پاورپوینت بازشناسی طفل شیرخوار امام حسین علیه السلام در مقاتل و منابع


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
3 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت بازشناسی طفل شیرخوار امام حسین علیه السلام در مقاتل و منابع دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت بازشناسی طفل شیرخوار امام حسین علیه السلام در مقاتل و منابع،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت بازشناسی طفل شیرخوار امام حسین علیه السلام در مقاتل و منابع :

مقدمه

از قرون نخست، منابع متعدد و قابل اتکایی به دست ما رسـیده کـه به گزارش نهضت عاشورا پرداخته اند. این منابع را می توان به دو دسته مستقل و مشتمل تقسیم کرد؛ منابعی که ویژ گزارش دهی نهضت عاشورا و حماسه سازان این واقعه بی نظیرند و منابعی که تنها بخش و فـصل هایی از آنـها، دربـاره قیام امام حسین(ع) است. ایـن مـنابع از اعـتباری یکسان برخوردار نیستند، اما همه آنها قابلیت ارجاع و استناد را دارند و به وسیله پژوهش های تاریخی روشمند، قابل بررسی و پذیرش اند (محمدی ری شهری، ۱۴۳۰: ۱/۵۲-۹۱). از قـرن هـشتم بـه بعد، به سبب استیلای ویران گر و فرهنگ سوز مغولان بـر قـلمرو حکومت اسلامی و نابودی بخش بزرگی از میراث علمی مسلمانان و به ویژه شیعه که از جمله، برخی از منابع معتبر تاریخ عاشورا بـود و اعـتماد و بـهره گیری بسیاری از مورخان این مقطع از منابع ضعیف و غیر قابل اعتماد، آثـار مقطع یاد شده، از اعتبار چندانی برخوردار نیستند و تنها اخبار و گزارش های نقل شده از منابع کهن و معتبر در آثار یاد شـده، قـابل اعـتنا و اعتماد است (رنجبر، ۱۳۸۶: ۸۷).

در عین حال، برخی از متون معتبر متقدم، نقش بـرجسته تری در مـعرفی طفل شیرخوار امام حسین(ع) داشته اند که در ادامه پژوهش، به ترتیبِ اطلاعاتِ تاریخیِ موجود درباره مؤلفان آنـها، مـورد بـحث و بررسی قرار خواهند گرفت.

۱- تَسْمیَهُ مَنْ قُتِلَ مَعَ الحُسَیْن بْن عَلیّ(ع) مـِنْ وُلْده و إخـْوَته و أهـْله و شیعَته

نخستین مقتل موجود مستقل درباره عاشورا، کتابی به نام «تَسْمیَهُ مَنْ قُتِلَ مـَعَ الحـُسَیْن بـْن عَلیّ(ع) مِنْ وُلْده و إخْوَته و أهْله و شیعَته» اثر قلمی«فضیل بن عمر رسانی زیدی» یکی از رجـال مـعروف نیمه اول سده دوم هجری است که از منزلت و اعتبار و وثاقت دینی نیز برخوردار است. مـرحوم رسـانی در گـردآوری اسامی عموم شهیدان جانباز کربلا کوشیده است و در این تلاش، به هر منبع و مأخذ کـتبی و شـفاهی که دسترسی داشته سر زده و کتاب مزبور را تحریر و از خود به یادگار گذاشته است. ایـن کـتاب در حـجم کوچک خود، اسامی انصار و یاران باوفا و جانباز اباعبدالله الحسین(ع) در بر دارد که در هیچ جای دیگر به ایـن صـورت و کیفیت، گردآوری نشده است. نویسنده کتاب، طفل شیرخوار امام حسین(ع) را این گونه مـی شناساند:

عـبدالله بن الحسین(ع): مـادرش رباب دختر إمرؤالقیس بن عدی بن أوس بن جابر بن کعب بن حکیم کلبی است. او را حـرمله کـاهلی اسـدی والبی با تیر کشت. او به هنگام جنگ کردن، متولد گردیده بود؛ پس از ولادت، او را بـه مـحضر امام حسین(ع) آوردند. امام(ع) در حالی که نشسته بود، آن نوزاد را به آغوش کشید و با آب دهان خود، دهـان او را بـاز فرمود و او را عبدالله نامید. در همین هنگام بود که حرمله کاهلی تیری افکند. ایـن تـیر گلوگاه او را درید. حسین(ع) با دست خود جـلوی خـون را گـرفت و جمع نمود و به سوی آسمان پاشید. از آن خـون، قطره ای هم به زمین بازنگشت. فضیل گوید: ابوالورد از قول امام باقر(ع)ع) به مـن روایـت کرد: اگر قطره ای از آن به زمـین مـی رسید، عذاب الهـی نـازل مـی گشت. (عقیقی بخشایشی، ۱۳۷۹: ۱۹ -۲۰)

۲- مقتل الحسین ابومخنف

ابومخنف، لوط بـن یـحیی از شاگردان شاخص امام صادق(ع) است که کتاب مقتل الحسین او بعدها به مقتل ابـی مخنف مـعروف شد. این مقتل تا قرن چـهارم هجری موجود بوده و طـبری در تـاریخ مشهور خود، هرجا به مـسئله کـربلا اشاره می کند، همه را به مقتل ابی مخنف ارجاع می دهد. مجموعه روایات ابومخنف که در تـاریخ طـبری دیده می شود، ۱۲۶ روایت است کـه حـدود ۱۱۰ روایـت به خود ابـی مخنف مـی رسد و مربوط به قضایای کـربلاست (سـنگری،۱۳۸۷: ۲۳).

در حال حاضر، کتاب هایی با عنوان مقتل ابی مخنف وجود دارند. دکتر سنگری پس از بازخوانی کـتاب های مـوسوم به مقتل ابی مخنف، آنها را غیر قـابل اعـتماد دانسته و مـی نویسد:

کـتاب مـقتل ابی مخنف در میان منابعی کـه در مورد تاریخ کربلا نوشته شده اند مطرح است؛ ولی باید مواظب ضعف و نقص های آن بود. کتاب کـاملی نـبوده، ولی بخش هایی از کتاب که از تاریخ طبری گـرفته شـده اسـت قـابل اعـتماد است؛ گرچه در کـتاب طـبری هم می توان نمونه هایی از ضعف را مشاهده نمود. (سنگری،۱۳۸۷: ۱۲-۱۸)

نویسنده تاریخ طبری، به نقل از ابو مخنف می نویسد:

سلیمان بن ابی راشد، از حـمید بن مسلم بـرایم نـقل کرد که «وقتی حسین(ع) نشست یکی از کـودکانش را بـرایش آوردنـد. حسین(ع) او را در دامـانش نـشاند. این کودک را عبدالله بن حسین پنداشته اند.» عقبه بن بشیر اسدی گفته است: روزی امام باقر(ع) به من فرمود: «ای قبیله بنی اسد! ما در گردن شما خونی داریم». عرض کردم: «ای اباجعفر! خداوند رحـم نماید! آن خون کدام است؟» فرمود: «روز عاشورا کودکی را در حجر جدم حسین(ع) قرار دادند، یکی از شما تیری انداخت و او را ذبح کرد. امام(ع) خون را در دو کف خود گرفت و آن را به زمین پاشید. سپس فرمود: ای پرورش دهند مـن! اگـر منع نموده ای یاری مرا از آسمان، پس قرار بده این مصیبت را برای ثوابی که بهتر است و انتقام بکش برای ما از این ستمکاران». (ابومخنف و طبری، ۱۳۶۴: ۱۷۱ -۱۷۳)

۳- الطبقات الکبیر

محمد بن سعد بن مـنیع زُهـری (م۲۳۰ق)، مشهور به «ابن سعد» و نیز «کاتب واقدی» در کتاب الطبقات الکبیر، شرح حال امام حسین(ع) را در دو بخش و به تفصیل آورده است. او در بخش نخست، نسب و تولد و ویـژگی ها و فـضایل و مناقب را گزارش کرده و در بخش دوم بـه مـقتل نویسی و گزارش قیام امام حسین(ع) پرداخته است. وی می نویسد:

در این هنگام حسین(ع) در حالی که جبه خز خاکستری پوشیده بود در مقابل خیمه خود نشسته بود و تیرها بـر چـپ و راست او فرو می بارید و پسـرک سـه ساله ای از او کنارش بود. عقبه بن بشر اسدی تیری بر او زد و کودک را کشت. (کاتب واقدی، ۱۴۱۰: الخامسه ۱/۴۷۰)

۴- تاریخ یعقوبی

احمد بن ابی یعقوب، معروف به یعقوبی (۲۸۴ق) در تاریخ خود معروف به تاریخ یعقوبی، جـریان قـیام امام حسین(ع) را به صورت بسیار مختصر و توصیفی گزارش کرده است. گزارش وی با این که بسیار کوتاه است، با روایت ابومخنف هم خوانی زیادی دارد؛ از این رو محتمل است که وی بر اساس مقتل ابومخنف، گـزارش تـوصیفی خود را سـامان داده باشد (حسینی،۱۳۸۶: ۷۲). یعقوبی درباره طفل شیرخوار امام حسین(ع) چنین می نویسد:

سپس مردان یکی یکی خود را تقدیم نـمودند و شهید شدند تا این که حضرت (ع) تنها ماند؛ هیچ کس از اهل و فـرزندان و نـزدیکان، بـا ایشان نبودند. امام(ع) بر اسب خود سوار و پس از کمی استراحت که تازه از میدان بازگشته بود، دوباره عازم مـیدان شـد. کودکی که در همان ساعت متولد شده بود، نزد آن حضرت( آوردند. امام در گـوش فـرزند خـود، اذان و اقامه گفت و کام او را برداشت؛ در همان هنگام تیری به حلق آن طفل اصابت کرد و او را به شـهادت رسانید. امام(ع) آن تیر را از حلق طفل بیرون کشید و کودک را به خون آغشته سـاخت و گفت: به خدا سـوگند تـو گرامی تر از ناقه صالح در پیشگاه خدای تعالی هستی و جد تو رسول خدا ( نزد خدا گرامی تر از صالح، پیامبر خداست. سپس پیکر او را آورد و در کنار اجساد پسران و برادرزادگانش نهاد. (یعقوبی، ۱۳۷۱: ۲/۱۸۱-۱۸۲)

۵- الفتوح

ابومحمد احمد بن اعثم کـوفی (م حدود ۳۱۴ق)، از مورخان مشهور قرن سوم است که در کتاب الفتوح خود، اخبار مسلمانان را پس از رحلت پیامبر خدا( تا دوران خلافت عباسی در نیمه قرن سوم هجری آورده و در این میان، بخشی قابل توجه (در حدود یک نهم کتاب) را بـه گـزارش نهضت حسینی، اختصاص داده است. او در معرفی طفل شیرخوار امام حسین(ع) چنین می نویسد:

برای او فرزند دیگری بود که به او علی می گفتند و شیرخوار بود. پس حسین(ع) جلوی باب خیمه آمد و گفت: آن طفل را بدهید تـا بـا او وداع کنم. سپس آن کودک را به دست او دادند. پس خواست تا او را ببوسد، در حالی که می گفت: ای فرزندم! وای بر این گروه، در آن وقتی که جدم پیغمبر خدا(ص) دشمن آنها باشد.

پس ناگاه تیری آمـد و در گـلوی آن طفل خورد و او را کشت. پس حسین(ع) از اسب خود پایین آمد و با غلاف شمشیر خود، برای او قبری حفر کرد و آن طفل را به خونش آغشته نمود و برای او نماز خواند و دفنش نمود. (ابن اعثم کوفی، ۵/۱۱۵)

۶- مـقاتل الطـالبیین

ابـوالفرج علی بن حسین اُموی اصـفهانی (م۳۵۶ق)، از مـورخان پرکـار قرن چهارم است که کتاب مقاتل الطالبیین را در سال ۳۱۳ق نوشته و در آن بیش از دویست کشته خاندان ابوطالب را در سه قرن نخست هجری، نام بـرده و احـوالشان را شـرح داده است. ابوالفرج به کشتگان طالبی نهضت عاشورا – کـه بـیش از بیست تن هستند – نیز پرداخته و سپس با تفصیل به شرح حال سرور شهیدان، امام حسین(ع) و گوشه هایی از قیام ایشان و نـیز اسـارت خـاندان ایشان روی آورده است (محمدی ری شهری، ۱۴۳۰: ۱/۶۴). او در معرفی طفل شهید کربلا می نویسد:

نـام مادرش «رباب» دختر امرئ القیس بن عدی… و به عقیده ابن عبده، رباب دختر حارثه خواهرزاده اوس بن حارثه بوده اسـت… و عـبدالله بن الحسین(ع) در روز شـهادت، کودکی خردسال بود و همچنان که در دامان پدر نشسته بود تیری اصابت کـرد و او را سـر برید. از حمید بن مسلم نقل است که امام حسین(ع) طفلی را خواند و بر زانوانش نشاند؛ ناگهان عقبه بن بشر با پرتـاب تـیری او را ذبـح کرد. از یکی از شاهدان کربلا نقل است که گفت: همراه حسین(ع) کودک خـردسالش بـود کـه ناگاه تیری آمده و گلویش را برید؛ در این حال حسین(ع) خون را از گلو و گردن کودک گرفته و آنـ چنان بـه آسـمان پرت می کرد که چیزی از آن بازنمی گشت و عرضه می داشت: خدایا! این طفل نزد تو از بچه نـاقه صـالح کمتر نیست. (اصفهانی، ۲۰۰۷: ۵۰-۵۱)

۷- مقتل الحسین(ع) به روایت شیخ صدوق

ابوجعفر محمد بن عـلی بـن الحـسین بن موسی بن بابویه قمی، مشهور به «شیخ صدوق» و «ابن بابویه» (م۳۸۱ق) تا جایی مورد قـبول عـلمای شیعه قرار گرفته که روایات مرسل او در حکم مسند دانسته شده است. همچنین روایـات کـتابش مـن لا یحضره الفقیه یکی از کتب اربعه شیعه – به اجماع علمای شیعه – در شمار روایات صحیح گنجانده شـده اسـت. شیخ صدوق نزدیک به ۲۵۰ کتاب نوشته است که در حال حاضر، فقط چـهارده کـتاب و رسـاله از او به جا مانده و منتشر شده است. در میان کتاب های منتشر نشد شیخ صدوق، کتابی به نام مـقتل الحـسین هـست که ایشان در ضمن برخی از آثار منتشر شده اش از این کتاب نام برده و به آن ارجـاع داده است (صدوق، ۱۳۷۷: ۱/۱۰۳؛ همو، ۱۳۶۷: ۵۲۲).

مقتل شیخ صدوق، با عنوان مقتل الحسین(ع) به روایت شیخ صدوق، با تـحقیق و تـرجمه صحتی سردرودی، اخیراً بازنویسی و نشر یافته است (نک: صدوق، ۱۳۸۱). این کتاب حـاوی دویـست و اندی حدیث و روایت است که همگی از طـریق شـیخ صـدوق روایت شده و بیشتر آنها از میان آثار مـنتشر شـد شیخ صدوق و اندکی نیز از میان آثار کسانی که از شیخ صدوق، حدیث نقل کـرده اند گـردآوری شده است (صحتی سردرودی، ۱۳۸۵: ۳۴). ایـن مـقتل دارای مزیت های مـهمی اسـت کـه نزدیکی کتاب، از لحاظ زمانی به عـصر عـصمت و زمان حضور امامان معصوم(ع) از مهم ترین آنهاست. دیگر آن که عمده مطالب این مـقتل -کـه حدود نود درصد آن را تشکیل می دهد -از احـادیث و اخبار مأثوری است کـه از پیـشوایان دینی و چهارده معصوم(ع) به ویـژه امـام سجاد، امام صادق و امام رضا (ع) نقل شده است (همو: ۳۶۷).

در این مقتل، نام امـام چـهارم(ع)، علی بن الحسین الاکبر (صدوق، ۱۳۸۱: ۲۹۳) یا علی بـن الحـسین اسـت (همو: ۳۷، ۴۱، ۶۹، ۱۱۶، ۱۵۶، ۱۷۲ و…). همچنین در روایـت خـروج کاروان حسینی از مدینه، نـام یـکی از فرزندان امام حسین(ع)، «علی اصغر» ذکر شده است (همو: ۱۲۶).

۸- الإرْشاد فی مَعْرفه حُجَجِ الله عَلَی الْعـِباد

ابـوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان بـغدادی (م۴۱۳ق) مـشهور به شـیخ مـفید، از درخـشان ترین چهره های شیعه از آغاز تـاکنون است و کتاب های او از مآخذ اصلی دانش هایی چون کلام و عقاید، فقه، حدیث، تاریخ و سیره است. کتاب مـهم و مـشهور او الْإرْشاد فی مَعْرفه حُجَجِ الله عَلَی الْعـِباد، زنـدگی نامه هـمه امـامان شـیعه را در بر دارد. حدود یـک هـفتم از الارشاد، به زندگانی امام حسین(ع) و نهضت عاشورا اختصاص یافته است (محمدی ری شهری، ۱۴۳۰: ۱/۷۰-۷۱). شیخ مفید در مقتل طـفل شـیرخوار مـی نویسد:

پس از شهادت حضرت قاسم، حضرت امام حسین(ع) بـرابر خـرگاه هـمایونی خـود نـشسته بـود. فرزند خردسالش به نام عبدالله را آوردند و در دامن او گذاردند. مردی از بنی اسد آن طفل را هدف تیر ستم قرار داد و او را به پدران نام دارش ملحق ساخت. امام حسین(ع) دست مبارکش را زیر گلوی آن طـفل می گرفت و چون از خون پاک آن نوباوه پر می شد، به طرف آسمان می پاشید و می فرمود: پروردگارا! اگر در نصرت و یاری آسمانی را به سوی ما بسته ای، این قربانی را به جای بهترین تقدیم ها از ما بپذیر و داد مـا را از ایـن گروه ستمگر بگیر! (مفید، ۱۳۸۰: ۴۶۲)

۹- إعلامُ الوَری بأعلامِ الهدی

امین الاسلام فضل بن حسن طَبرِسی (م۵۴۸ق)، مفسر، متکلم، ادیب، شاعر و مورخ بزرگ امامیه در قرن ششم هجری است. وی با تکیه بر اندوخته های تاریخی خود، کـتاب إعـلامُ الوَری بأعلامِ الهدی را در شرح حال اهل بیت(ع) نگاشت و به ویژه در زندگی امام حسین(ع) با تفصیلی در خور تحسین، به شرح نهضت عاشورا همت گماشت (مـحمدی ری شهری، ۱۴۳۰: ۱/۷۵). او در شرح حال طفل شهید کـربلا چـنین می نویسد:

پس از قتل قاسم بن الحسن، حسین(ع) جلوی خیمه ها نشست. پس فرزندش عبدالله را که طفلی بود آوردند و در دامان حضرت نشسته بود که مردی از بنی اسد تـیری رهـا کرد و آن طفل را کشت. پس حسین(ع) خـون های او را در دستش پر می کرد و بر زمین می ریخت. سپس فرمود: «پروردگارا! اگر نصرتی را که در آسمان نزد توست از ما جلوگیری نمودی، پس قرار ده آن را برای ما، بهتر از آن چه است و انتقام ما را از این گروه ستمکار بگیر!» سـپس جـسد کودک را در کنار کشتگان از خاندان گذاشت. (طبرسی، ۱۳۷۶، ۱/۴۶۶)

۱۰- تاریخ الموالید الائمه و وفیاتهم

این کتاب اثر شیخ ابی محمد عبدالله بن النصر ابن الخشاب البغدادی (م۵۶۷ ق)، ادیب، زبان شناس، آموزگار، مفسّر حدیث و شاعر عربی عـراقی در سـده ششم هـجری است و در چهارده بخش به معرفی زندگی اهل بیت(ع) پرداخته است. او در شرح حال امام حسین(ع) می نویسد:

برای حسین(ع)، شش پسر و سه دختر بود. از پسران، علی اکبر که با پدرش شهید شـد و عـلی (امـام زین العابدین(ع)) و علی اصغر و محمد و عبدالله که با پدرش شهید شد و جعفر و زینب و سکینه و فاطمه. (بغدادی، ۱۴۰۶: ۲۱)

۱۱- مقتل الحسین خوارزمی

ابوالمؤید مـوفق بن احمد بن ابی سـعد خوارزمی مکی (م۵۶۸ق) مشهور به اخطب خوارزم، از عالمان حنفی و معتزلی و جانشین زَمَخشری در مناصب شـرعی خـوارزم بـوده است. خوارزمی، سخنوری بلیغ، محدثی شهیر، فقیهی خبیر و در علوم گوناگونی از جمله سیره، تاریخ و ادب، چیره دست بـود. او تألیفات فراوانی دارد و به دلیل علاقه اش به اهل بیت (ع)، چندین کتاب در فضایل امیرالمؤمنان(ع) و امـام حسین(ع) نوشت.

خوارزمی در مـقتل الحـسین، ابتدا فضایل پیامبر(ص)، حضرت خدیجه (ع)، امام علی(ع) و مادرش فاطمه بنت اسد، فاطمه زهرا(ع) و نیز امام حسن(ع) را آورده و سپس در فصلی جداگانه، به فضایل امام حسین(ع) و پس از آن تا پایان کتاب به احوالات امـام حسین(ع) از تولد تا امامت و نیز نهضت ایشان و وقایع پس از شهادت امام(ع) پرداخته است (محمدی ری شهری، ۱۴۳۰: ۱/۷۶). وی در باب طفل شهید امام چنین می نگارد:

حسین(ع) به در خیمه آمد و فرمود: «علی، طفلم را بیاورید تا با او خـداحافظی کـنم!» پس کودکش را گرفت و او را می بوسید و می فرمود: «وای بر این قوم، هنگامی که جدّ تو، محمد(ص) دشمن آنها باشد!» پس در همان هنگام حرمله بن کاهل اسدی، تیری بر کودک که در آغوش او بود زد؛ پس او را ذبح کرد، در حالی که در آغـوش پدر بـود. سپس حسین(ع) دستانش را از خون او پر کرده و به طرف آسمان می پاشید و می گفت: «خداوندا! اگر یاری ات را از ما باز داشتی، پس آن را به آن چه که برایمان بهتر است قرار بده!» پس حسین(ع) از اسب خود پایین آمد و بـا غـلاف شمشیر قبری کند و آن طفل را به خون خود آغشته نمود [و او را دفن نمود] و بر او درود فرستاد. (اخطب خوارزم، ۱۴۲۳: ۲/۳۷)

۱۲- مناقب آل ابی طالب

ابوجعفر رشیدالدین محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی (م۵۸۸ق)، از عالمان بزرگ شیعه در قرن ششم است. او بـه فـقه، کـلام، کتاب شناسی، تفسیر، حدیث و تاریخ آگـاه بـود و رجـال شناسان، او را رجال شناسی ثقه و شاعری بلیغ خوانده اند. به دلیل انکار برخی کژروان نسبت به فضایل امیر مؤمنان، ابن شهر آشوب، مناقب ایشان و همسر و فـرزندان ایـشان را بـا تکیه اصلی بر کتب اهل سنت، گرد آورد و در آغـاز کـتاب خود نیز بخشی از مناقب پیامبر(ص) را گزارش کرد. وی در این کتاب، زندگی نامه و مناقب امام حسین(ع) را نیز با تفصیلی متناسب با حـجم کـتاب خـود آورده و تعدادی از سخنان گهربار امام(ع) را هم نقل کرده است (محمدی ری شهری، ۱۴۳۰: ۱/۷۹-۸۰). ابن شهر آشوب مقتل کودک شیرخوار امام حسین(ع) را چنین می نگارد:

حسین(ع) (پس از شهادت علی اکبر) تنها ماند و در دامانش علی اصغر بود. پس تـیری بـه سـوی کودک رها شد و به گلوی او رسید. پس حسین(ع) آن خون را از نـحرش مـی گرفت و به طرف آسمان می پاشید و چیزی از آن باز نمی گشت و می گفت: «پروردگارا! این کودک بر تو از شتر صالح کمتر نـیست!» (ابـن شهر آشـوب، ۱۴۱۲: ۴/۱۱۸)

۱۳- مُثیرُ الأحْزان وَ مُنیرُ سُبُلِ الأشجان

نجم الدین جعفر بن محمد حِلّی (م ۶۴۵ ق) مـشهور بـه ابن نُما، در خاندانی بزرگ و در روزگار زرین حوزه حله پرورش یافت. او از علمای قرن هفتم و یکی از اساتید عـلامه حـلی اسـت. کتاب مُثیرُ الأحْزان وَ مُنیرُ سُبُلِ الأشجان شامل مقدمه ای در فضائل اهل بیت پیامبر(ص) و فضیلت ذکـر مـصائب آن بزرگواران و گریه بر آنها و دارای سه مقصد است.

مقصد اول، گزیده ای از زندگی نامه امام حسین(ع) و سـیر تـحولات تاریخی در به وجود آمدن حادثه کربلا از حرکت امام(ع) از مدینه تا ورود به کربلا است. مقصد دوم، وقـایع روز عـاشورا تا شهادت امام(ع) و آغاز اسارت اهل بیت آن حضرت(ع) است. مقصد سوم، داستان اسـیران تـا بـازگشت آنان به مدینه را در بر دارد. ابن نُما فرزند خردسال امام حسین(ع) را چنین می شناساند:

آن حضرت(ع) به سـراپرده بـانوان و شیرزنان نزدیک شد و فرزند خردسالش «عبدالله» را خواست تا برای آخرین بار او را ببیند و مـورد لطـف و مـهر پدرانه اش قرار دهد و او را وداع کند. کودک محبوب آن حضرت را آوردند و حسین(ع) او را در آغوش گرفت تا هم پدر، کودک خـردسال خـود را نـیک بنگرد و هم کودک، توشه ای از پدر گرانمایه اش را برگیرد که به ناگاه عنصر تبهکاری از بـنی اسد، گـلوگاه آن کودک معصوم را در آغوش پدر، هدف تیر بیداد قرار داد و گوش تا گوش او را برید و درید. خون سرازیر شد و حسین(ع) کـف دست ها را زیر گلوی آن خردسال شهید گرفت تا از خون، لبریز گردید و آن گاه خـون ها را بـه سوی آسمان فشاند و رو به بارگاه خدا گـفت: «پروردگـارا! اگـر در این سرای زودگذر و فناپذیر بر اساس حـکمت و مـصلحت، یاری و پیروزی ظاهری از سوی آسمان را از ما دریغ داشته ای بهتر از آن را در سرای جاودانه، نصیب و روزی مـا سـاز! و داد ما و رهروان ما را از این بـیدادگران خـودکامه بستان!» امـام باقر(ع) فـرمود: «از خون گلوی کودک شهیدش که آن را بـه سـوی آسمان پاشید قطره ای به سوی زمین بازنیامد و آن حضرت ( پیکر بی جان او را بـه سـوی سراپرده شهیدان راه حق و عدالت برد و او را نـیز در میان پیکرهای به خـون خـفته یاران و عزیزان جای داد». (ابن نما، ۱۳۸۰: ۲۵۱)

۱۴- المـزار الکـبیر

ابوعبدالله محمد بن جعفر مشهدی (م۶۱۰ق)، از عالمان و محدثان و از مشایخ اجازه در قرن ششم هجری است. شهید اول (م۷۸۶ق) بـه کـتاب های او طریق داشته و شیخ حر عـاملی (م۱۱۰۷ق) او را سـتوده و وی را فـاضل، محدث و صدوق نـامیده اسـت. سید بن طاووس نـیز در کـتب ادعیه و زیارات خود، از او بهره گرفته و بر او اعتماد کرده است.

مشهدی در کتاب المزارالکبیر، زیارت پیـامبر(ص) و اهـل بیت(ع) را به ترتیب، ذکر کرده و در میان آنـها، فـضایل برخی مـساجد و اعـمال بـرخی ماه ها را آورده است. در «زیارت نـاحیه مقدسه» و «زیارت ناحیه دوم» مذکور در این کتاب، به طفل شهید امام حسین(ع) نیز سلام داده شده اسـت (ابـن مشهدی، ۱۳۷۸: ۴۸۸ و ۴۹۸).

۱۵- مَطالِبُ السَؤول فی مَناقِب آلِ الرَّسول (ص)

مـحمد بـن طـلحه دمـشقی (م۶۵۲ق)، شـافعی مذهب و از دانشوران شایسته اهـل سـنت است. او کتابی با عنوان مَطالِبُ السَؤول فی مَناقِب آلِ الرَّسول(ص) نوشته و در آن درباره شهادت امام حسین(ع) مطالب ارزشـمندی بـیان داشـته و مخالفان و قاتلان ایشان را بخشش ناپذیر و محروم از شفاعت و اصـحاب آتـش مـی شمارد. ابـن طلحه در یـادکرد فـرزندان امام حسین(ع) چنین می نویسد:

او را ده فرزند پسر و دختر بود: شش پسر و چهار دختر. پسرها: علی اکبر، علی اوسط – که همان امام زین العابدین (ع) است و در باب مربوط به او، ذکـرش می آید – علی اصغر، محمد، عبدالله و جعفر هستند. علی اکبر که پیش روی پدرش جنگید تا به شهادت رسید. علی اصغر در حالی که طفلی بیش نبود تیری آمد و او را به قتل رساند… و گفته شده که عبدالله هـم بـا پدرش، حسین(ع) شهید شده است. (نصیبی، بی تا: ۲۵۶ -۲۵۷)

۱۶- تَذکِرَهُ الخَواصّ مِنَ الأمّه فی ذِکرِ خَصائص الأئمه

ابوالمظفر یوسف بن قِزُغلی بن عبدالله (مق)، سبط (نوه) ابوالفرج ابن جوزیِ مشهور است. او ابـتدا حـنبلی بود و سپس حنفی گشت؛ اما به دلیل علاقه اش به اهل بیت(ع)، شرح حال بسیاری از آنان را به نگارش درآورد. سبط ابن جوزی افزون بر گزارش احوال و مـناقب شـخصی امام حسین(ع)، به نهضت کـربلا پرداخـته و از آغاز تا انجام آن و حتی وقایع پس از شهادت سید الشهدا و همچنین برخی مراثی را درباره امام حسین(ع) – هر چند به شیوه داستانی و بدون ذکر سند – نیز نـقل کـرده است (محمدی ری شهری، ۱۴۳۰: ۱/۸۴). وی بـه نقل از هشام بن محمد، مقتل طفل شهید عاشورا را چنین می نویسد:

حسین(ع) به سوی یکی از اطفالش رفت که از تشنگی می گریست؛ او را بر سر دست گرفت و گفت: «ای قوم! اگر بر من رحم نـمی کنید بـر این کودک رحم کنید!» در این حال مردی از آنان، تیری به سوی او انداخت و ذبحش کرد. حسین(ع) می گریست و می گفت: «خدایا! میان ما و گروهی که ما را دعوت کردند تا ما را یاری دهند، امـا مـا را کشتند، داوری کـن!» در این هنگام، ندایی از آسمان رسید: «او را واگذار، ای حسین! که برای او، شیردهنده ای در بهشت است!» (ابن جوزی، ۱۴۲۶: ۲/۱۶۴)

۱۷- اللُّهوف علی قتلَی الطـّفوف

سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر حلی (م۶۶۴ق) مشهور به سـید بـن طـاووس، از عالمان و عارفان مشهور شیعه است که شخصیتی علمی، اجتماعی، ادبی و نیز عارف و متقی داشته و کتاب اللُّهوف عـلی قـتلَی الطّفوف یا المَلهوف علی قَتلَی

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.