پاورپوینت داستان سقیفه
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت داستان سقیفه دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت داستان سقیفه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت داستان سقیفه :
محتویات
۱ محل واقعه
۲ شرح واقعه
۳ مناظرات سقیفه
۴ گروههای حاضر
۵ انگیزه انصار از تجمع در سقیفه
۶ موضعگیری صحابه و بزرگان قریش
۷ واکنش علی(ع)
۸ واکنش فاطمه(س)
۹ سقیفه از منظر مستشرقان
۱۰ واقعه سقیفه از منظر کلام شیعه
۱۰.۱ پیامدها
۱۱ سقیفه و اصل اجماع
۱۲ تکنگاریها
۱۳ در آیینه شعر
۱۴ پانویس
۱۵ منابع
۱۶ پیوند به بیرون
محل واقعه
محل سقیفه بنیساعده در قرن ۱۵ق.
نوشتار اصلی: سقیفه بنیساعده
سقیفه مکانی به شکل سکو یا سایبان بوده است که طوایف عرب برای مشورت در تصمیمات عمومی، در آن جمع میشدند.[۱] سقیفهای که پس از رحلت پیامبر(ص) برخی از مهاجران و انصار در آن گرد آمدند، متعلق به تیره بنیساعده از قوم خزرج ساکن در مدینه، که پیش از هجرت پیامبر، جلسات این گروه در آن محل تشکیل میشد. این مکان پس از ورود پیامبر به مدینه، به مدت ده سال (تا زمان رحلت پیامبر)، عملا کاربری خود را از دست داد و در هنگام تجمع مهاجران و انصار برای تعیین جانشین حضرت محمد(ص) دوباره تجمعی در آن پدید آمد.[۲]
شرح واقعه
به گفته ویلفرد مادلونگ (زاده ۱۹۳۰م) اسلامشناس آلمانی، روایت اصلی درباره اجتماع در سقیفه بنیساعده به عبدالله بن عباس از عمر بن خطاب برمیگردد. تمام روایات دیگر از این اطلاعات استفاده کرده یا از آن مایه گرفتهاند. این روایات را، با اندکتغییری در سلسله راویان مختلف، ابنهشام، محمد جریر طبری، عبدالرزاق بن همّام، محمد بن اسماعیل بخاری و ابن حنبل نقل کردهاند.[۳]
به دنبال اطلاع عمومی مسلمانان مدینه از وفات پیامبر اسلام(ص) عدهای از انصار برای تصمیمگیری درباره وضعیت خود و همچنین چارهجویی درباره مسئله جانشینی رسول خدا، در سقیفه بنیساعده گرد آمدند. مطابق منابع تاریخی در آغاز این جلسه سعد بن عباده، بزرگ قبیله خزرج بهخاطر شدت بیماری بهواسطه فرزندش با جمعیت سخن گفت. وی با ذکر دلایلی جانشینی پیامبر اسلام را حق انصار دانست و آنان را به گرفتن اداره امور دعوت نمود. حاضران سخنان وی را تأیید کرده و اعلام نمودند که سعد را بهعنوان حاکم بر خود انتخاب نموده و تأکید کردند که بر خلاف نظر وی کاری انجام ندهند.[۴] اما برخی از حاضران احتمال مخالفت مهاجران با این تصمیم را مطرح کردند و امکان عدم تسلیم آنان در برابر تصمیم این جمع را دادند. این احتمال پیشنهاد انتخاب امیری از انصار و امیری از مهاجران را در پی داشت.[۵]
گزارش این اجتماع و علت برپایی آن به ابوبکر بن ابیقحافه و عمر بن خطاب رسید و این دو به همراه ابوعبیده جراح به سقیفه رفتند. با ورود آنان به این جمع، ابوبکر با جلوگیری از سخنرانی عمر، ابتکار عمل را در دست گرفته و طی سخنانی به برتری مهاجران و اولویت قریش برای جانشینی پیامبر پرداخت.[۶]
این سخنان با مخالفت و موافقت حاضران مواجه شده و برخی نیز به شایستگی علی(ع) و عدم بیعت با غیر از او اشاره کردند؛[۷] ولی در نهایت ابوبکر، عمر و ابوعبیده را بهعنوان افراد شایسته برای این مقام معرفی کرد. این دو تن طی سخنانی با پیشنهاد ابوبکر مخالفت کردند.[۸]
به گزارش تاریخ طبری (نوشته شده در ۳۰۳ق)، عمر بن خطاب درباره این لحظات گفته است: در این لحظه سروصدا و همهمه حاضران از هر طرف برخاست و سخنان نامفهوم از هر گوشه شنیده میشد، تا آنجا که ترسیدم اختلاف، موجب از هم گسیختگی شیرازه کار ما بشود. این بود که به ابوبکر گفتم: دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم؛ اما پیش از آنکه دست عمر در دست ابوبکر قرار بگیرد، بشیر بن سعد خزرجی از رقبای سعد بن عباده، پیشدستی کرده و دست به دست ابوبکر زد و با او بیعت کرد.[۹]
پس از این اتفاق، هجوم حاضران در سقیفه برای بیعت با ابوبکر آغاز شد تا جایی که از شتاب افراد این احتمال وجود داشته است که سعد بن عباد بیمار، زیر دست و پای آنها لگدمال شود. این جریان موجب درگیری تندی بین عمر، سعد و قیس بن سعد شد که این برخوردها با دخالت ابوبکر به پایان رسید.[۱۰][یادداشت ۱]
مناظرات سقیفه
در محل سقیفه گفتگوهای بسیاری میان انصار حاضر و مهاجرانی که با تأخیر به آنان ملحق شدند، ردوبدل گردید که هریک به نوبه خود تأثیرگذار بود؛ ولی بیشترین تأثیر در سخنان ابوبکر و همراهانش بود. برخی از مکالمات برقرار شده در آن تاریخ از افراد زیر است:
سعد بن عباده: وی عمدتاً در ابتدای جلسه و پیش از ورود ابوبکر و همراهانش سخن گفت و البته بهخاطر ناتوانیاش بر اثر بیماری، سخنان وی را فرزندش به جمعیت ابلاغ مینمود. اهم سخنان وی عبارتند از: ذکر مناقب و سابقه انصار، برتری آنان بر دیگر گروههای مسلمان، خدمات این جماعت به اسلام و پیامبر(ص) و رضایت پیامبر از انصار هنگام وفات. وی با این استدلالها انصار را شایستهتر برای جانشینی اعلام کرد و آنان را به اقدام برای به دستگیری زمام امور دعوت نمود و پیشنهاد انتخاب امیری از انصار و امیری از مهاجران را شکست و عقبنشینی میدانست.[۱۱]
ابوبکر: سخنان وی تعیینکننده نتیجه این اجتماع بود. وی در چند نوبت سخنانی ایراد کرد که چکیده آنها چنین است: امتیاز مهاجران بر انصار از جمله پیشگامی آنان در تصدیق رسالت پیامبر(ص)، سبقت در ایمان و عبادت خدا، رابطه خویشاوندی و یا دوستی مهاجران با پیامبر؛ اولویت مهاجران برای جانشینی پیامبر به همین دلایل، مناقب و سابقه انصار و شایستگی و اولویت آنان برای تصدی مقام وزارت و نه حکومت، نهی مخالفت با جانشینی مهاجران.[۱۲]
حباب بن منذر: وی دو یا سه نوبت در سقیفه سخن گفت که هربار سخنانش مشتمل بر تحریک و یا تهدید علیه مهاجران بهخصوص ابوبکر و عمر بود.[۱۳] وی در نوبتی باز هم پیشنهاد امیری از هر قوم را مطرح کرد.[۱۴]
عمر بن خطاب: عمر بیشتر سخنانِ ابوبکر را تأیید و با استدلالهایی بر آن تأکید کرده است. برخی از این دلایل عبارتند از: قطعیت عدم مخالفت اعراب با جانشینی خانواده پیامبر، عدم امکان انتخاب دو امیر از هر یک از دو گروه، چراکه دو شمشیر در یک غلاف نگنجند.[۱۵]
ابوعبیده جراح: وی در سخنی خطاب به انصار آنان را از تبدیل و تغییر دین و اساس وحدت مسلمانان، نهی کرده است.[۱۶]
بشیر بن سعد: وی از قوم خزرج و انصار است. وی در چند نوبت استدلالهای ابوبکر و همراهانش را تأیید کرده و با الفاظی مانند ترس از خدا و عدم مخالفت با یک حق مسلم، انصار را از مخالفت با مهاجران منع کرده است.[۱۷]
عبدالرحمن بن عوف: مقام و فضیلت افرادی مانند حضرت علی(ع)، ابوبکر و عمر را یادآوری کرده و انصار را فاقد چنین بزرگانی معرفی کرده است.[۱۸]
منذر بن ابیارقم: وی از انصار است، او در سقیفه و در مقابل استدلالهای ابوبکر و عبدالرحمن بن عوف، علی(ع) را آن فردی معرفی میکند که تمام این ویژگیها را دارد و اگر برای بیعت گرفتن پیشقدم میشد کسی با وی مخالفت نمیکرد.[۱۹] سخنان منذر، با تأیید و اعلام موافقت برخی از انصار مواجه شد که فریاد زده و میگفتند فقط با علی(ع) بیعت خواهند کرد.[۲۰]
گروههای حاضر
بیشتر گزارشهای موجود در منابع اهلسنت پیرامون سقیفه بنیساعده از حضور و مشارکت سیاسی عموم مهاجران و انصار در این واقعه دارد،[۲۱] حال آنکه بسیاری از منابع از دو مرحله بیعت با ابوبکر یاد کردهاند که عبارتند از بیعت روز سقیفه و بیعت بقیه حاضران در شهر مدینه که روز پس از واقعه سقیفه اتفاق افتاده و از آن با عنوان بیعت عام یاد میشود؛[۲۲]
به گفته ویلفرد مادلونگ، از بین مهاجرین تنها ابوبکر، عمر و ابوعبیده در جلسه سقیفه حضور داشتند که امکان همراهی چند ملازم شخصی، اعضای خانواده و موالی این سه نفر نیز دور از ذهن نیست. همینگونه برخی محققان حضور سالم بنده آزادشده ابوحذیفه، را ذکر میکنند که از نخستین افرادی بود که در سقیفه با ابوبکر بیعت کرد؛ هرچند هیچیک از منابع معتبر نخستین، درباره حضور وی سخنی به میان نیاوردهاند. منابع درباره حضور دیگر مهاجران حتی اصحاب مرتبه متوسط یا پایین غیر از این افراد، سخنی به میان نیاوردهاند.[۲۳] برخی محققان با استناداتی تصریح کردهاند که تعداد مهاجران حاضر در سقیفه بسیار کم بوده است.[۲۴]
معروفترین انصار حاضر در سقیفه به گزارش منابع عبارتند از: سعد بن عباده، پسرش قیس، بشیر بن سعد پسرعمو و رقیب سعد، اسید بن حضیر، ثابت بن قیس، منذر بن ارقم، براء بن عازب، حباب بن منذر.[۲۵]
ابنقتیبه با عبارت «اگر سعد یارانی برای جنگ با آنان مییافت بیشک باآنان مبارزه میکرد.»[۲۶]، کنایهای درباره عدم اجماع انصار ناشی از کم بودن تعداد افراد در اجتماع سقیفه دارد.[۲۷]
انگیزه انصار از تجمع در سقیفه
برخی تحلیلگران تجمع انصار در سقیفه را زاییده ترس از آینده و سرنوشتشان پس از رحلت رسول خدا(ص) میدانند؛ بهویژه که پس از فتح مکه از شکلگیری جبهه متحد قریش بهگونهای که موازنه را در آینده به ضرر آنها رقم زند، نگران بودند. طرفداران این نظریه احتمال اطلاع یافتن انصار از نقشهای طراحی شده توسط گروهی از مهاجران برای جانشینی پیامبر را نیز بیتأثیر نمیدانند.[۲۸]
بعضی دیگر از نویسندگان اجتماع سقیفه را نتیجه این مسائل میدانند:
انصار بهواسطه فداکاریها و اهدای جان، مال و فرزندان خود در راه اسلام، این دین را مانند فرزند خود دانسته و برای حفظ آن کسی را شایستهتر و دلسوزتر از خود نمیدانستند.
ترس انصار از انتقام قریش، به این علت که عمده سران این قوم در جنگهای پیامبر با شمشیر انصار کشته شده بودند. علاوه بر این پیامبر به آنان ظلم، جور و استبداد حاکمان را پس از خود وعده داده بود و انصار را در این موقعیت به صبر و تحمل دعوت کرده بود.
احساس انصار مبنی بر اینکه قریش زیر بار سخن پیامبر درباره علی(ع) نخواهند رفت.[۲۹]
به نظر برخی دیگر، ابوبکر در مسجد خبر مرگ پیامبر(ص) را رسماً اعلام کرد و اجتماعی از عامه مردم مدینه اطرافش را گرفته و با او بیعت کردند. این جریان موجب شبههای در ذهن گروه انصار حاضر در مدینه مبنی بر جایز بودن تعیین خلیفهای از انصار، ایجاد کرد و در پی این تفکر اجتماع سقیفه واقع شد.[۳۰]
موضعگیری صحابه و بزرگان قریش
علی(ع)، اهلبیت پیامبر به همراه برخی از مهاجران و انصار با بیعت با ابوبکر مخالفت کردند که بنابر نقلهای تاریخی برخی از آنها عبارتند از: عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، زبیر بن عوام، خالد بن سعید، مقداد بن عمرو، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار یاسر، براء بن عازب، ابی بن کعب.[۳۱]
برخی از این اصحاب و یا بزرگان قریش، در مواقع مختلف به صلاحیت نداشتن ابوبکر برای جانشینی پیامبر نیز اشاره کردهاند. بعضی از این اظهارات عبارتند از:
فضل بن عباس در سخنانی، قریش را به اغفال و پردهپوشی متهم و اهلبیت پیامبر و بهویژه علی(ع) را برای جانشینی سزاوارتر اعلام کرد.[۳۲]
سلمان فارسی در گفتگوهایش با مسلمانان بیعت سقیفه را خطا و آنرا حق اهلبیت پیامبر شمرده است.[۳۳]
ابوذر غفاری روز واقعه در مدینه نبود و پس از ورود به شهر از خلافت ابوبکر مطلع شد. بنابر منابع، وی بهطور اختصاصی همان بَدو اطلاع از واقعه[۳۴] و نیز در عهد عثمان بن عفان، از حقانیت اهلبیت برای جانشینی پیامبر سخن گفته است.[۳۵]
مقداد بن عمرو رفتار مسلمانان در تبعیت از تصمیمات سقیفه را شگفتآور خوانده و به حقانیت امام علی(ع) تصریح کرده است.[۳۶]
عمر بن خطاب در سال آخر زندگیاش، در خطبهای عمومی گفت: «بیعت با ابوبکر لغزش و اشتباهی بود، که انجام گرفت و گذشت، آری، چنین بود، ولی خداوند مردم را از شرّ آن لغزش حفظ فرمود، هرکس به این شکل در انتخاب خلیفه عمل نمود او را بکشید.»[۳۷]
ابوسفیان که توسط پیامبر برای کاری بیرون از مدینه فرستاده شده بود پس از ورود به مدینه و آگاهی از وفات پیامبر و بیعت سقیفه درباره واکنش علی(ع) و عباس بن عبدالمطب سؤال کرد. با اطلاع از خانهنشینی این دو نفر گفت: «به خدا سوگند، اگر برای ایشان زنده بمانم، پایشان را بر فراز بلندی رسانم.» وی اضافه کرد: «من گرد و غباری میبینم که جز بارش خون، چیزی آن را فرو ننشاند.»[۳۸] به گزارش منابع، ابوسفیان با ورود به مدینه اشعاری در حمایت از جانشینی علی(ع) و نیز در نکوهش ابوبکر و عمر خوانده است.[۳۹] [یادداشت ۲]
معاویه بن ابیسفیان در نامهای به محمد بن ابیبکر (در سالها پس از واقعه سقیفه)، گفته است: «… پدر تو و فاروقش عمر، اولین کسانی بودند که حق علی(ع) را غصب کردند و با وی مخالفت نمودند. این دو، دست اتفاق به یکدیگر دادند؛ سپس علی(ع) را به بیعت خود خواندند. چون علی(ع) خودداری کرد و استنکاف ورزید، تصمیمهایی ناروا گرفتند و اندیشههایی خطرناک درباره او نمودند تا در نتیجه علی با آنان بیعت کرد.[۴۰]
واکنش علی(ع)
بخشی از خطبه شقشقیه
هان! به خدا قسم ابوبکر پسر ابوقحافه جامه خلافت را پوشید در حالی که میدانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر میشود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمیرسد. اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه کردم که با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت کور را تحمل نمایم، فضایی که پیران در آن فرسوده، و کم سالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت میشود!
نهج البلاغه ترجمه حسین انصاریان
در روز سقیفه، علی(ع) با ابوبکر بیعت نکرد و پس از آن در خصوص پذیرش بیعت و نیز زمان بیعت او، میان مورخان اختلافنظر وجود دارد. به گفته شیخ مفید (درگذشته ۴۱۳ق) عالم شیعه، محققان از شیعه برآنند که علی بن ابیطالب هرگز با ابوبکر بیعت نکرد.[۴۱]
علی(ع) در همان روزهای نخستین که عاملان سقیفه
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.