمان فراخواهد رسید و بدان که دادگرترین حاکم، خداوند و دادخواه ترین کس محمد (ص) و بهترین میعادگاه، قیامت است و در آن روز تباه کاران به زبان درخواهند ماند. ایشان سعی در افشای شخصیت دینی و مذهبی آنان داشت و می خواست چهره آنان را آن چنان که هست جلوه دهد. زیرا می دانست که اگر حکومت به آن شکل به نام اسلام ادامه یابد. برای همیشه حکومت حق از بین می رود و اگر همان حکومت هم سرنگون شود فتنه ای بپا خواهد شد که اصل اسلام را مورد تهدید قرار دهد. در چنین وضعی این بانوی یگانه اسلام وظیفه داشت به نحوی قیام کند که نه حکومت سقوط کند و نه مردم، دولت را حکومت قانونی اسلام بشناسند و لذا به مسجد رفت و دولت را استیضاح کرد و در آنجا هدف خود را ضمن خطبه ای که در آن صداقت و نفوذ کلام رسول (ص) و شخصیت بزرگوار فاطمه (س) نمودار بود اعلام کرد و فرمود: عباداللّه انتم أُمناؤه فی عباده و بلاده. ای بندگان خدا شما باید حق را بگویید و به سائر امم برسانید.

او می خواست که مردم دین را از لحاظ قانون و مجری الهی بشناسند و انحرافات متصدیان امر را به حساب دین و خدا نگذارند و نشان داد که اگر حق را نمی توانید محقق کنید لااقل آن را جلوه گر کنید که اگر حق متجلی شود خود راه را باز کرده و مخالفینش را نابود خواهد کرد. زهرا (س) با چنین اهدافی قیام خود را در چند مرحله ادامه می دهد:

مراحل قیام زهرا (س)

۱-اعزام نماینده: رسولی برای ابو بکر جهت مذاکره در باب میراث و… اعزام نمودند.

۲-احتجاج با خلیفه: در اجتماعی خاص رودرروی خلیفه ایستاد، و در طلب حقوق خود از نحله و میراث و سهم ذوی القربی و خمس اعتراض و اعلام مخالفت کرد.

۳-ایراد خطبه و افشاگری: خطبه آن حضرت در مسجدالنبی در دهمین روز رحلت پدر با آن کیفیت حرکت از میان مردم.

۴-اعلام خشم ابدی از غاصبین: سخنان زهرا (س) با ابو بکر و عمر وقتی برای عذرخواهی به خدمتش رفتند و او نارضایتی خود و به دنبال آن خشم خدا و رسول اللّه را از آنان و نسبت به آنان اعلام کرد.

۵-ابراز تنفر از مردم خودباخته: سخنان آن حضرت با زنان مهاجر و انصار در دیدارها و عیادت هاو ابراز مظلومیت ها و محرومیت ها، گریستن های مکرر و… .

۶-وصیت سیاسی: وصیت ایشان به همسر خود علی (ع) در مخفی ماندن مراسم تدفین و ممانعت از حضور دشمنان درمراسم (ابن شهر آشوب، ۳/۳۶۳؛ ابو الفرج اصفهانی، ۳۱).

۷-روشنگری هنرمندانه و سیاسی برای آیندگان: وی با ایجاد این سؤال در طول تاریخ که کجاست جایگاه ریحانهالنبی و چرا و چگونه به شهادت رسید و علت نامشخص بودن مدفن و آرامگاهش چیست؟

فدک نحله رسول اللّه و تکذیب آن و خواستن بینه

زهرا (س) برای احتجاج و استدلال خود و احقاق حق مسلم از دست رفته اش گاه مسأله را به عنوان نحله پدر مطرح می کرد و گاه به عنوان میراث نبی (ص) و هر زمان به نحوی مسائل را بی جواب می گذاشتند یا مطلب را منحرف می کردند و مثلا پس از آن همه دلیل بر نحله بودن فدک به عنوان نقص کیفیت شاهد ادعای ایشان رد شد و حال آن که بنابر اصل مسلم فقهی تصرف نشانه مالکیت است و زهرا (س) در زمان پیامبر متصرف بود و عائدات فدک را صرف خود و فقرا و نشر اسلام می کرد. بنابراین اگر غیرمتصرف ادعای مالکیت کند یا بر متصرف ادعای عدم مالکیت کند باید بیّنه اقامه نماید. زیرا او مدعی است و متصرف مدعی علیه است (در مورد مالکیت کسی که در ملک متصرف است. بنابراین اینجا ابو بکر است که باید دلیل و بینه برای ادعایش بیاورد نه فاطمه (س). آیه شریفه «و آت ذالقربی حقه» به معنی اعطاء و اداء است و در روایات ابی سعید خِدری و یا روایات ابن عباس آمده است: اقطع رسول الله (ص) فاطمه فدکا. نظیر آن را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه از امیر المؤمنین آورده است که آن حضرت فرمود: فاطمه (س) نزد ابی بکر آمد و اظهار داشت پدرم فدک را به من عطا کرد و علی (ع) و ام ایمن بر این مطلب گواهند. ابو بکر در جواب گفت: البته آنچه تو به پدرت نسبت دهی حق است و مسلم پدرت این فدک را به تو عنایت کرده. دستور داد پاره چرمی آورند و مالکیت فدک را جهت زهرا (س) تثبیت کرد. فاطمه (س) نامه را گرفت و از نزد ابو بکر خارج شد. در بین راه به عمر برخورد نمود. پرسید از کجا می آیی؟ فاطمه (س) فرمود: از نزد ابی بکر. در نزد او اقامه شهود کردم که فدک را پدرم به من عطا فرمود و ابو بکر هم به عنوان مزاحمت عمال و مأمورینش نامه ای نوشت و به من داد، عمر نامه را از زهرا (س) گرفت و نزد ابو بکر آمد و به او خطاب کرد که تو فدک را به زهرا (س) رد کردی و برای او سند تنظیم نمودی؟ ابو بکر پاسخ داد آری. عمر گفت: امام علی (ع) آتش برگرده نان خود می دمد و ام ایمن هم که زنی بیش نیست. با آب دهان نوشته ابی بکر را از روی پاره چرم پاک نمود و آن را پاره کرد (حلبی، ۳/۳۹۱).

مشابه این حدیث از طریق اهل سنت نقل شده و بزرگ ترین دلیل علیه ادعای آنان عصمت اهل بیت (ع) است. می بینیم که ابو بکر نیز به صداقت فاطمه (س) اذعان دارد. اما در عمل نسبت به کسی که طبق آیه تطهیر و آیات و روایات

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.