پاورپوینت همه روز ها، روز مادر


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
1 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت همه روز ها، روز مادر دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت همه روز ها، روز مادر،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت همه روز ها، روز مادر :

انگار این قانون مادر بودن است که وقتی حس می‌کنند یکی از فرزندان‌شان با بقیه فرق دارد و بیشتر از بقیه به حمایت‌شان محتاج است آن فرزند می‌شود عزیزدردانه‌شان، همه زندگی و بود و نبودشان و نفسشان به نفس آن فرزند بند می‌شود. حکایت مادرانی که فرزند معلول جسمی یا ذهنی دارند هم درست همین طور است. مادرند درست مانند بقیه مادرها، اما مادرانه‌های‌شان با بقیه مادر‌ها فرق می‌کند. این مادران روز مادر ندارند؛ هر روز، هر ساعت، هر دقیقه، هر ثانیه و لحظه به لحظه زندگی‌شان روز مادر است و تمام وجودشان در وجود فرشته‌هایی محصور می‌شود که این مادران برای حمایت و پذیرایی از آن‌ها انتخاب شده‌اند. مادرانی که فرزند معلول ذهنی دارند شاید مانند بقیه مادر‌ها روز مادر از فرزندان‌شان کادو و دسته گلی به عنوان هدیه نگیرند، اما این مادران با هر لبخند فرزندان‌شان شادی دنیا را هدیه می‌گیرند و با آرامش و رضایت آن‌ها به نهایت آرامش و رضایت می‌رسند. مادران دارای فرزند معلول ذهنی مادرانه‌های‌شان فرق می‌کند. این مادران با فرشته‌هایی مواجهند که خیلی‌هایشان در همان دوران کودکی مانده‌اند به همان پاکی و زلالی، اما این فرشته‌ها نیاز به حمایت بیشتری دارند به خصوص در جامعه‌ای که فرهنگ مواجهه با افراد متفاوت را کمتر می‌داند و این نقطه مشترک گلایه‌های مادرانی است که فرزندان‌شان کمی با دیگران متفاوتند. روز مادر بهانه‌ای شد تا به انجمن حمایت از معلولان ذهنی برویم و دل به دل مادرانی بدهیم که وسعت درد‌ها و سختی‌ها، دل‌های‌شان را دریایی کرده است.

وقتی پسر افتخار الملوک در اتاقش سوخت/همه روز‌ها برای این مادران روز مادر است

طبق قرار وقتی وارد ساختمان انجمن حمایت از معلولان ذهنی در ضلع شمال‌غربی میدان هفت تیر می‌شویم به دنبال دفتر انجمن می‌گردم. نخستین اتاق در همان ورودی دفتر انجمن است. اما این دفتر با سایر دفاتری که می‌شناسیم فرق می‌کند. اتاقی شیشه‌ای که درش باز است و بچه‌ها در کنار چند تن از اعضای انجمن نشسته‌اند و برخی دیگر در رفت و آمد هستند. انگار اینجا چندان از نظام‌های بوروکراسی خبری نیست.

آن‌طور که میر‌هادی فتاحی پیرمرد مجموعه و پدر انجمن می‌گوید این انجمن از سال تأسیس شده و پایه‌گذار آن هم یک مادر است. خانم افتخارالملوک همایون که تصویرش در سالن اصلی انجمن به دیوار زده شده خود فرزندی معلول داشته که در حادثه‌ای بر روی صندلی چرخدار در اتاقش آتش می‌گیرد و می‌میرد. این بانو اتاق پسرش را در اختیار هیئت مدیره انجمن قرار می‌دهد. خانم همایون که از معلمان معتمد بوده در دوران ریاست جمهوری شهید رجایی مجوز هزار متر زمین انجمن را از این معلم شهید می‌گیرد و این انجمن ذره ذره با زحمات و هماهنگی خانواده‌هایی که خودشان فرزندان معلول ذهنی داشته‌اند ساخته می‌شود.

خانم ربیعی هم بانوی دیگری است که زندگی‌اش را وقف انجمن می‌کند. این بانو هم فرزندی مبتلا به سندروم داون داشته، اما فرزندش را از دست می‌دهد. عکس خانم ربیعی هم بر دیوار سالن اصلی انجمن قاب شده است.

اعضای هیئت مدیره انجمن حمایت از معلولان ذهنی، اما همچنان یک ویژگی مشترک دارند؛ داشتن فرزند معلول ذهنی. شاید همین ویژگی باشد که این مرکز را از دیگر مراکز حمایتی مستثنی بکند و موجب شود تا آن‌ها مشکلات خانواده‌های دارای فرزندان معلول ذهنی را بهتر متوجه شوند.

این انجمن برای معلولان ذهنی آموزش‌پذیر برنامه‌های متنوعی دارد و با گشتی در کلاس‌های این مرکز و دیدن بچه‌هایی که آمده‌اند تا حرفه‌ای را یاد بگیرند و به خصوص با دیدن دست‌آفریده‌های این بچه‌ها به عینه می‌بینید معلولان ذهنی هم اگر آموزش ببینند و برایشان وقت بگذارند چقدر توانمندند.

اعضای هیئت مدیره این مرکز مجموعه‌ای از پدران و مادرانی است که فرزند معلول ذهنی دارند، اما اینجا هم حضور مادران بیشتر محسوس است همچنان‌که با حضور در انجمن می‌توانید مادرانی را ببینید که فرزندان خود را برای آموزش به این مرکز آورده‌اند.

اولش نمی‌خواستم بپذیرم

به سراغ مراجعه‌کنندگان می‌روم. خانم اعظم منتظری‌فرد با فرزند سندروم داونش به مرکز مراجعه کرده است. این مادر از آن دست مادرانی است که نمی‌خواسته باور کند فرزندش مشکل دارد. پسرشان ساله است. آن‌طور که این مادر می‌گوید همسرش تا هفت، هشت ماهگی شهاب هم نمی‌توانسته این موضوع را بپذیرد و هنوز هم ترجیح می‌دهد در محیط‌های این‌چنینی حاضر نشود. همین طور خواهرش به همین خاطر هم مادر خودش فرزندش را به مرکز می‌آورد و منتظر می‌ماند تا کلاس‌هایش تمام شود. شهاب سه ماهه بوده که مادرش متوجه بیماری‌اش می‌شود و با مراجعه به مشاوره ژنتیک به او می‌گویند فرزندش دارای سندروم داون، اما آموزش‌پذیر است. مادر شهاب با لبخندی گرم و قاطعانه ادامه می‌دهد: «برای تربیت پسرم خیلی تلاش کردم و حالا هم او در اجتماع برخورد بسیار خوبی با مردم دارد و همین برایم افتخار است.» این مادر تأکید می‌کند: «هیچ وقت پسرم را پنهان نکردم و همه جا او را با خودم می‌برم.» همسرش هم با او همراه بوده و ماحصل این همراهی پسری است که رفتارش با بچه‌های عادی چندان تفاوتی ندارد. خانم منتظری‌فرد از خدمات این مرکز راضی است، چون پسرش اینجا را بیشتر از دیگر مراکزی که می‌رفته دوست دارد و مادرش معتقد است پیشرفت بهتری هم داشته.

علاوه بر اینکه مادران هم در این مرکز کنار هم حضور دارند و می‌توانند با هم صحبت و درد‌دل کنند و این کمک می‌کند تا آن‌ها احساس تنهایی نکنند و با افرادی مواجه شوند که مشکلات‌شان شبیه هم است.

تمرکز روی تربیت

خانم اصلانی را کمتر می‌توان پیدا کرد. وی هم یکی دیگر از اعضای هیئت مدیره انجمن حمایت از معلولان ذهنی است. خانم اصلانی برای لحظاتی با ما همراه می‌شود، اما به فاصله کوتاهی برای رسیدگی به امور انجمن، بچه‌ها و خانواده‌ها مدام در تکاپو است. وقتی از دفتر بیرون می‌آیم تا با مادر‌هایی که فرزندان‌شان را به این مرکز آورده‌اند هم‌کلام شوم و گشتی در ساختمان انجمن بزنم وی را در راهرو پیدا می‌کنم و برای لحظاتی با هم صحبت می‌کنیم. «علی» فرزند خانم اصلانی از بدو تولد مشکل داشته است. این بانو نه با همسرش فامیل بوده و نه هنگام بارداری سن بالایی داشته، اما گویا در اقوام‌شان معلول ذهنی داشته‌اند. خواهر خانم اصلانی هم فرزندی معلول ذهنی دارد.

از او می‌پرسم وقتی پسرتان به دنیا آمد چه حسی داشتید و کی توانستید این مسئله را بپذیرید؟ می‌گوید: «من ابتدا متوجه نشدم، بعد از دو سالگی بود که فهمیدم فرزندم مشکل دارد و شاید در میان خانواده‌هایی که می‌شناسم تنها کسی باشم که خیلی راحت این مسئله را پذیرفتم و تلاش کردم روی تربیت فرزندم خیلی وقت بگذارم.»

پسر خانم اصلانی در حال حاضر تنها فرزند اوست و همسرش را نیز سال‌ها قبل از دست داده است. وی درباره پسرش می‌گوید: «بچه من به کمک دارو بسیار آرام است. من روی درس خواندن و کار یاد گرفتن فزرندم وقت نگذاشتم، چون می‌دانستم این بچه نمی‌تواند درس بخواند یا استخدام جایی بشود. به همین خاطر روی آموزش مهارت‌های زندگی به فرزندم وقت گذاشتم؛ اینکه خودش کار‌های شخصی‌اش را انجام دهد، البته این کار بسیار سختی است، اما من فقط نظارت می‌کنم حتی مواقعی که لازم است به او کمک کنم و سعی می‌کنم طوری باشد که مسئولیت‌پذیر بار بیاید.» او هم از رفتار‌ها و نگاه‌های مردم گله دارد و از مواردی برای‌مان روایت می‌کند که به خاطر نگاه‌ها و رفتار‌های آزاردهنده ناگزیر شده در میانه راه از ماشین پیاده شود. اصلانی تأکید می‌کند‌: «رسانه‌ها در زمینه بچه‌های معلول ذهنی کوتاهی کرده‌اند و به همین خاطر مردم درباره این بچه‌ها آگاهی ندارند و این مسئله باعث شده گاهی وقت‌ها در برابر این بچه‌ها رفتار‌های نامناسبی بروز دهند. تازه خیلی وقت‌ها فیلم‌هایی که با این موضوع ساخته می‌شود با واقعیت مطابقت ندارد و در فیلم‌ها این بچه‌ها دیوانه نمایش داده می‌شوند.»

رابطه عاطفی‌شان مانند سایر مادر و فرزندان عالی است. وقتی می‌پرسم هیچ وقت به این فکر کردید که فرزندتان را به مراکز نگهداری از معلولان ذهنی بسپارید؟ تأکید می‌کند: «اصلاً، ا

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.