پاورپوینت اصطلاحات احکام


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
2 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت اصطلاحات احکام دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت اصطلاحات احکام،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت اصطلاحات احکام :

محتویات

۱ «آ»
۲ «ب»
۳ «ت»
۴ «ث»
۵ «ج»
۶ «ح»
۷ «خ»
۸ «د»
۹ «ذ»
۱۰ «ر»
۱۱ «ز»
۱۲ «س»
۱۳ «ش»
۱۴ «ص»
۱۵ «ض»
۱۶ «ط»
۱۷ «ظ»
۱۸ «ع»
۱۹ «غ»
۲۰ «ف»
۲۱ «ق»
۲۲ «ک»
۲۳ «ل»
۲۴ «م»
۲۵ «ن»
۲۶ «و»
۲۷ «هـ»
۲۸ «ی»
۲۹ منابع

«آ»

«آ»

آب جاری

آب در حال جریان، مانند آب چشمه و قنات که از زمین می‌‌جوشد و رودخانه که از کوه‌ها جاری است و آب لوله‌کشی شهری و حمام‌ها و مانند آن که متصل به منبع است حکم آب جاری را دارد، به شرط این که آب منبع به تنهایى یا به اضافه لوله‌ها کمتر از کر نباشد.

آب قلیل

آبی است کمتر از کر، که از زمین هم نجوشد.

آب کر

آب کر بنابر احتیاط واجب مقدار آبى است که اگر در ظرفى که طول و عرض و عمق آن هر کدام سه وجب و نیم است بریزند، آن ظرف را پر کند، یا وزن آن ۳۸۴ کیلوگرم (۳۸۴ لیتر) باشد و معیار در وجب، وجب‌هاى متوسط است.

آب مضاف

آبی است که با چیزی آمیخته شده باشد مانند شربت و یا از چیزی گرفته شده مانند گلاب.

آب مطلق

آبی است که در عرف به آن آب بگویند، بدون اضافه چیزی مثلا نگویند آب نمک یا آب میوه و به آن آب خالص نیز گفته می‌‌شود.

آلات لهو

اسباب عیاشی و خوشگذرانی نامشروع.

ابن السبیل

مسافری که در سفر درمانده باشد و مخارج سفر و زندگی نداشته باشد.

اتقی

باتقوی‌تر.

اجاره

قراردادی است که طی آن منافع مال یا کار یک طرف در قبال اجرت و مدت معین به طرف دیگر واگذار می‌‌شود.

اجرت المثل

اجرت همانند. مثل این که شخصی بدون تعیین اجرت کاری انجام دهد، که باید اجرت آن را با نظر عرف محل به او داد.

اجزاء و شرایط

هر امری که فقدان آن به اصل یک چیز لطمه زند، جزء آن محسوب می‌‌گردد و هر امری که فقدان آن صفت یا حالت چیزی را متغیر کند، شرط آن محسوب می‌‌شود. مثلاً رکوع و سجود جزء نماز است اما وضو شرط آن محسوب می‌شود.

اجیر

کسی که طبق قرارداد در برابر کاری که انجام می‌‌دهد مستحق اجرت می‌‌شود.

احتلام

خارج شدن منی از انسان در حالت خواب.

احتیاط

رعایت تمام جوانب نمودن که در این صورت موجب اطمینان انسان به رسیدن به واقع می‌‌شود.

احتیاط لازم

‌ احتیاط لازم آن است که قبل یا بعد از آن فتوایی از فقیه صادر نشده باشد.

احتیاط مستحب

احتیاط مستحب آن است که قبل یا بعد از آن فتوایی از فقیه در مورد آن صادر شده باشد.

احتیاط واجب

به معنای احتیاط لازم است که گذشت. در چنین مواردی مقلد می‌تواند به فتوای مجتهد دیگری که در رتبه بعد قرار دارد عمل نماید.

احتیاط را ترک نکند.

اشاره به احتیاط واجب است.

احراز

بدست آوردن، فراهم آوردن، دریافتن.

احوط

کاری که موافق با احتیاط است.

ادعا

چیزی را به نفع خود یا دیگری اظهارداشتن.

اذن

اجازه.

ارباح مکاسب

منافع کسب و کار، هر نوع درآمدی که از طریق حرفه و کار عاید شود.

ارتماس

فرورفتن در آب برای غسل، فروکردن دست و صورت در آب برای وضو.

ارث

ما ترک متوفی که برای ورثه باقی می‌‌ماند.

استبراء

سعی در برائت و پاکی از آلودگی و نجاست. در سه مورد بکار رفته است: ۱- استبراء از بول. ۲- استبراء از منی یعنی ادرارکردن پس از خروج منی به قصد اطمینان از این که ذرات منی در مجرای بول نمانده باشد. ۳- استبراء حیوان نجاست‌خوار یعنی بازداشتن آن از خوردن نجاست انسان تا وقتی که به خوراک طبیعی خود عادت کند.

استحاضه

به طور کلى تمام خون‌هایى که غیر از حیض و نفاس و زخم و دمل است و از رحم زن خارج مى‌شود خون استحاضه است.

استحاله

دگرگونی شیء به صورتی که به حقیقت دیگری مبدل شود. مانند چوب نجسی که بسوزد و خاکستر شود یا سگی که در نمکزار فرو رفته و تبدیل به نمک شود.

استفتاء

مطالبه فتوی، سوال کردن و کسب نظر مجتهد درباره حکم شرعی یک مسئله.

استطاعت

توانایی انجام فریضه حج از حیث بدن، مال و راه.

استمتاع از همسر

لذت بردن از همسر.

استمناء

انجام کاری با خود که موجب انزال منی شود.

اشکال دارد

به معنای احتیاط واجب است که معنی آن گذشت.

اضطرار

ناگزیری، ناچاری.

اظهر

ظاهرتر، روشن‌تر فتواست و مقلد بایستی طبق آن عمل نماید.

اعدل

عادل‌تر.

اعراض از وطن

‌ تصمیم انسان بر روی گردانی از وطن و ترک اقامت مستمر در آن.

اعراض عملی

هرگاه شخصى قصد بازگشت به وطن سابق را جهت سکونت مستمر داشته باشد، ولى عملا مدت طولانى گذشته (مثلا پنج سال یا بیشتر) و هنوز بازنگشته، اعراض عملى حاصل شده و نماز و روزه‌اش در آن‌جا شکسته است.

اعلان

‌ آگاه‌ساختن.

اعلم

عالم‌تر.

افضاء

بازشدن: یکی شدن و تداخل مجاری بول و حیض یا مجاری حیض و غائط یا هر سه مجری.

افطار

بازکردن روزه.

اقامه معروف

به پاداشتن کارهای واجب یا مستحب است.

اقرب این است.

فتوی این است (مگر آن که قرینه‌ای بر عدم فتوی باشد).

اقوی این است.

نظر قوی بر این است، فتوای صریح است بایستی طبق آن عمل شود.

اکتفا به رفع ضرورت کند.

به اندازه ناچاری اکتفا کند و بیشتر از آن انجام ندهد.

الزام کردن

اجبار نمودن.

امام

رهبر و پیشوای معصوم.

امام جماعت

کسی که در نماز به او اقتدا می‌‌کنند.

امرار معاش

‌ گذراندن زندگی.

امر به معروف

‌ واداشتن افراد به انجام احکام و سنتی که از نظر شارع پسندیده است.

امساک

امتناع کردن، ‌خود را از انجام کاری بازداشتن. از جمله از آنچه به روزه ضرر می‌رساند خودداری کردن.

اموال محترمه

اموالی که بنابر ضوابط اسلامی ‌‌دارای احترام است.

انتقال

جابجایی، جا به جا شدن چیز نجس به نحوی که دیگر شیء اول محسوب نشود مانند انتقال خون انسان به پشه.

انزال

بیرون ریختن منی.

اوداج اربعه

‌ رگ‌های چهارگانه حیوانات.

اورع

پرهیزکارتر، کسی که تقوای او بیشتر است.

اولی

سزاوارتر، بهتر.

ایقاع

هر نوع قراری که یک جانبه انجام گیرد و نیاز به قبول طرف دیگر نداشته باشد،‌ مانند طلاق که شرعاً احتیاجی به قبول زوجه ندارد.

اهل کتاب

غیرمسلمانی که خود را پیرو یکی از پیامبران صاحب کتاب می‌‌داند مانند یهودی و مسیحی.

«ب»

«ب»

بالغ

فردی که به سن بلوغ رسیده باشد.

بدل از وضو

به جای وضو، در جایی که آب نباشد وظیفه مکلف تیمم است و این تیمم جایگزین غسل یا وضو خواهد شد.

برائت ذمه

در موارد شک، مکلف بایستی عمل را به گونه‌ای انجام دهد که یقین پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.

بعید است

فتوی این است (مگر این که قرینه‌ای برخلاف آن در کلام باشد.)

بلااشکال

اشکال ندارد.

بلوغ

رسیدن به حد تکلیف.

بیع مثل به مثل

خرید و فروش دو شیء هم‌جنس به صورت مبادله، مانند گندم با گندم.

بهیمه

حیوان چهارپا.

«ت»

«ت»

تبعیت

پیروی کردن؛ پاک گشتن چیز نجس به تبع پاک شدن چیز نجس دیگر؛ مانند ظروفی که در آن انگور را برای سرکه می‌ریزند که نخست تبدیل به شراب، سپس تبدیل به سرکه می‌شود.

تجافی

‌ نیم‌خیز نشستن؛ مأمومی‌‌ که به رکعت اول نماز جماعت نرسیده، هنگام تشهد خواندن امام به حالت نیم‌خیز می‌‌نشیند.

تحت الحنک

زیر چانه، ‌آن قسمت از عمامه که زیر گلو آویخته می‌‌شود.

تخلی

تخلیه کردن؛ بول و غائط کردن.

تخمیس

خارج کردن خمس مال، خمس مال را تأدیه کردن.

تروی

تفکر در تعداد رکعات نماز به هنگام شک.

تزکیه شده

حیوانی که با رعایت موازین شرع ذبح شده باشد.

تسبیحات اربعه

سبحان الله والحمدلله ولااله الله والله اکبر.

تسبیح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

گفتن سی و چهار مرتبه الله اکبر و سی و سه مرتبه الحمدلله و سی و سه مرتبه سبحان الله.

تستر

خود را پوشاندن.

تسمیه (به هنگام ذبح)

جاری کردن اسم خدا بر زبان.

تشریح

پاره‌کردن بدن انسان یا حیوان مرده برای اطلاعات پزشکی و غیره.

تصدیق

گواهی نمودن، ‌تأکید کردن.

تطهیر

پاک کردن.

تعدی

زیاده‌روی، ستم‌کردن، دست‌درازی، تجاوز.

تعقیب

‌ دنبال کردن؛ پس از نماز با ذکر دعا و قرآن، خود را مشغول کردن.

تفاوت قیمت (صحیح و معیوب)

مقدار اختلافی که از نظر قیمت بین جنس سالم و غیرسالم وجود دارد.

تفریط

کوتاهی کردن، مسامحه نمودن.

تقاص

قصاص کردن، تهاتر، مال مدیون را بابت طلب خود برداشتن.

تقلید

تبعیت از فتاوی مجتهد و عمل نمودن به دستور وی.

تکبیره الاحرام

به قصد اقامه نماز الله اکبر گفتن.

تلقیح مصنوعی

نطفه مرد را با وسیله‌ای نظیر سرنگ به رحم زن رساندن.

تمکن

دارایی.

تمکین

تن دادن (تبعیت از درخواست حلال همسر در مسائل جنسی).

تیمم

در موارد عدم دسترسی به آب به جای وضو و غسل در هفت مورد باید تیمم کرد.

تیمم بدل از غسل

در جایی که غسل، ممکن نباشد و یا آبی برای غسل موجود نباشد، ‌تیمم جایگزین غسل خواهد شد.

تیمم جبیره‌ای

تیمم کسی که بر اعضاء تیمم او مرهم یا پوشش است.

توکیل

وکیل یا نماینده قرار دادن.

توریه

سخنی دو پهلویی است که شنونده از آن چیزی می‌فهمد ولی مقصود گوینده چیز دیگری است.

تهمت

افترا بستن، نسبت ناروا دادن.

«ث»

«ث»

ثلثان

‌ دو سوم؛ تبخیر شدن دو سوم آب انگور و کشمش جوشیده که موجب حلال شدن آن است.

ثمن

قیمت کالا.

«ج»

«ج»

جاعل

کسی که قرارداد جعاله را منعقد می‌‌کند.

جاهل به مسئله

ناآشنا به مسئله، کسی که مسئله شرعی خود را نمی‌‌داند.

جاهل قاصر

جاهلی که در شرایط عدم امکان دسترسی به حکم خدا قرار دارد.

جاهل مقصر

جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته، ولی در فراگیری آن کوتاهی کرده است.

جبیره

مرهم؛ پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن می­بندند.

جرح-جروح

‌ جراحت، زخم.

جنب

کسی که منی از او خارج شده یا با دیگری آمیزش کرده است.

جعاله

قراری که طب آن فردی اعلام می‌‌کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می‌‌شود. مثلاً هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می‌‌دهم.

جلال

حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده است.

جماع

مقاربت، آمیزش جنسی.

جهر

صدای بلند؛ با صدای بلند چیزی را قرائت کردن.

«ح»

«ح»

حائض

زنی که در عادت ماهیانه باشد.

حاکم شرع

مجتهدی که بر اساس موازی شرعی دارای قدرت بر فتوی است.

حج

زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مخصوص در زمانی خاص.

حج نیابتی

زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر.

حدث اصغر

‌ هر امری که باعث ابطال وضو شود.

حدث اکبر

هر کاری که سبب غسل برای نماز شود.

حد ترخص

‌ حدی از مسافت که در آن صدای اذان شهر شنیده نشود و مردم شهر مسافر را نبینند.

حرام

هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد.

حرج

مشقت؛ سختی، ‌دشواری.

حصه

سهم.

حضر

‌ محل حضور (وطن).

حنوط

مالیدن کافور بر بعضی اعضای میت؛ یعنی پیشانی، کف دست‌ها،‌ سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها.

حواله

ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش.

حیض

قاعدگی، عادت ماهیانه زنان.

«خ»

«خ»

خارق‌العاده

خلاف عادت، غیرمعمول، بیش از انتظار.

خالی از قوت نیست.

فتوی این است.

خبره

‌ کارشناس.

خبیث

پلید،‌ زشت.

خسارت

زیان، ‌ضرر.

خمس

یک پنجم؛ بیست درصد درآمد سالیانه و… که باید به مجتهد جامع‌الشرائط و مرجع تقلید پرداخت شود.

خوارج

کسانی که علیه امام معصوم علیه السلام قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان.

خوف

ترس، هراس،‌ واهمه.

خون جهنده

یعنی حیوانی که وقتی رگ ‌گردن آن را ببرند خون از آن جستن می‌‌کند.

خیار

اختیار بر هم زدن معامله.

«د»

«د»

دائمه (زوجه دائمه)

زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درآمده باشد.

دبر

پشت، مقعد.

دعوی

دادخواهی.

دفاع

‌ دفع دشمن، مقاومت در برابر دشمن.

دیه

مالی که بنابر تقویم شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی او پرداخت شود.

«ذ»

«ذ»

ذبح شرعی

کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی.

ذمه

تعهد به ادای چیزی یا انجام عملی.

ذمی

کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی‌ ‌از حمایت و امنیت حکومت اسلامی‌‌ برخوردار می‌‌شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد.

«ر»

«ر»

ربا

زیادت، ‌اضافه، سودگرفتن در مقابل وام و مانند آن.

ربای قرضی

اضافه‌ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد.

ربای معاوضی

خرید و فروش دو متاع از یک جنس با یکدیگر به شرط اضافه وزن یا پیمانه.

رجوع

بازگشتن، بازگشت.

رضاعی

هم‌شیر، پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند.

رفع ضرورت

برطرف شدن حال اضطرار.

رکن-ارکان

پایه؛ اساسی‌ترین جزء هر عبادت که احکام خود را دارد.

رکوع

خم‌شدن در نماز به اندازه‌ای که دست­ها به زانو برسد.

رهن

گرو.

ریبه (نظر به ریبه)

خوف وقوع در گناه.

«ز»

«ز»

زائد بر مؤونه

مازاد بر مخارج زندگی.

زائل شدن

برطرف شدن.

زکات

پاکی از آلودگی؛ مقدار معینی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخص خود مصرف شود.

زکات فطره

مقدار حدود ۳ کیلوگرم از مواد غذایی معمول در هر محیط می­باشد.

زمان غیبت کبری

مثل زمان ما، که امام دوازدهم علیه السلام در پرده غیبت به سر می‌‌برند.

زینت

زیور، آرایش.

«س»

«س»

سال شمسی

مدت یک بار حرکت انتقالی زمین به دور خورشید که ۳۶۵ روز و چند ساعت که برابر ۱۲ برج از فروردین تا اسفند می‌‌باشد.

سال قمری

مدت ۱۲ بار گردش ماه به دور زمین که ۳۵۴ روز و چند ساعت برابر ۱۲ ماه عربی از محرم تا ذی الحجه می‌‌باشد.

سال خمسی

یک سال تمام که از تاریخ اولین درآمد می‌گذرد و باید هر سال همان تاریخ را مبدأ رسیدگی مجدد قرار دهد.

سجده-سجود

بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست‌ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند، یکی از ارکان نماز.

سجده سهو

سجده‌ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده به جای آورد.

سجده شکر

پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت‌های خداوند.

سرقت حدی

سرقتی که با در نظر گرفتن جمیع شرایط سبب وجوب حد شود.

سرگین

مدفوع حیوانات.

سفیه

کم‌عقل، کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه‌اش را در کارهای بیهوده مصرف می‌‌کند.

سقط شده

افتاده، جنین نارس که قبل از موعد تولد از رحم خارج شده باشد.

«ش»

«ش»

شاخص

چوب یا آلتی که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می‌‌کنند.

شارع

بنیانگذار شریعت اسلامی‌‌ خداوند، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم.

شاهد

گواه.

شرایط ذمه

شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آن‌ها عمل کنند حکومت اسلامی حفاظت از جان و مال و آبروی آن‌ها را بر عهده خواهد گرفت.

شهادت

گواهی دادن.

شهادتین

شهادت به یگانگی خداوند و رسالت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم.

شیوع

شایع شدن، همگانی شدن.

شهرت

مشهورشدن، آشکارشدن برای همه افراد.

شیر کامل

منظور انجام یافتن تمام شرایط نه گانه‌ای است که در رساله توضیح‌المسائل برای مساله شیرخوارگی گفته شده و موجب محرم شدن است.

«ص»

«ص»

صاع

‌ پیمانه‌ای دارای گنجایش حدود ۳ کیلوگرم.

صحت

درستی.

صراط

منظور پل صراط در روز قیامت است.

صغیره

دختری که به سن بلوغ نرسیده است.

صلح

سازش طرفین؛ این که کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند.

صیغه

خواندن کلماتی که وسیله تحقق عقد است.

«ض»

«ض»

ضامن

عهده‌دار، متعهد.

ضرورت

وجوب، حتمیت.

ضروری دین

آن چه بدون تردید جزء دین است؛ مانند وجوب نماز و روزه که اگر انکار آن باعث انکار نبوت شود چنین شخصی از اسلام خارج می‌شود.

«ط»

«ط»

طلاق

رهایی، گسستن پیمان زناشویی.

طلاق بائن

طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد.

طلاق خلع

طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست و مهر یا مال دیگرش را در قبال این کراهت به او می‌‌بخشد تا طلاق بگیرد.

طلاق رجعی

طلاقی است که مرد در عده زن می‌‌تواند به او رجوع نماید.

طلاق مبارات

طلاقی است که در نتیجه عدم سازش زن و مرد با یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می‌‌شود.

طواف نساء

آخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت هم‌بستری و سایر مناسبات همسری برای طواف‌کننده با همسرش می‌‌شود.

طهارت

پاکی، حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمم حاصل شود.

طهارت ظاهری

چیزی که بر اساس نظر شارع مقدس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود. مادام که او نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است.

«ظ»

«ظ»

ظاهر این است.

فتوی این است. (مگر این که در کلام قرینه‌ای برای مقصود دیگر باشد.)

ظهر شرعی

وقت اذان ظهر که سایه شاخص به کمترین حد آن می‌‌رسد و گاه در بعضی از مناطق محو می‌شود. ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق‌های گوناگون فرق می‌‌کند.

«ع»

«ع»

عادت ماهیانه

قاعدگی، حیض.

عادت وقتیه و عددیه

زن‌هایی که عادت ماهیانه آن‌ها دارای وقت مشخص و مقدار زمان معین باشد، ‌عادتشان

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.