پاورپوینت خواسته های امام سجاد علیه السلام درباره فرزند


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
3 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت خواسته های امام سجاد علیه السلام درباره فرزند دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت خواسته های امام سجاد علیه السلام درباره فرزند،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت خواسته های امام سجاد علیه السلام درباره فرزند :

اشاره

دسـت یابی به زوایای عمیق اندیشه ها و کردار دور از خطای معصومین(علیهم السلام)، در ساحت های گوناگون زندگی، چون میراثی ارزشمند، زمینه ساز راهـیابی به رستگاری دنیا و آخرت است.

بنابر روایات مؤمن حقیقی کسی است که در کنار امـر آخرت، به امر دنـیا نـیز اهتمام می ورزد و آن را رها نمی سازد و به عنوان وسیله ای برای کسب رضای پروردگار از آن استفاده می کند.[۱] از این رو در دعای بیست و پنجم صحیفه سجادیه خواسته های مادی امام سجاد(علیه السلام) درباره فرزند، مقدمه ای است برای بـهره برداری از منافع و برکات معنوی.

خواسته های مادی و معنوی امام سجاد(علیه السلام) درباره فرزند

بقای فرزند

دعای بیست و پنج با این جمله آغاز می شود که: «اللَّهُمَّ وَمُنَّ عَلی بِبَقَاء وَلَدِی…؛ بارالها بر من منت گذار به باقی ماندن فرزندانم». اگرچه برخی شارحان صحیفه سجادیه، «بـقا» را بـه طول عمر و استمرار وجود معنا کرده اند؛ اما به نظر می رسد همان گونه که فیض الاسلام در ترجمه خویش اشاره نموده، مقصود از بقای فرزند در این فراز، ماندن وی به معنای جان به در بردن از آفات و امراض، بـه خـصوص در ایام ضعف ناشی از نوزادی و طفولیت است؛[۲] چرا که در آن زمان مسئله مرگ و میر نوزادان و اطفال در اثر امراض و اتفاقات گوناگون، امری متعارف و رایج بود و این مسئله به صورت مکرّر برای پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) نـیز روی مـی داد. علاوه بر وجود این زمینه تاریخی، می توان قرینه ای از خـود دعـا برای این برداشت ذکر نمود و آن اینکه امـام(عـلیه السـلام) در فراز چهارم و پنجم، با عباراتی که صراحت در طول عمر دارد، آن را از پیشگاه الهی مطالبه می نماید و از آنجا که مقام، مقام تأکید نیست، از این رو تکرار این درخـواست وجـهی نـدارد و به احتمال قوی همان گونه که اشاره شد مقصود از بـقای عـمر، ماندن فرزندان و جان به در بردن از اجل های سریع است و درخواست طول عمر، موکول به فرازهای چهارم و پنجم است: «إلهی اُمـْدُدْلِی فـِی أعـْمَارِهِمْ وَ زِدْلی فِی ءاجَالِهِم؛ الهی عمر آن ها را دراز گردان و اجل آن ها را به تأخیر انـداز ».

طول عمر فرزند

در فراز فوق گذشت که یکی از خواسته های امام(علیه السلام ) طولانی شدن عمر فرزند است. از روایات متعدد این گونه اسـتفاده مـی شود که طـول عمر انسان فی نفسه ارزش ندارد؛ مگر اینکه همراه با اعمال نـیک و شـایسته و مقرون به صلح و راستی باشد.[۳] حضرت در دعای مکارم الاخلاق، مرگ را از عمری که چراگاه شیطان باشد، برتر مـی داند. اکنـون این سـؤال مطرح می شود که با توجه به این واقعیت، مطلوبیت درخواست طول عمر برای فـرزند در دعـای بـیست و پنجم چه وجهی می تواند داشته باشد. برخی محققان در پاسخ به این سؤال گفته اند: طول عـمر فـرزند بـرای پدر از آن رو مطلوبیت دارد که فرزند امتداد و ادامه وجود والدین خویش است[۴]؛ به این معنا که بسیاری از صفات و روحیات ایشـان را بـا خود داراست و وجود او عموماً آینه وجود والدین خویش است. یاد و نام والدین به واسطه او زنده و جـاوید مـی ماند و هـرگاه خیری از او به دیگران برسد، این خیر به گونه ای به والدین او نیز انتساب دارد؛ چرا که ایشان سبب وجـود او بـه عنوان عامل خیر بوده اند.

نکته مهم دیگر، جنبه عاطفی این خواسته یعنی طول عـمر فـرزند اسـت. در واقع درخواست طول عمر به معنی عافیت طلبیدن از مصیبت فوت فرزند و داشتن عمر کوتاه اوسـت؛ مـصیبتی که حتی بسیاری از انبیای الهی نیز به خاطر وجود عاطفه انسانی، از آن مـتألّم و دردمـند مـی شده اند و روایات فراوانی در فضیلت صبر بر آن و پاداش الهی در مقابل آن، از اهل بیت(علیهم السلام) رسیده است.[۵]

تندرستی

از نعمت های ارزشـمند الهـی که بـسیاری از انسان ها از قدرت ناشی نسبت به آن غفلت می ورزند، نعمت تندرستی و صحت جسمی اسـت.[۶] در بـرخی روایات تندرستی به عنوان برترین نعمت معرفی شده است[۷]؛ شاید از این رو که می تواند زمینه و مقدمه اعمال نیک و صـالح و اسـتفاده از دیگر نعمت های الهی باشد و نبود آن به معنای محرومیت از بسیاری خیرات و عـبادات اسـت.

امام در فرازی از دعای بیست و پنجم این گونه مـی فرماید: «وَ أصـِحَّ لِی أبـْدانَهُمُ وَ أدیانَهُم وَ أخْلاقَهُمْ؛… و آن ها را تندرستی بخش و به دینـ حـق و خوی نیکو بارآور».

گرچه اهل لغت «صحّت» را در حقیقت به معنای تندرستی و نبود مـرض جـسمی می دانند، مجازاً نسبت به غـیر بـدن و جسم نـیز بـه کار رفـته است.[۸] صاحب ریاض السالکین می نویسد: «صـحت در اصـل از صفات بدن و جسم است و به حالتی طبیعی گفته می شود که در آن افعال بدن بـه مـجرای طبیعی خویش [بدون مشکل خاصی نـاشی از بیماری و…] جریان می یابند، امـا بـه تدریج برای غیر بدن از افـعال و مـعانی به صورت مجازی به کار برده شده است؛ مانند صحت نماز که به معنای سـقوط قـضاست و یا صحت عقد در نکاح یا بیع که بـه مـعنای تـرتب اثر است و صـحت مـذهب که به معنای موافقت بـا حـق است. از این رو استعمال صحت در فراز فوق برای ابدان، حقیقی و برای ادیان و اخلاق، مجازی و استعاری اسـت».[۹]

این فـراز مشعر به تقدم صحت بدنی بـر صـحت اعتقادی و اخـلاقی اسـت. اگـر بدن سالمی در کار نباشد و فـرزند درگیر بیماری و امراض جسمی باشد، تصحیح عقاید و اخلاق او بی بازده و یا کم بازده خواهد بود؛ زیرا همان گونه که در خـبر آمـده است، فقدان تندرستی سبب ضعف و زوال عـقل و مـشغولیت ذهـن و دل گـشته و از تـعلّم و تعقّل ممانعت مـی نماید.[۱۰]

بـه تناسب بحث از تندرستی به جاست اگر بار دیگر بر سیره خاص امام سجاد(علیه السلام) در هـنگام تـولد فـرزندان اشاره کنیم، و آن پرسش از سلامتی و تام الخلقه بودن نـوزاد در هـنگام تـولد اسـت؛ بـرخلاف عـرف عام رایج در آن زمان مبنی بر پرسش از جنسیت نوزادان، این امر علاوه بر توجه دادن نسبت به نعمت عظیم تندرستی، اهمیت برتری آن را نسبت به جنسیت نوزاد نشان می دهد.[۱۱]

نیرومندی

در فـرازی از دعای بیست و پنجم آمده است: «وَقوّلِی ضَعیفَهُم…؛ و ناتوان آن ها را نیرومند کن…».

قوّت در لغت، ضد ضعف، به معنای نیرو و توانایی بدنی یا عقلی است.[۱۲] صاحب «ریاض» قوّه را به معنای «کمال القدره» معنی کرده است.[۱۳]

در تـفاوت مـیان قدرت و قوت گفته شده «قدرت» یعنی اگر خواست انجام می دهد و اگر خواست ترک می کند؛ اما قوت به آن چیزی گـفته مـی شود که شخص به واسطه آن توانایی انـجام کارهـای سخت را می یابد.[۱۴]

ضعف نیز در لغت به معنای کم توانی آمده است؛ خواه این کم توانی در جسم باشد و یا در روح.[۱۵] صاحب ریاض، ضعف را به سوء الحال، معنی کرده است.[۱۶]

علاوه بر تـندرستی، داشـتن فرزندانی قوی و نیرومند از نـظر جـسمی و روحی از خواسته های امام زین العابدین(علیه السلام) است. نیرومندی و توان جسمی و روحی بالای فرزندان نقش مهمی در ایفای وظایف ایشان نسبت به خدا، خود، والدین و سایرین خواهد داشت. در واقع ممکن است فـرزندی تـندرست و سالم باشد؛ اما قوّت و توان کافی را برای انجام کارهای دشوار و گوناگون نداشته باشد و از جمله نتواند آن گونه که مورد توقّع و انتظار والدین است، به ایشان خدمت کند. در تاریخ نقل شده است که امیرمؤمنان عـلی(عـلیه السلام) پس از شـهادت حضرت زهرا(علیها السلام) به برادر خود، عقیل که عالم به انساب عرب بود، فرمودند برای ایشـان همسری اختیار کند تا آن حضرت را صاحب فرزندی دلیر و پهلوان سازد. عقیل نـیز فـاطمه بـنت حزام را پیشنهاد نمود که بعدها جناب عباس بن علی و سه برادر دیگرش را به دنیا آورد و به ام البنین ملقّب شد.[۱۷]

خـواسته های مـعنوی امام(علیه السلام) درباره فرزند

سلامت دینی

نخستین امری که در دعای بیست و پنجم پسـ از سـلامت بـدنی از درگاه الهی برای فرزند مطالبه می شود، سلامت دینی است: «وَأصِحَّ لِی أبْدانَهُم وَ أدْیانَهُمْ وَ أخلاقَهُمْ».

همان گونه که گـذشت «صحّت» در حقیقت لغوی، صفت بدن است و به صورت مجازی و استعاری برای روح، نماز، ایمـان، اخلاق و… استعمال می شود. سـلامت در بـدن به معنای کارکرد طبیعی اعضای آن براساس وظایف مقرّر و بدون نقص و کاستی است. این بدان معناست که بدن در راستای تحقق هدفی که برای آن آفریده شده است، بدون هیچ مشکلی حرکت می کند.[۱۸]

بنابراین سلامت دین نیز پی گـیری دستورات و قوانین دینی در دو مرحله اعتقاد و عمل، و اجرای بی کم و کاست آن ها برای رسیدن به هدف دینداری، یعنی کسب رضایت و خوشنودی پروردگار است. در حقیقت سلامت دینی به معنای پاک بودن اعتقادات و اعمال از هر گـونه انـحراف و کژی است. شخص دارای عقاید فاسد و یا درگیر شبهات و هم چنین انسان گناهکار، به مقدار انحراف و فساد خویش از سلامت در دین محروم است. در برخی روایات از اموری چون حسد، خودپسندی، فخرفروشی و طمع به عنوان آفت دین نام برده شـده اسـت.[۱۹] «آفت» در لغت به معنای سبب فساد آمده است[۲۰]؛ یعنی عارضه ای که باعث وقوع تباهی شده و شیء را از حالت صحّت و صلاح خارج می سازد.

در واقع برای محافظت از سلامتی روان که ضامن سلامت دین است، باید از امـوری که بـاعث غفلت و قساوت می شوند پرهیز نمود. آدمی در اثر گرفتاری های روزمره و ابتلا به تدبیر بدن و تأمین وسایل معاش و آسایش، ناچار از اشتغال به امور مادی است و خواسته یا ناخواسته از یاد خداوند و آخرت غافل مـی گردد. این غـفلت ها کم کم دین او یعـنی نخست مجموعه عقاید و سپس مـجموعه اعـمال او را تـحت تأثیر قرار داده و روان او را بیمار می سازد.[۲۱]

مطالبه صحّت دین برای فرزند در این فراز از دعا، به معنای ایمنی طلبی از درگاه حق جهت رهایی او از همه بیماری ها و آفاتی اسـت که مـمکن اسـت در مرحله اصول یا فروغ دینی او را با مخاطره روبه رو سـازد.

سـلامت اخلاقی

پس از درخواست تندرستی و صحت بدنی و دینی، امام سجاد (علیه السلام) سلامت و صحت اخلاق فرزندان را خواهش می نماید. اگرچه در یک تفسیر، دین شـامل سـه سـاحت احکام و عقاید و اخلاق است؛ اما در این فراز شاید به دلیل اهـمیت اخلاق و کردار، به ذکر خاص بعدالعام با هدف تأکید مبادرت شده است، احتمال دیگری هم می تواند وجود داشته باشد و آن، اینـکه «ادیان» در این فـراز صـرفاً ناظر به مرحله اعتقادات و اندیشه ها، اخلاق ناظر به افعال و کنش هاست. در هـر صـورت، صحّت اخلاق به معنای سلامت و پاکی صفات انسانی از هرگونه رذیله و سوءکردار است.

اخلاق در نگاه دقیق تر به منشأ افـعال انـسان اطـلاق شده است؛ یعنی هیأتی که با رسوخ در نفس انسان، سبب می شود افـعال خـاص مـتناسب با آن هیأت و ملکه از انسان ظاهر گردد، بدون اینکه نیاز به اندیشه و فکر چندانی بـاشد. هـرگاه هـیأت مزبور به گونه ای ظهور پیدا کند که افعال پسندیده از آن ناشی شود؛ چنان که مورد رضایت شـرع و عـقل باشد، آن را خوی نیک می نامند و اگر برخلاف انتظار از آن کارهای نکوهیده سر بزند، آن را خـوی زشـت مـی گویند.[۲۲]

اینکه اخلاق می بایست راسخ و ثابت در نفس باشد، از آن روست که مثلاً هرگاه شخصی دست بذل و بـخشش از کیسـه بیرون آورد و مبلغی به یک هم نوع بخشید، نـمی توان گـفت حـاتم زمان است و خوی او کرم و سخاوت. بی تردید اگر همین صفت به مرحله رسوخ و ثبوت رسید، می توان گـفت او دارای این اخـلاق اسـت.[۲۳]

از این رهگذر اگر سلامت اخلاقی، فراتر از سلامت افعال و کردار به سلامت خوی و خصلت ها تـفسیر شـود، باید گفت امام(علیه السلام) در این فراز خواستار سلامت ملکات فرزندان از رذایل و آلودگی های اخلاقی است.

نکته دیگر اینـکه در تـمام ملکات، قلب است که در حقیقت همان روح و نفس انسان به شمار می رود.[۲۴] قرآن کریم در مـواردی از بـیماری قلب نام می برد،[۲۵] و از آنجا که صحت و مرض تـقابل مـنطقی دارنـد؛ این بدان معناست که قلب همان گونه که قابلیت بیم

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.