پاورپوینت عبداالسلام بن صالح
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت عبداالسلام بن صالح دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت عبداالسلام بن صالح،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت عبداالسلام بن صالح :
اباصلت هروی
برای مقالات مرتبط، اباصلت هروی (مقالات مرتبط) را ببینید.
عبدالسّلام بن صالح مشهور به أباصلت هروی از راویان مشهور و یاران امام رضا علیه السلام است. زندگی وی، نوع نگرش و مذهب او در هالهای از ابهام قرار دارد. همراهی او در خراسان با امام هشتم از او فردی والامقام و ارزشمند را در اذهان شیعیان به تصویر کشانده است؛ امّا متون کهن رجالی شیعه ـ مانند رجال طوسی ـ و بخشی از کتابهای رجالیان اهل سنّت او را «عامّی» دانستهاند. در نوشتاری که میآید، ضمن بازشناسی شخصیّت وی در دامنهای از متون رجالی و روایی فریقین به این نتیجه رهنمون خواهیم شد که اباصلت بخش قابل توجّهی از عمر خود را در میان دانشیان عامّه گذرانده و در شمار ایشان بوده است و با ورود امام به خراسان بهتدریج توفیق رهیافتن و پذیرش اندیشه شیعی را یافته است.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی
۲ – مذهب اباصلت
۳ – آثارعلمی
۴ – جلسات حدیثی ابوصلت
۵ – اباصلت در متون اهل سنّت
۶ – حضور در مجلس احمد بن حنبل
۷ – نگاه رجالیان و محدّثان عامّه
۷.۱ – دیدگاه موافقان
۷.۲ – ب) مخالفان
۸ – تمایلات ابوالصلت به عامه در جوانی
۹ – دیدگاه نویسنده
۹.۱ – روایت اوّل
۹.۲ – روایت دوم
۱۰ – مصادر مقاله
۱۱ – پانویس
۱۲ – منبع
۱ – معرفی اجمالی
أباصلت عبدالسّلام بن صالح هروی از اصحاب روایت امام رضا علیه السلام
[۱] نجاشی، رجال نجاشی، ص۲۴۵،ش۶۴۳
[۲] طوسی، رجال الطوسی، ص۳۶۹.
و متولّد شهر مدینه بوده است.
[۳] طوسی، رجال الکشی، ص۶۱۶
نام کامل وی را خطیب بغدادی اینگونه ثبت کرده است: «عبدالسّلام بن صالح بن سلیمان بن أیوب بن میسره» و وی را «مولى عبد الرحمن بن سمره القرشی» دانسته است.
[۴] خطیب بغدادی،تاریخ بغداد،ج۱۱،ص۴۷،ش۵۷۲
همراهی وی در طول سفر امام رضا علیه السلام از مدینه تا مرو روشن نیست؛ ولی گزارشهایی که از او رسیده حضور او را در نیشابور
[۵] شیخ طوسی، الامالی،ص۴۵۱.
و همراهی او در طوس، سرخس
[۶] عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص۱۸۴. او امام را در زندان سرخس ملاقات میکند و سؤالهای خود را میپرسد
مرو ـ و بهویژه ایام روایی «صحیح الحدیث»
[۷] نجاشی، رجال النجاشی،ص۲۴۵،ش۶۴۳.
، «نقی الحدیث»،
[۸] طوسی، رجال الکشی،ص۶۱۵،ش۱۱۴۸.
«ثقه مأمون على الحدیث»
[۹] طوسی،رجال الکشی، ص۶۱۶.
دانستهاند. جالب اینجا است که حتّی عامّه نیز وی را در نقل روایت موثّق میدانند و تشیّع او را تنها ایرادش میدانند.
[۱۰] طوسی، رجال الکشی، ص۶۱۶،ش۱۱۴۹
[۱۱] خطیب بغدادی، تاریخ بغداد،ج۱۱،ص۵۰ به بعد.
۲ – مذهب اباصلت
شیخ طوسی در شمار اصحاب روایت امام هشتم دوبار نام وی را آورده است. در مرتبهی نخست مینویسد: «عبدالسّلام بن صالح الهروی أبوالصلت، عامّی»
[۱۲] طوسی، رجال الطوسی، ص۳۶۰،ش۵۳۲۸
و در قسمت کنیهها نیز آورده است: «أبوالصلت الخراسانی الهروی عامّی روى عنه بکر بن صالح.»
[۱۳] طوسی، رجال الطوسی،ص۳۶۹،ش۵۴۹۹
چرایی تکرار این نام در یک باب بهنظر میرسد که نوعی سهو قلم بوده باشد؛
[۱۴] طوسی، رجال الطوسی، ص۳۶۲،ش۵۳۶۲. البته طوسی نام یک عبدالسّلام بن صالح دیگر را نیز در یاران امام رضا علیه السلام آورده که چون کنیهی او اباعبدالله است، احتمالاً با اباصلت مشهور متفاوت است.
امّا نکته اینجا است که طوسی، اباصلت را از اهل سنّت شمرده است و حال آنکه نجّاشی پس از آنکه وی را ثقه و صحیح الحدیث خوانده است، دربارهی مذهب او سکوت اختیار کرده و سکوت نجّاشی نشان از اعتقاد او بر تشیّع اباصلت است.
[۱۵] با توجّه به انگیزهی نگارش نجّاشی و مطالبی که در مقدّمه آورده است، اصل اوّلی در کتاب وی آن است که اسامی راویان شیعی را بیاورد
گذشته از این کشّی نیز در توصیف وی مینویسد: یحیی بن نعیم
[۱۶] در متن رجال کشّی چنین آمده است؛ ولی بهنظر میرسد که تصحیف یحیی بن معین رجالی شهیر عامّه باشد.
میگوید:«أبوالصلت نقی الحدیث و رأیناه یسمع و لکن کان شدید التشیّع و لم یر منه الکذب.»
[۱۷] طوسی، رجال الکشی، ص۶۱۵،ش۱۱۴۸.
همو با سند خویش از برکه بن الحسن أسفراینی نقل میکند که میگفت:«سمعت أحمد بن سعید الرازی یقول إن أباالصلت الهروی ثقه مأمون على الحدیث إلا أنه یحب آل رسولالله صلی الله علیه وآله و کان دینه و مذهبه.»
[۱۸] طوسی، رجال الکشی،ص۶۱۶،ش۱۱۴۹.
این دو گزارش کشّی و سکوت نجّاشی دلیل خوبی برای تشیّع اباصلت هروی است؛ هرچند متون روایات گزارش شده به وسیلهی اباصلت بهخوبی میتواند بیانگر اندیشهی ولایی وی بوده باشد. آیتالله خویی عامّی دانستن اباصلت را به وسیلهی شیخ طوسی، ناشی از سهو قلم وی میداند و مینویسد:
«فإنّ أباالصلت مضافاً إلى تشیّعه کان مجاهراً بعقیدته أیضاً و من هنا تسالم علماء العامّه على أنّه شیعی، صرح بذلک ابنحجر وغیره.»
[۱۹] خویی، سید ابوالقاسم،معجم رجال الحدیث،ج۱۱،ص۱۹.
۳ – آثارعلمی
کتاب وفاه الرضا علیه السلام ـ که ظاهراً مجموعهای از احادیث دربارهی چگونگی وفات امام هشتم است ـ از آثار او است.
[۲۰] نجاشی، رجال النجاشی،ص۲۴۵،ش۶۴۳.
بهنظر میرسد که شیخ صدوق در کتاب عیون اخبارالرضا علیه السلام از این کتاب استفاده کرده است. اباصلت هروی گذشته از آثار کتبی، راوی دهها روایت در جوامع روایی شیعه و سنّی است؛ اگرچه تمایل شیعی وی سبب طرد محدّثان عامّه شده است؛ ولی کتب روایی شیعه و بهویژه آثار شیخ صدوق گزارشگر روایات بسیاری از وی هستند. در کتب اربعه نیز شش روایت
[۲۱] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی ط سلامیه)،ج۳،ص۳۹۲.
[۲۲] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه،ج۲،ص۵۸۵.
[۲۳] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه،ح۳،ص۳۷۸.
[۲۴] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام،ج۲،ص۳۷۶.
[۲۵] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام،ج۴،ص۲۰۹.
[۲۶] شیخ طوسی، الاستبصار،ج۲،ص۹۷
. گفتنی است که این شش روایت تکرار سه روایت در موضوعات خواندن نماز بر فراز کعبه، کفاره افطار در رمضان و ثواب زیارت است.
و در وسائل الشیعه پنجاه و دو روایت از وی نقل شده است.
۴ – جلسات حدیثی ابوصلت
چند گزارش حاکی از آن است که وی در نیشابور
[۲۷] شیخ صدوق، الخصال،ص۵۳.
[۲۸] شیخ طوسیف الامالی،ص۴۵۱.
و همچنین بغداد
[۲۹] بغداد، ج۱۱، ص۴۸، ش۷۲۸./السلام خطیب بغدادی، تاریخ داد،ج۱۱،ص۲۸،ش۷۲۸
به بیان حدیث و بر پایی جلسات حدیث پرداخته است؛ همچنین اباصلت در هنگام حضور امام رضا علیه السلام در نیشابور حضور داشته و بخشی از گزارشهای مربوط به وقایع حضور حضرت در این شهر راگزارش کرده است.
[۳۰] شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا،ج۱،ص۱۴۳،حدیث۱.
به جهت آشنایی وی با بزرگان اهل سنّت و شاگردی بسیاری از ایشان جریان حدیث سلسله الذهب را بهتر از دیگران گزارش کرده است. شیخ صدوق رحمه الله علیه نیز به گزارش وی در این موضوع اعتماد کرده است. اباصلت خود میگوید:
«کنت مع علی بن موسى الرضا علیه السلام حین رحل من نیسابور و هو راکب بغله شهباء فإذا محمّد بن رافع و أحمد بن الحرث و یحیى بن یحیى و إسحاق بن راهویه و عده من أهل العلم قد تعلقوا بلجام بغلته المربعه فقالوا: بحق آبائک الطاهرین حدثنا بحدیث سمعته من أبیک فأخرج رأسه من العماریه.»
[۳۱] شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا علیه السلام،ج۱،ص۱۴۳.
گذشته از این در ایام حضور امام در خراسان همراهی وی تا هنگام وفات سبب شده تا بسیاری از حوادث مرتبط با سیره و تاریخ امام را گزارش کند. شاید تألیف کتاب وفات امام رضا علیه السلام که از آثار وی شمردهاند، همان روایات و یا جلسات روایاتی باشد که او آنها را گزارش کرده است. شیخ صدوق نیز بخشی از همین روایات را و یا با استفاده از همین کتاب روایاتی را در باب «ما حدث به ابوالصلت الهروی عن ذکر وفات» آورده است.
مأمون در ایامی که بحث کلامی «خلق قرآن» در جامعه رخ داده بود، أباصلت عبدالسّلام بن صالح هروی و بشر مریسی
[۳۲] بشر بن غیاث بن أبیکریمه، أبوعبد الرحمن مریسی، مولى زیدبن خطاب، از فقهای حنفی و متکلّمان أصحاب رأی در ابتدای سدهی سوم بوده است. او قایل به خلق قرآن بوده و سخنان ناپسندی از وی ضبط شده است که معمولاً به اهل علم و مخالفان خود اسائهی ادب میکرده است.خطیب بغدادی، تاریخ بغداد،ج۷،ص۶۱،ش۳۵۱۶.
(م ۲۱۸ یا ۲۱۹ق)ـ از متکلّمان و فقیهان شهیر حنفی ـ را برای مناظره دعوت کرد. اباصلت در این جلسات ـ که چندین مرتبه در حضور مأمون برگزار شد ـ توانست اندیشههای کلامی مرجئه، جهمیه، زنادقه، قدریه و باورهای بشر مریسی را رد کند و بر طرف مناظرهی کننده و متکلّمان روزگار خود ظفر یابد.
أحمد بن سیّار بن أیوب که مطالب فوق را گزارش کرده میافزاید: «اباصلت به کلام شیعه اشراف داشت و آن را میدانست. من نیز در زمینهی اندیشهی شیعه با او مناظره کردم و او را فردی افراطی در اندیشه شیعی نیافتم و دریافتم که وی به تقدّم أبابکر و عمر باور دارد و برعلی علیه السلام و عثمان نیز ترحّم میکرد [ رحمهالله میگفت ] و از أصحاب پیامبر به زیبایی یاد میکرد و از او شنیدم که میگفت: «هذا مذهبی الذی أدین الله به.» أحمد بن سیار بن أیوب در پایان میگوید: «بخشی از روایات اباصلت، در شمار مثالب است.»
[۳۳] خطیب بغدادی،تاریخ بغداد،ج۱۱،ص۴۹.
۵ – اباصلت در متون اهل سنّت
نام اباصلت عبدالسّلام بن صالح هروی در متون رجالی و روایی اهل سنّت نیز بهچشم میخورد؛ بنابر گزارش خطیب بغدادی، اباصلت برای اخذ حدیث، به شهرها و سرزمینهای بصره، کوفه، حجاز و یمن سفر کرده بود و در این مسافرتهای علمی از کلاسهای درس اساتیدی چون حماد بن زید و مالک بن أنس، عبدالوارث بن سعید، جعفر بن سلیمان، شریک بن عبدالله، عبدالله بن إدریس، عباد بن العوام و أبامعاویه الضریر، معتمر بن سلیمان تیمی، سفیان بن عیینه و عبدالرزاق بن همام بهره برده بود.
[۳۴] خطیب بغدادی،تاریخ بغداد،ج۱۱،ص۴۸.
این اساتید از عالمان عامّه در عصر اباصلت بودهاند.
جمعی از شاگردان وی نیز عبارت است از:أحمد بن منصور رمادی، عباس بن محمّد الدوری،إسحاق بن حسین حربی، محمّد بن علی(معروف به فستقه)، حسن بن علویه قطان و علی بن أحمد بن النضر الأزدی.
[۳۵] خطیب بغدادی، تاریخ بغداد،ج۱۱،ص۴۸.
این در حالی است که محدّثان شیعی معمولاً روایاتی را که وی از اساتید سنّی خویش فراگرفته است، گزارش نکردهاند.تقریباً بیش از ۹۰% روایات وی در منابع امامیه روایاتی است که وی از امام رضا علیه السلام یا دربارهی آن حضرت روایت کرده است؛ همچنین شاگردان وی نیز در جوامع روایی شیعه کاملاً با شاگردان سنّیاش متفاوت است؛ به عنوان نمونه، روایات وی را در جوامع روایی شیعه افرادی چون ابراهیم بن هاشم،
[۳۶] شیخ صدوق، الامالی شیخ صدوق،ص۷۵۹،ح۱۰۲۶.
[۳۷] شیخ صدوق، علل الشرایع، ص۲۳۷،ح۱.
[۳۸] شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ص۱۵۱،ح۱.
[۳۹] شیخ صدوق،عیون اخیار الرضا،ص۲۵۱،ح۳.
حمدان بن سلیمان
[۴۰] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام،ج۴،ص۲۰۹.
أحمد بن علی بن عبیدالله أنصاری
[۴۱] ضیخ صدوق، عیون اخبار الرضا،ج۱،ص۹۲،ح۵.
[۴۲] شیخ صدوق،عیون اخبار الرضا،ج۱،ص۲۶۰،ح۵.
[۴۳] شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا،ج۱،ص۲۶۵،ح۳.
روایت کردهاند
.
۶ – حضور در مجلس احمد بن حنبل
حضور وی در مجلس احمد بن حنبل نیز در متون متعدد شیعی گزارش شده است، البته این حضور در زمانی است که اباصلت به عنوان شیخ حدیث شناخته شده است. أباصلت خود میگوید در مجلس أحمد بن حنبل این روایت را با سند کامل اینگونه خواندم:
«حدثنا الرضا علی بن موسى علیهما السلام عن أبیه موسى بن جعفر، عن أبیه جعفر بن محمّد، عن أبیه محمّد بن علی، عن أبیه علی بن الحسین زینالعابدین، عن أبیه الحسین بن علی الشهید، عن أبیه أمیرالمؤمنین علی بن أبیطالب علیه السلام قال: قال رسولالله صلی الله علیه وآله: الإیمان قول مقول و عمل معمول و عرفان العقول.»
[۴۴] اباصلت این روایت را به گونههای دیگری نیز گزارش کرده است: الایمان قول و عمل (شیخ صدوق،الخصال، ص۵۳، ح۶۸ )؛ الایمان إقرار باللسان و معرفه بالقلب و عمل بالأرکان (شیخ صدوق،الامالی صدوق، ص۳۴۰، ح ۴۰۵ .)
اباصلت میافزاید که أحمد بن حنبل، وقتی حدیث را شنید گفت:«یا أباالصلت لو قرء هذا الإسناد على المجانین أفاقوا.»
[۴۵] شیخ مفید، الامالی،ص۲۷۵،ح۲.
گزارشهایی دیگر نیز در دست است که وی این روایت را در جلساتی در حضور افرادی چون اسحاق بن راهویه، عبدالله بن طاهر و دیگر بزرگان عصر خویش قرائت کرده است. عباراتی نظیر تحسین احمد بن حنبل را نیز به افرادی چون عبدالله بن طاهر
[۴۶] شیخ صدوق، الخصال،ص۵۳،حدیث ۶۸. هذا سعوط المجانین إذا سعط به المجنون أفاق
و ابوحاتم
[۴۷] شیخ صدوق،الخصال، ص۱۷۹،حدیث ۲۴۲. قال أبوحاتم: لو قرئ هذا الاسناد على مجنون لبرئ.
نیز نسبت دادهاند.
۷ – نگاه رجالیان و محدّثان عامّه
گ
ذشت که شخصیّت اباصلت برای بسیاری از دانشمندان عامّه مورد سؤال و ابهام بوده است؛ از اینرو میتوان دو دسته نگاه را به وی از متون مختلف برداشت کرد:
۷.۱ – دیدگاه موافقان
حسن بن علی بن مالک میگوید از یحیی بن معین(م۲۳۳ق) دربارهی أباصلت هروی پرسیدم، او گفت: «ثقه صدوق إلا أنه یتشیّع.» یحیى بن
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.