پاورپوینت دلالت حدیث غدیر بر ولایت امام علی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
3 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت دلالت حدیث غدیر بر ولایت امام علی دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت دلالت حدیث غدیر بر ولایت امام علی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت دلالت حدیث غدیر بر ولایت امام علی :

پاورپوینت دلالت حدیث غدیر بر ولایت امام علی

کلیدواژه: حدیث غدیر، امام علی،

پرسش: چگونه حدیث غدیر بر ولایت امام علی (علیه‌السّلام) دلالت دارد؟

فهرست مندرجات

۱ – واژه مولا
۲ – واژه مولا در ادبیات عرب
۲.۱ – نظر فرّاء
۲.۲ – نظر محمد بن سائب کلبی
۲.۳ – نظر مبرد
۲.۴ – نظر راغب اصفهانی
۲.۵ – نظر واحدی نیشابوری
۲.۶ – نظر ابن اثیر
۳ – قرائن دلالت حدیث غدیر بر خلافت
۳.۱ – قرائن عقلی
۳.۱.۱ – پیامد آنچه گذشت
۳.۱.۲ – چگونگی شکل‌گیری مراسم
۳.۲ – قرائن موجود در خود واقعه
۳.۲.۱ – نزول دو آیه اکمال و ابلاغ
۳.۲.۲ – محتوای خطبه
۳.۲.۳ – تاج نهادن بر سر علی در روز غدیر
۳.۲.۴ – سلام رهبری
۳.۲.۵ – تهنیت بر ولایت و امارت
۳.۲.۶ – شعر شاعران
۳.۲.۷ – انکار ولایت و نزول عذاب
۳.۲.۸ – اعتراف صحابیان
۳.۲.۹ – گواه طلبی امام
۴ – سخن معصومان در تفسیر حدیث
۵ – پس از غدیر
۶ – استوارسازی محتوای غدیر
۷ – پانویس
۸ – منبع

واژه مولا

در روز غدیر، کسی تردید نکرد که جمله: «هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست»، سرپرستی، تولیت امور، امامت و پیشوایی را می‌رسانَد.
البتّه روشن است که واژه «مولا» بار معنایی گسترده‌ای دارد؛ امّا از معانی مختلف آن، جز آنچه را یاد شد، نمی‌توان در این مورد، مراد دانست.

واژه مولا در ادبیات عرب

پژوهش در متون کهن ادبی، لغوی و تفسیری، نشان‌گر آن است که از معانی روشن «مولا: » سرپرست، شایسته‌تر برای تصرّف در امور، و اولی در زعامت و ولایت است. برخی از مواردی را که در آنها «مولا» بدین معنا به‌کار رفته، می‌آوریم:
ابو عبیده مَعمَر بن مثنّی، در تفسیر کلمه «مولاکم» در آیه ۱۵ از سوره حدید: «… مَاْوَاکُمُ النَّارُ هِی مَوْلَـکُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ؛ جایگاهتان آتش است. آن، سزاوار شماست و چه بد فرجامی است! » نوشته است:
به شما سزاوارتر است.
او این تفسیر را با شعری از ادب جاهلی استوار کرده است. شعر مورد استشهاد او از لبید، صاحب یکی از «معلّقات سبع» است:
«فغدت کلا الفرجین تحسب انّه / مولی المخافه خلفها و امامها؛
ماده گاو وحشی چنان بترسد که پندارد / صاحبِ سگان شکاری، هم در پیش روی اوست و هم در پس او.»
شارحان معلّقات سبع، در این بیت، «مولی» را به معنای «اختیاردار» و «صاحب» گرفته‌اند و شعر را بر این اساس، معنا کرده‌اند.

نظر فرّاء

ابو زکریّا یحیی بن زیاد بن عبد اللّه، معروف به فرّاء، ادیب و مفسّر بزرگ کوفی، در تفسیر همین آیه نوشته است:
«او، مولای شماست» یعنی: به شما سزاوارتر است.
و چنین‌اند ابو الحسن اخفش، ابو اسحاق زجّاج، محمّد بن قاسم انباری و…

نظر محمد بن سائب کلبی

محمّد بن سائب کلبی، مؤلّف، مفسّر و تبارشناس بزرگ، در تفسیر آیه ۵۱ از سوره توبه: «قُل لَّن یُصِیبَنَآ اِلَا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَنَا وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ بگو جز آنچه خداوند برایمان مقدَّر کرده است، به ما نمی‌رسد. او مولای ماست، و ؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند»، نوشته است:
«اولی بنا من انفسنا فی الموت و الحیاه؛ خدا اختیارش در زندگی و مرگ ما، از خودمان بیشتر است.»
چنان‌که پیش‌تر آوردیم، آمدن مولا به معنای «سرپرست» و «متولّی امور» نیز از جمله روشن‌ترین کاربردهای واژه «مولا» است و بسیاری بدان تصریح کرده‌اند که از آن جمله‌اند:

نظر مبرد

ابو العبّاس محمّد بن یزید، معروف به مُبرَّد، در تفسیر آیه ۱۱ از سوره محمّد: «ذَلِکَ بِاَنَّ اللَّهَ مَوْلَی الَّذِینَ ءَامَنُواْ؛ آن، بِدین سبب است که خداوند، مولای مؤمنان است»، می‌نویسد:
ولی و مولا، یک معنا دارند و آن یعنی: کسی که به خلقش سزاوار و متولّی امور آنان است.
فرّاء نیز نوشته است:
ولی و مولا در کلام عرب، یک معنا دارند.

نظر راغب اصفهانی

راغب اصفهانی، مفسّر و ادیب و قرآن پژوه بزرگ قرن چهارم نیز نوشته است:
ولایت، سرپرستی امر است. ولی و مولا، هر دو در این معنا استعمال می‌شوند و هر یک، هم به معنای فاعلی (مُوالی) و هم به معنای مفعولی (مُوالی) به‌کار می‌روند.

نظر واحدی نیشابوری

ابو الحسن علی بن احمد واحدی نیشابوری، مفسّر و ادیب بزرگ قرن پنجم، در تفسیر آیه ۶۲ از سوره انعام: «ثُمَّ رُدُّواْ اِلَی اللَّهِ مَوْلَهُمُ الْحَقِّ؛ سپس به سوی خدا، مولای حقیقی‌شان، باز گردانده می‌شوند» می‌نویسد:
یعنی کسی که سرپرستی امورشان را به عهده دارد.
این‌گونه عالمان که بر این حقیقت تأکید کرده‌اند، بسیارند. از ادیب و مفسّر بزرگ معتزلی، جار اللّه زمخشری یاد می‌کنیم و می‌گذریم. وی در تفسیر آیه ۲۸۶ از سوره بقره: «اَنتَ مَوْلَنَا فَانصُرْنَا؛ تو مولای مایی. پس ما را یاری کن! » می‌نویسد:
سرور مایی و ما بندگان توییم؛ یا یاور مایی؛ و یا سرپرست امور مایی.

نظر ابن اثیر

ابن اثیر نیز در اثر بزرگ و ارجمند خود، النهایه، که به شرح واژه‌های دشواریاب احادیث نبوی پرداخته، در تفسیر واژه «مولا» نوشته است:
واژه «مولا» در حدیث، فراوان آمده است و آن، اسمی است که بر معانی فراوان اطلاق می‌شود… و هر کس که سرپرستی امری را به عهده گیرد یا بدان قیام کند، مولا و ولی آن می‌شود… و از این معناست حدیث: «هر زنی که بدون اجازه مولایش ازدواج کند، ازدواجش باطل است» و در نقل دیگر [از این روایت] «ولیّش» (به معنای متولّی امرش) آمده است.
بدین‌سان، روشن گردید که «اولویّت در امور» و «سرپرستی امور» و «سیادت» و «ریاست» و «زعامت»، در کلمه «مولا» مندرج است و نیز معنای «مولا» با «ولی»، همسانی دارد. این دو مطلب، حقایقی شناخته شده‌اند. بر این حقیقت، ادیبان، عالمان و مفسّران بزرگی تأکید ورزیده‌اند، چنان‌که آوردیم. (این دو عالم نستوه و مرزبان بزرگ حق و حقیقت (میر حامد حسین هندی و عبد الحسین امینی)، آنچه را یاد کردیم، با تأکید بر ده‌ها منبع ادبی، لغوی و تفسیری گزارش کرده‌اند.)
از این‌رو، ما بر این باوریم (چنان‌که حق مداران نحله‌ها و مذاهب دیگر نیز بر این باور رفته‌اند (از جمله، سزامند است یاد کنیم از محقّق سخت‌کوش و باریک بین مصری، محمّد بیّومی مهران، استاد دانشگاه اسکندریه، که بدون هیچ تردیدی، این حقیقت را پذیرفته و بر این باور رفته است که قطعا «مولا» به معنای «اولی به تصرف» است و نه چیز دیگر) ) که پیامبر خدا در آن هنگامه شگفت و عظیم و جاودانه، با آن جمله سرنوشت ساز، هیچ چیزی را جز «ولایت»، «امامت» و «زعامت» علی (علیه‌السّلام) رقم نزد.
ساماندهی آن اجتماع شکوه‌مند، فقط برای آن بود که مردمان، یک بار دیگر، ولی بسی گویاتر، رساتر و کارآمدتر، در گستره‌ای بس عظیم، از ولایت علی (علیه‌السّلام) بشنوند و فردا و فرداها کسانی همی نگویند که: ندانستیم، نفهمیدیم، نشنیدیم و…. برای همین بود که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بارها اقرار گرفت و در پایان، با صدایی بس رسا فریاد زد:
«الا فَلیُبَلِّغِ الشّاهِدُ الغائِبَ؛ هان! حاضر به غایب برساند.» ‌
اکنون بر سر آنیم که از یک سو ملازمات وارونه سازی این معنا را در پیش دید نهیم و از سر تذکّر بگوییم که اگر در این کلام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سخن از ولایت و سرپرستی آینده امّت در میان نباشد، چنین تفسیری چه لازمه‌ای خواهد داشت و آیا خِرَد، آن پیامدها را می‌پذیرد، و از سوی دیگر، با تأمّل در حادثه و چگونگی شکل‌گیری آن و مسائلی دیگر، تاکید کنیم که حق، همان است که در تحلیل واژگانی آن آمد و نه چیز و چیزهای دیگر…؛ و اللّه من وراء القصد.

قرائن دلالت حدیث غدیر بر خلافت

قرائن دلالت حدیث غدیر بر امامت و خلافت از قرار زیر است:

قرائن عقلی

چند مورد از قرائن عقلی دلالت حدیث غدیر را این‌گونه می توان شمرد:

پیامد آنچه گذشت

به اعتقاد ما، پیامد آنچه تا بدین‌جا آوردیم، تردیدی باقی نمی‌گذارد که پیامبرخدا در آن هنگامه عظیم، رهبری آینده را تعیین کرد و پیشوایی آینده امّت اسلامی را رقم زد.
بر این بی‌فزاییم که اگر کسی بر این باور باشد که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در آن اجتماع عظیم و با آن خطابه بسی شورانگیز و جاودانه و با آن همه تأکید، از خلافت و ولایت نگفت و آینده امّت را مسکوت گذاشت، بی‌گمان، آینده‌نگری و تعیین امام و رهبر آینده را از آنچه پیش‌تر آوردیم نیز نخواهد فهمید.
بدین‌سان، باید بگوییم که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای آینده امّت، طرحی نیفکنده و چگونگی پیشوایی پس از خود را تعیین نکرده و امّت را چونان رمه‌ای بی‌شبان، رها کرده است؛ چرا که در آغاز این درآمد، دیدیم که گمانه‌های دیگر درباره آینده امّت، غیر از گمانه تصریح بر رهبر آینده، ناپذیرفتنی و به شدّت نااستوارند.
نیز باید بپذیریم که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حقیقت را نگفته و کار تشخیص آن را به عصرها و نسل‌ها سپرده است و…. آیا هیچ خِردی این بی‌توجّهی و سهل‌انگاری را از آن طبیب (اشاره است به سخن امام علی (علیه‌السّلام) در توصیف پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): «طبیبٌ دوّارٌ بطبّه؛ طبیبی است در جستجوی بیماران») سخت‌کوش بی‌تاب پُردغدغه و نگران از آینده امّت، می‌پذیرد؟ حاشا به حکمت، استواراندیشی، آینده‌نگری و عظمت شخصیّت پیامبر خدا که چنین کند!

چگونگی شکل‌گیری مراسم

مردمان، همراه پیامبر خدا حج گزارده‌اند و اینک، آهنگ خروج از مکّه دارند. حج گزاران، انبوه انبوه، در قالب قافله‌ها از مکّه بیرون می‌روند و راهی دیار خویش می‌شوند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز چنین کرده است.
پیامبر خدا به وادی «خم» نزدیک می‌شود؛ سرزمینی ناهنجار و بسیار گرم. «و این درّه به ناهمواری و شدّت گرما توصیف شده است». پیک الهی بر ابلاغ پیام خداوند، تأکید می‌کند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در وادی «خُم» از حرکت باز می‌ایستد و دستور می‌دهد آنان که پیش رفته‌اند، باز آیند و بازماندگان فرا رسند.
سرزمین، غیر مسکونی و ناهنجار، هوا بسی گرم و فضا آتشین است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور می‌دهد که از جهاز شتران، جایگاهی بلند سامان دهند، بدان‌گونه که همه صدای او را بشنوند و به هنگام سخن، او را ببینند.
چنین می‌کنند. نماز ظهر گزارده می‌شود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور می‌دهد که همگان گرد آیند. جمعیت، فشرده می‌شود. حرارت به اوج خود رسیده است و از تابش آفتاب، سراسر بیابان، زبانه می‌کشد. مردمان از جامه‌ها، رداها و از هر آنچه امکان داشته است، سایه بانَکی دست و پا کرده‌اند تا مگر‌اندکی از حرارت آفتاب و سوزش آن کاسته شود.
در چنین هنگامی سخت و فراموش ناشدنی، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در پیش دید ده‌ها هزار (درباره عدد حاضران در واقعه غدیر خم، اقوال، گوناگون است، از جمله: یک هزار سیصد نفر و ده هزار نفر در المناقب، ابن شهر آشوب ، ده هزار و دوازده هزار نفر در تفسیر العیّاشی ، هفده هزار نفر در جامع الاخبار ، چهل هزار و هفتاد هزار و نود هزار و ۱۱۴ هزار و ۱۲۴ هزار نفر در السیره الحلبیّه ، هفتاد نفر در الاحتجاج و ۱۲۰ هزار نفر در تذکره الخواصّ.) مسلمان حج‌گزار، بر جهاز شتران بر می‌آید و سخن آغاز می‌کند و حمد و ثنای خداوند می‌گوید. سپس بارها از مردم بر سختکوشی، ابلاغ،‌ اندرزگویی و کوتاهی نکردن خویش در ابلاغ حق، و… گواهی می‌گیرد و سرانجام، در حالی که دست علی (علیه‌السّلام) را گرفته و فراز آورده (بدان‌سان که سپیدی زیر بغل آن دو نمایان است)، می‌فرماید:
من کنت مولاه فعلیّ مولاه. هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست.
اکنون باید بنگریم که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با این همه تمهید، در فضایی بدان‌گونه، در میان جمعی بدان‌سان و با تأکید بر مطرح شدن سخن در همان جا و با همان حال و هوا، چه گفته و از آن، چه چیزی اراده کرده است. دوستی علی (علیه‌السّلام) را؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که در هنگامه عظیم این حج، بارها سخن گفته و از جمله بر «مودّت» اهل‌بیتش تأکید کرده بود، از نگه‌داشتن این همه انسان در آن جوّ آتشین و شنوانیدن این پیام به آنان و تأکید بر رساندن آن به دیگران، چنین قصد داشت که: «علی را دوست بدارید»؟ مگر دوست داشتن علی (علیه‌السّلام)، نیازمند توصیه است؟! او سرآمد مؤمنان و برجسته‌ترین چهره این مکتب است و مؤمنان، همه مامور به دوست داشتن یکدیگر و نهایتا مامور به دوست داشتن علی (علیه‌السّلام) هستند. آیا گفتن این موضوع، نیاز به این همه تمهید داشت؟!
در بخش چهاردهم این دانش‌نامه، احادیث درباره «مهرورزی به علی (علیه‌السّلام) » خواهد آمد؛ امّا تأکید داریم که آنها نیز آهنگی بس فراتر و مقصودی بس عظیم‌تر از دوستی صوری و عادی دارند.
با این‌که بارها بر دوستی علی (علیه‌السّلام) تأکید و تصریح شده بود، چه نیازی به این همه رنج بردن و سختی دیدن مردمان بود که بمانند و حرارت بچشند تا بشنوند که: «علی را دوست بدارید»؟
این همه، نشان‌گر آن است که پیامبر خدا از آن کلام، پیامی فراتر، سخنی نقش آفرین‌تر و مقصودی فرازمندتر داشت و به همین دلیل نیز آن صحنه به یادماندنی را به امر الهی سامان داد و یک بار دیگر، ولی گویاتر، فراموش ناشدنی تر و بر جان‌ها جایگیرتر، پیامش را فریاد کرد. آیا هیچ خِردی از آن همه تمهید و تأکید، جز این می‌فهمد و هیچ خِردی، آن توجیه ناموجّه را برمی تابد؟!
«اِنَّ فِی ذَ لِکَ لَذِکْرَی لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ اَوْ اَلْقَی السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ؛ بی‌گمان، در آن برای کسی که صاحب‌دل باشد یا گوش شنوا داشته و شاهد باشد، پند است».

قرائن موجود در خود واقعه

قرائن موجود در خود واقعه به قرار زیر است:

نزول دو آیه اکمال و ابلاغ

بی‌گمان، آیات ۳ و ۶۷ از سوره مائده در جریان غدیر و پس از آن‌که پیامبر خدا علی (علیه‌السّلام) را فراز آورد و نیز پیش از سامان یافتن آن مراسم شکوهمند، برای تأکید بر ابلاغِ حق در مشهد و منظر هزاران انسان و پس از بیان جمله: «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست» نازل شده است.
گزارش‌ها و نقل‌های این حقیقت، بدان‌سان انبوه است که جای هیچ تردیدی را باقی نمی‌گذارد. اکنون باید پرسید آیا آهنگ آیه که نشان‌گر این واقعیّت است که در صورت ابلاغ نشدن امر الهی به وسیله پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، رسالت‌مداری او یکسر تباه می‌شود و نیز بیان‌گر این است که محتوای پیام، بسی دلهره آفرین است و موضع خصمانه غوغاسالاران را به دنبال دارد، می‌تواند بخشی از شرایع و شماری از حلال‌ها و حرام‌ها شمرده شود، با این که ابلاغ حلال‌ها و حرام‌ها برای پیامبر خدا، نه هراسی دارد و نه مخالفتی و نه…؟ ! شگفتا که مفسّرانی، چون حقیقت را ندیدند، یا نخواستند ببینید، ره افسانه زدند.
به لحاظ اهمّیت این آیات و تعیین زمان نزول آنها، به گونه‌ای مستقل، بدان خواهیم پرداخت.

محتوای خطبه

چگونگی آغاز خطبه، ادامه آن و طرح موضوع در آن به همراه آهنگ شورانگیز، تأثیرگذار و گدازنده کلام نبوی، تردیدی باقی نمی‌گذارد که موضوع، بسی مهم‌تر و حسّاس‌تر و دغدغه آمیزتر از آن چیزی است که برخی پنداشته‌اند. یکی از نقل‌ها را می‌آوریم:
حذیفه بن اسید می‌گوید: چون پیامبر خدا از حجّه الوداع باز آمد، مانع از آن شد که اصحابش در پیرامون درختانِ نزدیک به همِ دشت، بار افکنند. سپس به دنبال آنان فرستاد و در زیر درختان، نماز [را به جماعت] گزارد. سپس برخاست و فرمود:
ایُّهَا النّاسُ! قَد نَبَّاَنِی اللَّطیفُ الخَبیرُ انَّهُ لَم یُعَمَّر نَبِیٌّ الّا مِثلَ نِصفِ عُمُرِ الَّذی قَبلَهُ، وانّی لَاَظُنُّ ان یوشِکَ ان اُدعی فَاُجیبَ، وانّی مَسؤولٌ وانتُم مَسؤولونَ، فَمَاذا انتُم قائِلونَ؟ ‌ ای مردم! همانا خداوند ریزبینِ آگاه به من خبر داده است که هر پیامبری به‌اندازه نصف عمر پیامبر قبلی‌اش عمر می‌کند و من گمان دارم که دعوت حق و وفاتم نزدیک است و از من پرسیده می‌شود و از شما هم پرسیده می‌شود. شما چه خواهید گفت؟
قالوا: نَشهَدُ انَّکَ قَد بَلَّغتَ و نَصَحتَ و جَهَدتَ، فَجَزاکَ اللّهُ خَیراً؛
گفتند: گواهی می‌دهیم که تو ابلاغ کردی و کوشیدی و خیرخواهی نمودی. پس خدا به تو جزای خیر دهاد!
فرمود:
قالَ: ا لَستُم تَشهَدونَ ان لا الهَ الَا اللّهُ، و انَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ و رَسولُهُ، و انَّ جَنَّتَهُ حَقٌّ، و انَّ نارَهُ حَقٌّ، و انَّ المَوتَ حَقٌّ، و انَّ السّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیبَ فیها، و انَّ اللّهَ یَبعَثُ مَن فِی القُبورِ؟ آیا به این‌که خدایی جز خداوند یکتا نیست و محمّد، بنده و پیامبر اوست و بهشت او حق است و دوزخ او حق است و مرگْ حق است و قیامت، بی‌تردید، آمدنی است و خداوند، همه مردگان را برمی‌انگیزاند، گواهی نمی‌دهید؟
قالوا: بَلی نَشهَدُ بِذلِکَ.
گفتند: چرا، بدان‌گواهی می‌دهیم.
فرمود:
قالَ: اللّهُمَّ اشهَد، خدایا! گواه باش.
سپس فرمود:
ثُمَّ قال: یا ایُّهَا النّاسُ! انَّ اللّهَ مَولایَ، و انَا مَولَی المُؤمِنینَ، و انَا اولی بِهِم من انفُسِهِم؛ مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ. ‌ای مردم! خداوند، مولای من است و من، مولای مؤمنانم و من از خودِ آنان به آنان سزاوارترم. پس هر که من مولای اویم، این (یعنی: علی) مولای اوست. خدایا! دوست‌دارش را دوست و دشم

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.